اواخر اردیبهشت ماه امسال به مأموران پلیس شهرری خبر رسید چند مرد در یکی از خیابانهای شهر درگیری خونینی را رقم زدهاند.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران پلیس راهی محل شدند و دریافتند لحظاتی قبل چند مرد با سه خودروی سواری راه خودروی سواری دیگری را سد کرده و با ضربات چاقو دو سرنشین آن را به شدت زخمی و سپس همگی از محل گریختهاند. بدین ترتیب مأموران برای بررسی موضوع به بیمارستان رفتند که مشخص شد یکی از سرنشینان خودرو با ۱۶ ضربه چاقو زخمی شدهاست و در قسمت مراقبتهای ویژه تحت درمان قرار دارد، اما همراه او با یک ضربه چاقو به قتل رسیدهاست و تیم پزشکی موفق به نجات جان او نشدهاند.
سرهنگ بازنشسته
بررسیهای تیم جنایی در محل حادثه نشان داد مقتول علی اصغر فرزام، سرهنگ بازنشسته فراجا و کارشناس تصادفات در کانون کارشناسان دادگستری بودهاست که همراه مرد زخمی پس از خارجشدن از دادگاهی در شهرری با ضربه چاقوی یکی از سرنشینان سه خودروی سواری به قتل میرسد. تحقیقات حکایت از آن داشت مرد زخمی به نام حمید چندی قبل در جاده ورامین حوالی امینآباد خودرویش با خودروی مرد میانسالی تصادف میکند و همین موضوع باعث درگیری آنها و شکایت میشود که دادگاه سرهنگ علی اصغر فرزام را به عنوان کارشناس تصادفات برای بررسی صحنه تصادف انتخاب میکند.
نجات از پرتگاه مرگ
مأموران پلیس در ادامه به سراغ حمید رفتند و از وی تحقیق کردند. مرد میانسال که با تلاش تیم پزشکی از ۱۶ ضربه چاقو جان سالم به در بردهبود، در توضیح ماجرا گفت: مدتی قبل با خودرویم در جاده ورامین با خودروی دیگری که دو برادر میانسال سرنشین آن بودند، تصادف کردم. در جریان تصادف ما یقه به یقه شدیم و یکدیگر را هم کتک زدیم. پس از این دو برادر از من شکایت کردند و من هم در این مدت درگیر کارهای دادگاه بودم و از طرفی هم دادگاه مقتول را به عنوان کارشناس تصادفات برای پرونده من انتخاب کرد. روز حادثه پس از خارجشدن از دادگاه همراه او راهی محل تصادف شدیم، اما در میانه راه سه خودرو با تعدادی سرنشین راه ما را سد و با چاقو به ما حمله کردند.
بازداشت ۹ متهم
پس از این مأموران پلیس دوربینهای مداربسته را مورد بازبینی کردند و در جریان آن ۹ متهم را که در درگیری شرکت داشتند یک به یک شناسایی و بازداشت کردند.
متهمان همگی در بازجوییها به درگیری اعتراف کردند، اما هر کدام قتل سرهنگ بازنشسته را به گردن دیگری انداخت.
بازسازی صحنه قتل
در چنین شرایطی تحقیقات از متهمان برای برملا شدن زوایایی پنهان حادثه ادامه داشت تا اینکه در نهایت یکی از متهمان به نام فرمان در بازجوییهای فنی به قتل فرزام اعتراف کرد و گفت من سرهنگ بازنشسته را در درگیری به قتل رساندم. با اعتراف قاتل، تمامی متهمان روز پنجشنبه ۲۶ مرداد همراه تیمی از کارآگاهان جنایی و بازپرس ویژه قتل به محل حادثه رفتند و صحنه قتل سرهنگ بازنشسته را بازسازی کردند. متهمان در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفتند.
قتل اشتباهی
قاتل سرهنگ بازنشسته، مجرم سابقهداری است که سرانجام پس از چند ماه به قتل اعتراف و ادعا کرد مقتول با تک ضربه چاقوی او به قتل رسید. متهم مدتی قبل هم در جریان پرونده مرگ مشکوک مرد جوانی به زندان میافتد، اما پس از اعلام نظریه پزشکی قانونی قتل از گردن او برداشته و آزاد میشود.
فرمان چه شد که روز حادثه دست به چاقو شدی؟
ما قرار بود آن روز به خاطر یکی از بستگانمان حمید را کتک بزنیم و در جریان آن درگیری ۱۶ ضربه چاقو به او زدیم، اما در این میان یک ضربه اشتباهی به مردی که همراه او بود، برخورد کرد و همین یک ضربه هم او را به قتل رساند.
مقتول را میشناختی؟
نه من اصلاً او را تا آن روز ندیدهبودم و روز حادثه هم فکر کردم از بستگان حمید است، اما وقتی به قتل رسید تازه فهمیدم او سرهنگ بازنشسته و کارشناس تصادفات بودهاست.
چرا تصمیم گرفتی از سعید انتقام بگیری؟
سعید مدتی قبل با یکی از بستگان من به نام پیمان به خاطر تصادفی درگیر شده و پیمان را کتک زدهبود. وقتی من و دوستانم از ماجرا باخبر شدیم، خیلی ناراحت شدیم. البته آنها شکایت هم کردهبودند، اما برای ما کسر شأن بود که بستگان ما از فردی کتک بخورد و کارشان به دادگاه بکشد. چون من بین بچههای محل برای خودم آبرو دارم و یکه بزن محل هستم و به قول دوستانم اسمم را کامیون هم یدک نمیکشد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم همراه بستگان از حمید انتقام سختی بگیریم تا ادب شود، اما متأسفانه مرد بیگناهی به قتل رسید.
درباره روز حادثه توضیح بده؟
ما از چند روز قبل قرار داشتیم او را کتک بزنیم تا اینکه روز حادثه وقتی حمید همراه مقتول از دادگاه بیرون آمد، آنها را تعقیب کردیم. ما با سه خودروی پژو ۲۰۶، پارس و ۴۰۵ بودیم که در میانه راه یکی از خودروها راه او را سد کرد و دو خودروی دیگر هم پشت خودروی او توقف کردیم تا را ه فراری نداشتهباشد. ما قصدمان فقط کتککاری و تنبیه سعید بود و اصلاً نمیخواستیم کسی را به قتل برسانیم.
چرا؟
درگیری به خاطر خرید ملکی از مرد جوانی بود که با هم اختلاف پیدا کرده بودیم. ما چند باری مشاجره داشتیم و روز حادثه هم او را با چاقو زخمی کردم. بهروز به بیمارستان منتقل شد و پس از یک ماه فوت کرد و من هم بازداشت شدم، اما پزشکی قانونی علت مرگ را سکته اعلام کرد و من از قتل تبرئه و با سند آزاد شدم.
حرف آخر؟
من قصد قتل نداشتم و سرهنگ بازنشسته اشتباهی به قتل رسید و الان هم به شدت پشیمان هستم.