کانال «روانشناسی تحلیل رفتار متقابل» نوشت: همه ما در دام «اثر نزدیکی زمانی» میافتیم. تحقیقات نشان داده است که وقتی افراد در تابستان در حال ساختن خانه باشند، تأکید بیشازحد بر این خواهند داشت که خانه استخر داشته باشد. چراکه گرمای تابستان بر ذهن آنها تأثیر گذاشته و اهمیت استخر را بیشازحد فرض میکنند. این در حالی است که خانههایی که در زمستان نقشه آنها کشیده میشود، معمولاً فاقد استخر هستند! آیا نیازهای ما تغییر کرده است؟ خیر! چه چیزی تغییر کرده است؟ زمان تصمیمگیری. نقشه خانهای که قرار است در آن سالها در آن زندگی کنیم - هم زمستان و هم تابستان- بسته به اینکه در چه فصلی (زمان تصمیمگیری) احداث میشود تحت تأثیر قرار خواهد گرفت! به این پدیده میگویند: اثر نزدیکی زمانی (immediacy effect). این پدیده زیرمجموعه خطاهایی است که در آن انسان اکنون را ارزشمندتر از آینده میداند. بهعنوانمثال، وقتی شما تشنه هستید، به نظرتان آب خیلی مهم خواهد بود؛ ولی اگر تشنگی شما رفع شود، ارزش آب را کمتر فرض خواهید کرد و حاضر نیستید که زحمت برداشتن یک بطری آب را به دوش بکشید. یعنی انسانها در ارزشگذاری، به وضعیت کنونی خودشان رجوع میکنند. این نوع ارزشگذاری یک خطاست، چراکه ارزش آن چیز تغییری نکرده است، بلکه این تصور انسان از آن چیز بوده است که ارزش آن را در ذهن زیاد یا کم کرده است.
نتیجهگیری: مغز ما یاد گرفته است که از یک سری میانبر استفاده کند تا زمان تحلیل و تصمیمگیری و در نتیجه انرژی خود را کاهش دهد. در بسیاری موارد این تکنیک جواب میدهد و ما سریع میتوانیم تصمیمگیری کنیم و کار ما راه میافتد. اما یادمان باشد باید مغزمان را عادت دهیم که در تصمیمهای مهم از سیستم میانبر و کم انرژی به سیستم دقیق و عمیق و باحوصله سوئیچ کند. چگونه؟ یکی از مهمترین ویژگیهای مغز انسان این است که میتواند شبیهسازی آینده کند. یعنی میتواند سناریوهای مختلفی را از آینده در ذهن خود تولید و تجسم کند. بنابراین میتوان در هنگام تصمیمگیریهای مهم، آیندههای متفاوت را تصویر کرد و سپس گزینهای را که انتخاب کردهایم، در آن سناریو تجسم کنیم (مثلاً خانهای بدون استخر در تابستان یا ماشین بدون آب در یک سفر بلندمدت) و آنگاه دست به انتخاب بزنیم.