در گذشته عروسکهای مادرساز و اسباببازیهای پدرساخته برای دختران و پسران بهترین ابزار برای ایجاد نشاط و سرگرمی بود و خانواده، هزینهای را برای اوقات فراغت آنها پرداخت نمیکرد، اما امروز خانوادهها با چالش گرانی نشاط و شادمانی برای پرکردن اوقات فراغت کودکان، نوجوانان و جوانان خود مواجه شدهاند.
متأسفانه سازمانهایی مانند سازمان پرورش فکری یا وزارت ورزش و جوانان که باید به فکر نشاط و سرگرمی نوجوانان و جوانان باشند و زمینه تفریحاتشان را فراهم کنند، هیچ گونه اقدامی برای کمک به خانوادهها در زمینه پرکردن اوقات فراغت رایگان یا ارزان قیمت نکردهاند. برای همین میبینیم برای اینکه یک جوان به استخر یا سینما برود، باید بخش قابل توجهی از درآمد خانواده صرف این تفریحات معمول او شود و دیگر برای سایر افراد، پولی باقی نمیماند.
دیگر ایجاد نشاط و سرگرمی فقط به پارک رفتن خلاصه شده است که افراد در آنجا قدم بزنند و ساعاتی را روی نیمکت بنشینند. علاوه بر آن اصلیترین ابزار سرگرمی جوانان امروز، خیابانگردی و پاساژگردی شده است، اما در این تفریحات نیز به مصداق «ز دست دیده و دل هر دو فریاد/ که هر چه دیده بیند دل کند یاد» انواع لباسها، خوراکیها، اسباببازیها و وسایلی که به نگاه نوجوانان و جوانان میرسد، آنها را تحریک به داشتن اینگونه اقلام میکند، در صورتی که عمدتاً مبالغ این اجناس از توان والدین بازنشسته یا کمدرآمد خارج است.
از طرفی برخی نوجوانان و جوانان به بازیهای رایانهای یا وقتگذرانی با تلفنهای هوشمند رو آوردهاند؛ بازیهایی که خشونت به روحیه جوانان تزریق میکند و فعالیت و تحرک را از آنها گرفته است، به همین جهت است که ۷۰ درصد از فرزندانمان دچار چاقی غیرطبیعی هستند.
برای حل این مسئله باید رسانهها به خصوص صداوسیما بازیهای سنتی و اسباببازیهایی را که زیان مالی و معنوی برای خانوادهها ندارد به چرخه سرگرمیهای نوجوانان و جوانان برگردانند، اما متأسفانه متصدیان و مدیران امور علاقه چندانی به احیای فرهنگ سنتی در بافت اجتماعی نداشته و ندارند، بنابراین وزارتخانههای مسئول و برنامهریز تا دیرتر از این نشده است باید نهادهای آموزشی و پرورشی را به جهت واقعی، سوق دهند.
هرچند قرار بود سراهای محله و برخی از واحدهای تابع شهرداریها، مخصوصاً شهرداری تهران اقدام به ارائه سرگرمیهای رایگان و بازیهای ارزان برای کودکان و نوجوانان جامعه ما داشته باشند، اما گاهی این سازمانها با وجود بودجههای چشمگیر و درآمدهای کلانی که دارند، غرفههای مختلفی را در پارکها و مراکز مختلف میگذارند که هدفشان درآمدزایی است. معلوم نیست پولهای مردم که برای نوسازی، شهرسازی و بهسازی واریز شدهاست در کجا هزینه میشود.
امید است دولت سیزدهم که به عنوان تکیهگاه امید مردم بر سرکار آمده نهادهای یادشده را ملزم به پاسخگویی در این خصوص کند، چراکه مردم دیگر توان مالی برای اوقات فراغت فرزندان خود ندارند و در این رابطه هم مشخص نیست کدام نهاد و سازمان باید جوابگوی مطالبات آنها باشد.