جریان برانداز و معاند و حامیان خارجی آنان سعی دارند از عادی شدن فضای سیاسی کشور و ثبات و آرامش داخلی جلوگیری کنند و آشوب و اغتشاش را همچنان تداوم و گسترش دهند. 
از اینرو با فروکش کردن اغتشاشات و بیاعتنایی مردم نسبت به تحریک و فراخوان مداوم معاندان از یکسو و زدن سیلیهای پیاپی بر گونه آنان، با اجتماعات بزرگ مردمی در روزهای ۲۲ بهمن، قدس و عید سعید فطر از دیگر سو شاهد تغییر رویکرد ضدانقلاب بودیم که مصادره مناسبتهای صنفی و قشری مثل روز کارگر و معلم یک جلوه مهم آن بود. 
دشمنان و معاندان نظام جمهوری اسلامی انتظارشان این بود که جامعه فرهنگی و کارگری کشور که نسبت به مشکلات معیشتی و اقتصادی گلهمند و ناراضی هستند و در پارهای موارد برای اعلام مطالبات به حق خود، تجمعات آرام و اعتراضی هم برگزار میکنند، فراخوان ضدانقلاب را با مطالبات خود منطبق یافته و با پاسخ مثبت به آن در این روزها به کف خیابان بریزند. این فراخوانها بر پایه این مفروض بود که این دو مناسبت تاریخی، یعنی روز کارگر و روز معلم بههم نزدیک است و در عرصه مطالبات اقتصادی هم این دو صنف احتمالاً با هم اشتراکنظر دارند، پس زمینه اتحاد و همبستگی بین آنها و کلید خوردن دور جدیدی از آشوب و ناآرامی، آن هم با ابعادی گستردهتر فراهم است. 
همچنین به میدان آمدن معلمان در کنار کارگران، زمینه حضور دانشآموزان و فرزندان را نیز پدید میآورد و ابعاد و گستره اغتشاشات و آشوبها را افزایش میدهد. 
شاید شروع دوباره اقدامات ایذایی در مدارس برای ایجاد هراس در دانشآموزان و خانوادهها هم در همین راستا مورد توجه و بزرگنمایی بخش رسانهای معاندان قرار گرفت که با چاشنی قومیتی نیز همراه شده بود. 
اما برخلاف تلاش گسترده و همهجانبه معاندان و بهکارگیری ابزار و شیوههای مختلف تبلیغاتی و رسانهای آنان، بیاعتنایی کارگران و فرهنگیان فهیم و نجیب کشور به این فراخوانها را شاهد بودیم که به شکست جریان برانداز و حامیان خارجی آنها در این زمینه انجامید. 
حتی برخلاف این تصور و انتظار معاندان، شاهد اجتماعات بزرگی از این دو قشر مردمی در دیدار با رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز بودیم که به کوری چشم دشمنان دلبستگی خود به نظام و رهبری را به رخ دشمنان کشانده و در امتداد اجتماعات مردمی در روزهای ۲۲ بهمن و قدس، سیلی جانانه دیگری بر گونه بدخواهان و آشوبطلبان فرود آوردند. 
عوامل این شکست تکراری معاندان و بیاعتنایی جامعه کارگری و فرهنگی کشور به آنان را میتوان در موارد زیر جست وجو کرد:
۱- بصیرت و هوشیاری معلمان و کارگران کشور و آگاهی آنان نسبت به اهداف خبیثانه جریان برانداز و معاند که سابقه آنان گویای پادویی مزدوری برای دشمنان خارجی، تجزیهطلبی و بیاعتنایی به منافع امنیت ملی است و در نیل به این اهداف کثیف، جان، مال و آبروی شهروندان تنها ابزار و وسیله به حساب میآید. 
۲- دلبستگی و تعلقخاطر عموم جامعه کارگری و معلمی کشورمان به انقلاب و نظام اسلامی که نهتنها در عرصه خدمت قشری بلکه در عرصه جهاد و دفاع نظامی نیز آن را به اثبات رسانده و با تقدیم هزاران شهید گلگونکفن، تعهدنامه این دلبستگی مقدس را با خون امضا کردهاند. 
۳- اعتماد عمومی کارگران و معلمان کشور به حاکمیت و کارگزاران آن که گرچه در پارهای موارد، اشتباهات و غفلتهایی موجب نارضایتی آنان شده، اما این نارضایتیهای به حق، هیچگاه موجبات گرایش به آشوب و حمایت از براندازان نشده و نجابت آنان را مخدوش نکرده است. 
۴- مدنظر قرارگرفتن بخشهایی از مطالبات به حق این دو قشر خدوم و زحمتکش توسط مسئولان نظام و در رأس همه رهبرمعظم انقلاب اسلامی که هرچند مقدورات و وضعیت عمومی اقتصاد کشور اجازه رسیدگی و تأمین همهجانبه را نمیدهد، اما این اطمینان را فراهم میآورد که هیچگاه مورد بیاعتنایی نبودهاند و شرافت و کرامت آنان مورد توجه بوده است. 
از این رو، تمام تلاش و تحریک براندازان برای بهرهبرداری ابزاری از روزهای کارگر و معلم به جایی نرسیده و دو مهره پررنگ دیگر به سبد مهرههای دومینوی شکست و ناکارآمدی آنان افزوده شد. 
لازم به یادآوری است این بصیرت، نجابت و عقلانیت جامعه کارگری و فرهنگی کشور و همراهی آنان با نظام را نباید به معنای رضایتمندی کامل آنان از مسائل صنفیشان تلقی کرد و نسبت به رسیدگی به مطالبات آنان غافل شد، بلکه این همراهی، وظیفه مسئولان محترم را سنگینتر نموده و ادای حق آن را در اولویت بیشتر قرار میدهد.
 							عقلانیت جامعه کارگری و فرهنگی کشور درست. ولی باید در نظر داشت تورم ۵۰ در صدی در مقابل افزایش ۲۰ در صد حقوق سالانه همخوانی ندارد. 							 						
 							گسترش جرم و جنایت حاصل فقر است. عصیان هم حاصل فقر است . حاکمیت هم بایدعقلانیت داشته باشد نه فقط جامعه کارگری