دکتر حمید جماعتی که یک پزشک عمومی است برای اولین بار در سال ۱۳۸۸ با یک گروه جهادی و با هدف خدمات رسانی به نیازمندان روستاهای سیستان و بلوچستان راهی این منطقه میشود و به گفته خودش در همان اردوی اول تصمیم میگیرد تا گروهی را تشکیل دهد و به صورت ویژه در خدمت هموطنان کم برخوردار باشد.
مسئول گروه جهادی شهید زندهدل میگوید: اواخر سال ۱۳۸۹ بود که با تعدادی از دوستان و دانشجویان یک گروه جهادی تشکیل دادیم و تصمیم گرفتیم روستاها و حاشیه شهرهایی را که از نظر بهداشت و درمان مشکل دارند شناسایی کنیم و با توجه به نیازهایشان تا جایی که میتوانیم به رفع محرومیتها بپردازیم. با گذشت چهار سال و با همراهی مردم و خیرین توانمندتر شده بودیم و با حضور برخی دوستان که مهندس و معمار هستند در رفع کاستیها و حتی ساخت خانه و تعمیرات اساسی هم اقداماتی را شروع کردیم.
حالا تقریباً ۱۲ سال از آن روزها میگذرد و به صورت تخصصی بسیاری از برنامهها را در مناطق کم برخوردار پیش میبریم.
وی با تأکید بر اینکه یکی از اولویتهای مناطق کم برخوردار موضوع سلامت است، به خدماتی که در این رابطه ارائه کردهاند اشاره کرده و ادامه میدهد: برای کمک به مردم باید اول فرهنگسازی کرد. مهم نیست چه کار میکنیم، مهم این است مردم همراهی کنند و بعد از آن هم خودشان ادامه دهنده راه باشند. اما فقط در سال جاری در عرصه بهداشت و درمان اهدای بستههای بهداشتی به خانوادههای کم برخوردار، ویزیت رایگان پزشک عمومی و تخصصی و خدمات دندانپزشکی، همچنین اهدای داروی رایگان در سه مرحله، آموزش بهداشت فردی و محیطی را در برنامه داشتیم که انجام دادیم.
همچنین در ایام کرونا ضدعفونی و گندزدایی مراکز مهم چندین روستا و همچنین تهیه بستههای معیشتی و پخت غذا و توزیع آن در میان خانوادههای کم برخوردار و آسیب دیده از کرونا را در دستور کار داشتیم. نکته اساسی اینکه تمام این کارها با همراهی و کمک خود مردم انجام میگرفت و وقتی میدیدند چند جوان برای رفع مشکلات آمدهاند، خودشان نیز گوشه کار را گرفته و پا به پای ما میآمدند.
نمیشود یک بعدی کار کرد
جماعتی به دیگر اقداماتشان در عرصههای مختلف گریزی زده و با بیان اینکه نمیتوانید وقتی وارد منطقهای میشوید، یک بعدی کار کنید، تأکید میکند: گروههای تخصصی وقتی به روستا یا حاشیه شهرها میروند، ابتدا هدف اصلی و برنامههای مشخص خودشان را دنبال میکنند، اما باید توجه داشت که نمیتوانیم نسبت به مسائل دیگر هم بیتفاوت باشیم به همین دلیل فعالیتهای آموزشی نظیر برگزاری انواع کلاسهای قرآن، اعتقادی، احکام، آموزش نماز، زبان انگلیسی، کاردستی، رایانه، مشاوره خانواده، مشاوره حقوقی، فرقه شناسی و نهج البلاغه را در دستور کار داشتهایم. در زمینه اقتصاد مقاومتی هم برگزاری کارگاههای آموزشی پرورش قارچ، نمدبافی، پرده دوزی و خیاطی نیز در برنامهریزیها بوده و اقدامات زیادی انجام گرفته است.
این جهادگر اقدامات فرهنگی را بسیار مهم توصیف میکند و میگوید: باید بچهها را با مسائل فرهنگی و جشنها و اعیاد و عزاداریها آشنا و فلسفه آنها را تبیین کرد. بر همین اساس در عرصه فرهنگی برگزاری ولادت حضرت زهرا (س)، برگزاری یادواره شهدای روستا، محفل شبی با شهدا، مراسم میلاد امام رضا (ع)، برپایی جشن باشکوه عیدغدیر به صورت سالانه، فرهنگسازی تفکیک زباله از مبدأ، پخت و اطعام در ایام مختلف در طول سال، دیدار با خانواده شهدا، تفحص و مصاحبه از سیره شهدا را داشتهایم.
مسئول گروه جهادی شهید زندهدل به اقدامات ورزشی هم اشاره کرده و میگوید: درختکاری و در بخش فعالیتهای ورزشی تیراندازی، برگزاری مسابقات فوتبال، والیبال، طناب کشی، مچ اندازی و رشتههای دیگر به صورت پیوسته انجام میشود.
برخی مسئولان فقط پشت میز نشینند
جماعتی همراهی نکردن برخی مسئولان با جهادگران را بخش ناراحت کننده اقداماتشان میداند و در اینباره میگوید: وقتی گروهی دانشجو و متخصص وارد منطقهای میشوند حتماً میتوانند تأثیرگذاری خوبی داشته باشند، اما برخی مسئولان گویی با چند نوجوان بیتجربه طرف هستند و اصلاً از پشت میزشان بلند نمیشوند. حتی به حرفهای جهادگران متخصص هم گوش نمیدهند. یکبار یادم است برای ارائه خدمات بهداشت و درمان و سلامت به روستاهای زنجان رفته بودیم که فرماندار اصلاً نیامد ببیند ما چه کار میکنیم. وقتی خواستیم برگردیم به دفتر ایشان رفتیم و با معرفی خودمان و بهخصوص یکی از اساتید دانشگاه که همراهمان بود به یکباره از جایش بلند شد و تازه فهمید در این چند روز چه کسانی در روستا بودهاند.
این اتفاق نشان میدهد اگر یک گروه جهادی جایی میرود، مسئولان باید به استقبالشان بروند، چون در کمترین حالت این جهادگران آمدهاند که کم کاریهای آنها را پوشش دهند.
میخواهم بگویم در گروههای جهادی، فارغ التحصیلان و دانشجویان خوبی هستند و همه کارها به صورت علمی پیش میرود، ولی مسئولانی که داعیه اعتماد به جوانان را سر میدهند حتی برای کارهای معمولی هم به آنان اعتماد نمیکنند. اگر بحث مطالبهگری در روستاها وجود داشته باشد، آنوقت بسیاری از آقایان متوجه میشوند که چقدر از مسئولیت و وظایفشان را روی زمین گذاشتهاند و نسبت به انجام آن بیتفاوت هستند.