شبکه خبری دویچه وله در گزارشی مربوط به زنان، به طور ویژه معضل «خشونت» را مورد توجه قرار داده است. در این گزارش با عنوان «کابوس هر روز: خشونت علیه زنان»، آمده است در هر دو روز و نیم یک زن در آلمان به دست شریک عاطفی فعلی یا شریک عاطفی قبلیاش کشته میشود. دویچه وله این اطلاعات را بر مبنای دادههایی که برآیند سال ۲۰۲۱ است و در روز جهانی نفی خشونت علیه زنان که رسانهای شده، منتشر کرده است و به واژه فمیسید یا کشتن زنان میپردازد.
«کتک خوردن»، «خفه شدن به دست شریک عاطفی»، «آزار شدید شوهر» و عناوینی مثل اینکه «شریک عاطفی قبلی به خانم پزشک، ۱۸ ضربه چاقو زد»، فقط برخی از مواردی است که در این گزارش ذیل عناوین خشونت علیه زنان در آلمان به آنها اشاره شده است. اینها مسائلی هستند که نه تنها زندگی روزمره را به کابوسی برای بسیاری از زنان تبدیل کردهاند، بلکه طی سالها سیر صعودی داشتهاند. طبق اطلاعاتی که پلیس فدرال جنایی آلمان منتشر کرده است، ۱۱۹ هزار و ۱۶۴ زن در سال ۲۰۲۰ قربانی خشونت بودهاند. شمار مردان قربانی خشونت هم ۲۸ هزار و ۸۶۷ نفر اعلام شده که حاکی از رشد ۵ درصدی در مقایسه با سال قبل از آن است.
خشونت شریک جنسی نیز نوعی خشونت خانگی است و میتواند شامل تجاوز جنسی، تعقیب و سلب آزادی و همچنین قتل و قتل عمد باشد.
در آلمان به طور متوسط، هر روز یک مورد اقدام به قتل یک زن گزارش میشود و طبق آمارهای جدید، فقط در سال ۲۰۲۰، ۱۳۹ زن کشته شدند. کریستین لامبرشت، وزیر وقت امور خانواده آلمان در این مورد گفت: «ما نباید بیش از این اجازه دهیم که این وضعیت ادامه داشته باشد و باید موضع محکمی اتخاذ کنیم.» این وزیر آلمانی تصریح کرد: «وقتی من درباره این تراژدی خانوادگی میشنوم که شریک عاطفی یا کسی که قبلاً شریک عاطفی یک زن بوده، او را کشته است، مو به تنم سیخ میشود.» لامبرشت تأکید کرد: «این دیگر تراژدی نیست. از دید من تراژدی به موقعیتی گفته میشود که مثلاً مادر سه کودک بر اثر سرطان از دنیا میرود، اما زمانی که شریک عاطفی، یک زن و کودکانی را میکشد یا علیه آنها متوسل به خشونت میشود، در این صورت چنین رفتار چیزی غیر از خشونت نخواهد بود و باید برچسبی با چنین مضمونی به آن بزنیم.»
در آلمان برای اقداماتی که در جریان آنها یک زن به دلیل جنسیت کشته میشود از واژه «فمیسید» استفاده میشود و کاربرد این واژه در آلمان رو به افزایش است. توجه به این نکته از این جهت اهمیت دارد که فمیسید در دسته جداگانهای از جرم جنایی دستهبندی نمیشود، بلکه پلیس جنایی آلمان از آن با عنوان «کشتارها همراه با مشارکت» یاد میکند. در واقع این همان عنوانی است که به صورت رسمی از سال ۲۰۱۵ تاکنون برای چنین جرائمی به کار گرفته میشود. نکته حائز اهمیت دیگر این است که شاید ارتکاب به چنین جرائمی نوسان اندکی داشته است، اما دادهها نشان میدهد که فقط در سال ۲۰۱۶ و با ثبت ۱۵۵ مورد، بیشترین مورد ثبت شده است. با این حال، اداره پلیس جنایی آلمان همچنان انگیزهای را که در پس این جرائم نهفته است پیگیری نمیکند.
سرپوش کووید- ۱۹ بر خشونت علیه زنان
به این موارد باید این نکته را هم اضافه کرد که در جریان همهگیری کووید-۱۹ شمار موارد گزارش نشده افزایش داشت. ضمن اینکه برآورد شمار زنانی که مورد خشونت قرار گرفتهاند هم غیر ممکن است، چراکه بسیاری از این زنان با این نگرانی که پلیس صحبتهای آنها را باور نخواهد کرد، به پلیس مراجعه نمیکنند. در این زمینه تحقیقاتی وجود دارد که به دنیایی پنهانی اشاره دارد و در این دنیا، بیش از ۹۰ درصد از همه جرائم گزارش نمیشوند. هولگر مونش، رئیس اداره جرائم آلمان در این مورد میگوید: «البته، این رقم در مورد قتل یا قتل عمد کمتر است، اما برای مثال در مورد جراحت بدنی و محرومیت از آزادی و در مورد جرائم روانی به طور قابل توجهی بیشتر است.»
مونش اگرچه میگوید که طی قرنطینه همهگیری کرونا، افزایش قابل توجهی در گزارشها به پلیس در زمینه اعمال خشونت علیه زنان مشاهده نشد با این حال وی باور دارد که شمار موارد گزارش نشده بالاست. تأیید این موضوع، دادههای خط تلفنی «خشونت علیه زنان» است که همچنین از افزایش قابل توجه موارد مشاوره در طول همهگیری حکایت دارد. «لینا اشتوتس» از سازمان حقوق زنان در آلمان در این مورد به دویچه وله گفت: «شرایط جدی است.» او معتقد است اغلب این موضوع نادیده گرفته میشود که خشونت خانگی بخشی از زندگی زنان است. خشونت در همه بخشهای اجتماعی، فارغ از میزان درآمد، تخصص یا منطقه مشهود است. وی تأکید دارد: «خشونت خانگی اغلب تلاشی برای اعمال قدرت است.» وی دیدگاه خود را اینطور تشریح کرد: «این یعنی اینکه یکی از طرفین که عمدتاً مردها شامل آن میشوند، معمولاً میخواهند شریک خود را کنترل کنند و بسیاری از زن کشیها مستقیماً پس از جدایی یا زمانی که زنان میخواهند از یک رابطه کنارهگیری کنند، صورت میگیرند، در این شرایط، شرکای زنان آنها را گاهی با عواقب کشنده تحت فشار قرار میدهند، زیرا شرکای زنان احساس میکنند آنچه را که در اختیارشان بوده از آنها ربودهاند.»
تلاش بیثمر در احقاق حقوق زنان
مونیکا شروتل از مؤسسه جامعه شناسی تجربی در نورنبرگ (IfeS) درباره خشونت علیه زنان در آلمان میگوید: «اگرچه در ۲۰ سال گذشته، پیشرفتهای چشمگیری حاصل شده، اما به هیچ وجه به کاهش خشونت علیه زنان کمکی نکرده است. دلیل اینکه ما همچنان شاهد حجم بالایی از خشونتها علیه زنان هستیم این است که تغییر چندانی در زمینه تحقق برابر جنسیتی رخ نداده است و اگر چه در آلمان طی سالها یک زن صدراعظم بوده، اما همچنان عدالت در زمینه زنان و مردان رعایت نمیشود.» او یکی از بنیانگذاران رصد اروپایی در زمینه زن کشی است که دادهها را در چندین کشور جمعآوری و تجزیه و تحلیل میکند. شروتل از اسپانیا به عنوان تنها کشور اروپایی یاد میکند که در این کشور «کاهش جزئی در زن کشی» رخ داده است. شروتل تأکید دارد شرایط قانونی در اسپانیا تغییر کرده و خشونت علیه زنان آنجا با پس زمینه سوءاستفاده از قدرت و کنترلگری مورد قضاوت قرار میگیرد و قوه قضائیه اسپانیا نیز اقدامات اینچنینی را با عنوان خشونت مبتنی بر جنسیت غیرقانونی شناخته است. مجموعه این اقدامات بر تصورات موجود در جامعه تأثیر میگذارد.
در چنین شرایطی، اگر اقدامات سیاسی و حقوقی به شرایطی کمک کند که جوامع خشونت را ارزیابی میکنند، آیا نسلهای جوانتر و آینده میتوانند فروپاشی ساختارهای مردسالارانه منسوخ را تسریع کنند؟ شروتل میگوید: «در میان مردان و زنان جوانتر کمی امید وجود دارد و آنها ابراز میکنند که خواهان روابط جنسی متفاوت هستند.» او میافزاید: «من فکر میکنم پتانسیلی برای تغییر وجود دارد.»
برگردان از انگلیسی: آزاده سادات عطار