شبکه سوم سیما در سومین سالگرد حملهی غرورآفرین موشکی نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تهیه و پخش مستند کوتاه «به وقت انتقام» رسالت خود مبنی بر نمایش اقتدار موشکی ما به جهانیان را به انجام رساند؛ و باید پرسید آیا تمام و کمال از آنچه در نظر داشته، در مقام عمل نیز سربلند بیرون آمده است؟ سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: شبکهی سوم سیما در سومین سالگرد حملهی غرورآفرین موشکی نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تهیه و پخش مستند کوتاه «به وقت انتقام» رسالت خود مبنی بر نمایش اقتدار موشکی ما به جهانیان را به انجام رساند؛ و باید پرسید آیا تمام و کمال از آنچه در نظر داشته، در مقام عمل نیز سربلند بیرون آمده است؟
در سینمای مستند، بهویژه مستندهای کوتاه، هر نما و یا هر المان دیگری منجمله، صدای خارج از قاب باید همچون هر واژه یا کلمه دارای واحد معنایی قابل شناساییای باشد تا مخاطب با کنار هم قرار دادنش به تصویر مشخصی از آنچه در مقابل چشمانش نقش میبندد نزدیک شود و معنای موردنظر را ادراک کند. تدوین هم صرفاً قطع تصاویر و کنار هم قرار دادن نمای پیشین به نمای بعدی نیست و نقش ویژهای را در کار مستندساز ایفاء میکند. با نظر به مستندهای غربی، متوجه میشویم که این قالب بیانی، برای آنها تنها روایتی گزارشگونه از واقعه نیست. آنها میدانند که از ابزار کار خود و همچنین مواد خامی که از آن رویداد در نظر دارند چگونه بهره ببرند و بهواسطهی آن دروغ را به جای واقعیت قلب کرده و به زیبایی هر چه تمامتر سر بیننده شیره بمالند و بر اذهان ایشان چیره گردند.
در پاسخ به پرسش ابتدایی باید گفت: «بله» به وقت انتقام دقیقاً منطبق بر آن شمایلیست که ما از یک مستند کوتاه ۱۷ دقیقاً انتظار داریم.
سازندگان این اثر با تسلط بر سوژهی خود توانستهاند از پس این مهم برآمده و اثری درخور را تولید کنند. فیلمساز از نقطهنظر درستی با سوژهی حمله به عینالاسد روبهرو شده است و تمام سعی خویش را بر این نکته متمرکز داشته که از زیادهگوییها پرهیز و فقط به اصل مطلب که همان عملیات «شهید سلیمانی»ست بپردازد. ارائهی اطلاعات به بیننده با ریتم تند و تمپوی بالایی صورت میگیرد و همین فاکتور اثر خود را روی بیننده میگذارد. مخاطب امروزی دیگر آنچنان حوصلهی این را ندارد که با حوصله پای فیلمهایی بنشیند که زمان مفصلی را صرف پرولوگ و پیشدرآمد خود میکنند و نمیتوانند جذابیت مناسبی که بیننده طلب میکند را به وی انتقال دهند. به وقت انتقام، امّا کاملا منفصل از این جریان است و علاوه بر تمرکز تام و تمام به عملیات شهید سلیمانی با ریتم تندی که در امر تدوین به موضوع بخشیده توانسته مخاطب جوان را هم از خود راضی نگه دارد. این فیلم به ما نشان میدهد که هدف ما از حمله به عینالاسد تنها انتقام خون شهید والام مقام، سردار سلیمانی نبوده است؛ بلکه هدف دیگری نیز از پی این حمله به اذهان آمریکاییها مخابره شد و آن هم این بود که ما از توطئههای شما با خبریم و میدانیم که از چه تجهیزات راهبردیای در منطقه سود میبرید و ما در هر صورت خواب را از چشمانتان خواهیم گرفت. انتقام سخت نه فقط برای نابود کردن استعداد نیروهای انسانی طرحریزی گردید، بلکه اشراف اطلاعاتی ما را هم به اثبات رساند.
نقطهی قوت مهم مستند به وقت انتقام در راستگویی فیلمساز و روایت طرف ایرانی از واقعه خود را نمایان میکند. همانطور که پیشتر گفتیم مستندهای غربی با جلوهنمایی دروغ را راست و راست را دروغ پنداشته و آن را به ذهن مخاطبانشان حقنه میکنند. کدام یک از کشورهایی که در تاریخ تحت ظلم آمریکا قرار گرفتهاند همچون ایران توانستهاند نهتنها از یوغ آنها خارج شده و قواعد بازی را تغییر دهند و از طرف دیگر انتقام هم بگیرند؟ هیچکدام.
مستند کوتاه به وقت انتقام نشان میدهد که ما چطور در راستای حقانیت خود از حقمان مبنی بر انتقام هم استفاده میکنیم. انتقامی که در همین نقطه پایان نمیپذیرد و قطع به یقین ادامه نیز خواهد داشت.
صدای ایمان مراتی بهعنوان راوی مستند هم بهخوبی در جریان اثر تداوم پیدا کرده و زنگ صدای آشنای او با مای مخاطب همراهی پیدا میکند. این مستند با لحنی گزارشگونه، از دستاوردهای نیروی هوافضای سپاه پاسداران پرده برداشت و بر کسی پوشیده نیست که پرداختن به عملیات شهید سلیمانی در نابود کردن تجهیزات راهبردی دشمن نباید به همین جا ختم شود؛ زیرا نه کافیست و نه به وقت انتقام میتواند به تنهایی تمام زوایای مورد بحث را در زمان ۱۷ دقیقهای خود پوشش دهد.