ارزیابی شما از نقش زنان، در دوران بعد از انقلاب در عرصه ادبیات داستانی در مقایسه با آثار و نویسندگان پیش از انقلاب چیست؟
انقلاب رخدادهای فرهنگی فراوانی داشت از جمله حضور و رویکرد خانمها در ساحت نویسندگی. در مقام مقایسه اگر بخواهیم بررسی کنیم برپایی کلاسهای داستاننویسی و بحث آموزش بعد از انقلاب رواج پیدا کرد و پیش از آن اصلاً وجود نداشت. جدای از این بحث اساساً بعد از وقوع انقلاب خود خانمها به فراگیری این علم نویسندگی بیشتر شایق شدند. البته بدیهی است که استعداد حرف اول را میزند، اما آموزش هم چه از نظر تکنیک و چه از این منظر که صاحب چه بینش و گرایشی باشند که در قالب داستان کوتاه یا رمان آن محتوا و حقیقتی را که مد نظرشان هست، متجلی کنند؛ بنابراین کاملاً مشهود است که هر دهه که جلوتر آمدیم، حضور خانمها پررنگتر شد و امروزه اگر کلاسهای نوسندگی را مورد بررسی میدانی قرار بدهیم، مشاهده میشود که شاید از ۲۰ نفر شرکتکننده در این کلاسها بدون اغراق ۱۸ نفرشان از بین خانمهاست.
علت چنین اقبالی از سوی خانمها چیست؟
شاید این اقبال به این دلیل است که اولاً هویتیابی خانمها و پیدا کردن شخصیت خودشان در این ساحت است که انقلاب زمینهساز آن شده و ثانیاً حرفهای بسیاری که میتوانند از این طریق آنها را بیان کنند و بدیهی است که خانمها بهتر از آقایان میتوانند از خودشان، نوع نگاهشان، بینششان و آرمانهایشان حرف بزنند.
نکته اصلی در آثار قبل و بعد از انقلاب و تصویری که از زنان ارائه میشود این است که عمدتاً این تغییر نگرش به دست خود خانمهای نویسنده به مخاطب و جامعه ارائه شدهاست. آیا شما چنین مسئلهای را تأیید میکنید؟
بدیهی است همانطور که ما در اجتماع تغییرات را در شخصیت، دیدگاه، نوع زندگی و روابط خانمها متأثر از احترامی که دین اسلام برای آنها تعریف و تبیین کرده، میبینیم – در واقع هم به تبعیت از آموزههای اسلام و هم تحولات ساختاری که به یمن وقوع انقلاب در کشورمان ایجاد شد- این تغییرات محسوس زمینهای شد تا خانمهایی که دستی به قلم دارند با الهام از واقعیات این تغییرات و شاکلهبندی را در آثارشان پیادهسازی کردند. البته این در مورد همه آنها صادق نیست، اما به هر حال بخشی از خانمهای نویسنده در این زمینه فعالانه برخورد کردند و میکنند که ثمره و نتیجه آن همین تغییر نگرش و نقشآفرینی زنان در افکار و اتفاقات جامعه بعد از انقلاب است.
از نظر شما علت عدم رشدیافتگی آثار خانمهای نویسنده در عرصه رماننویسی بر خلاف آثار متکثر و خوبی که در حوزه داستاننویسی دارند، چیست؟
اگر بخواهیم در ساحت ادبیات زرد به این مسئله نگاه کنیم- برخی از آثار آقایان نویسنده و مخصوصاً در بین زنان نویسنده- اتفاقاً آثار بسیار زیادی وجود دارند که نویسنده بدون اینکه مهارتی از نظر فنی و نویسندگی داشته باشد، آثاری را در قالب رمان ارائه میکند که بسیار سطحی هستند، در حالی که رمان بستر تجربه را نیاز دارد و باید سنی از نویسنده گذشته باشد و تجارب نابی به دست آورده باشد تا بتواند یک رمان خوبی خلق کند. متأسفانه میبینیم که طیفی از زنان و دختر خانمها هستند که در سنین پایین شروع به رماننویسی میکنند، این در حالی است که این آثار هرگز به رمانهای مانایی تبدیل نمیشوند و بیشتر از اینکه رمان باشند، حباب هستند. در طرف دیگر رمانی که بتواند روی پای خودش بایستد و از خودش دفاع کند و هم از نظر محتوایی و ساختاری جایگاه ویژهای داشته باشد، یک مقدار کمتر دیده میشوند؛ چون هم زمانبر است و هم واقعاً تواناییهای خاص خودش را میطلبد، اما یک بخش دیگری به نوشتن زندگینامههای داستانی یا تدوین خاطرات در عرصه ادبیات پایداری و مقاومت مشغول هستند، به همین علت یک مقداری از خلق رمانهای خلاقانه جا میمانند.
ارزیابی شما از نسل جدید خانمهای نویسندگان در مقایسه با نسلهای ابتدایی بعد از انقلاب چیست؟ آیا برگزاری دورههای آموزشی تفاوت و تأثیری در نوع قلم نسلهای بعدی گذاشتهاست یا خیر؟
همانطوری که گفتم رویکرد از نظر کمی بسیار بیشتر از گذشته شده و این مسئلهای غیرقابلانکار است، منتها کسانی که در این ساحت وارد شدهاند، واقعاً باید آهسته و پیوسته این جاده را طی کنند؛ یکشبه نمیتوان نویسنده شد. برای اینکه یک نویسنده واقعی و حرفهای بشوند، باید ممارست کنند و عشق بورزند، باید مطالعه و جستوجوگری کنند؛ باید بینش و فهم خودشان را بالا ببرند.
در واقع معتقدید همانطوری که خانمها برای رشد یافتن فرزندشان مادری میکنند و آرامآرام سیر تحولات و رشد یافتن او را بدون تعجیل سپری میکنند در نویسندگی و داستان هم باید مادری کنند تا شاهد خلق رمانهای خلاقانه و ماندگار باشیم؟!
دقیقاً؛ این نکته را هم باید عرض کنم که یک مجموعه داستان کوتاه خوب هیچ چیزی از یک رمان خوب کم ندارد و چه بسا سختتر هم هست. مقصودم این است که در این زمینه خانمها باید این مقولات را جدی بگیرند. البته این به آن معنی نیست که در طول دهههای اخیر مخصوصاً در حوزه داستان کوتاه آثار خوب را مشاهده نکردهباشیم. در گذشته مجلات تخصصی زیادی بودند که داستانها در آنها چاپ و دیده میشد، ولی الان چنین فضایی وجود ندارد و زمینه بروز کمتر از قبلشده در نتیجه بسیاری از مجموعههای همین خانمهای نویسنده روی دستشان میماند و وقتی برای چاپ به جاهای مختلف مراجعه میکنند، از آنها مبالغ هنگفتی از ۶ تا ۹ میلیون تومان مطالبه میکنند. این مسئله در کنار دیگر مشکلات باعث عدم ظهور و بروز نویسندگان و آثار خوب میشود، بنابراین مسئولان وظیفه دارند که این حفرهها و چالهها را برطرف کنند.