کد خبر: 1118098
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۸
رژیم صهیونیستی پس از سنگ‌اندازی در امضا، اجرا، و احیای توافق هسته‌ای میان تهران و واشینگتن، اکنون خود را با وحشتناک‌ترین سناریوی ممکن رودررو می‌بیند: ایران هسته‌ای.

با طولانی‌تر شدن فرآیند مذاکرات برای احیای برجام، اصل بازگشت آمریکا به توافق هسته‌ای اکنون در هاله‌ای از ابهام فرو رفته است. در حالی که دست آمریکا رفته‌رفته از اهرم تحریم‌های جدید، خالی می‌شود، ایران با ایستادن در آستانه‌ی گریز هسته‌ای (به عبارت دیگر، یک قدم مانده به ساخت سلاح هسته‌ای) اهرمی قدرتمند در اختیار دارد. در این بین، رژیم صهیونیستی به عنوان بازیگری که از ابتدای مذاکرات تا خروج یک‌جانبه‌ی آمریکا از توافق و حتی پس از آن به روش‌های مختلف در اجرای برنامه‌ی جامع اقدام مشترک سنگ‌اندازی کرده، اکنون خود را با وحشتناک‌ترین سناریوی ممکن رودررو می‌بیند: ایران هسته‌ای. اگرچه جمهوری اسلامی بارها تأکید کرده که هرگز قصد نظامی‌سازی برنامه‌ی هسته‌ایش را ندارد، اما تحلیلگران غربی-عبری اکنون از ضرورت پذیرش جهانی می‌گویند که ایران در آن به سلاح هسته‌ای دست پیدا کرده است.

روزنامه‌ی اسرائیلی جروزالم‌پست طی گزارشی تحت عنوان «اسرائیل باید برای ایران هسته‌ای آماده شود[۱]» به قلم «دنی آیالون» کارشناس اندیشکده‌ی اسرائیلی «مؤسسه‌ی میریام» و سفیر اسرائیل در آمریکا بین سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶، به همین موضوع پرداخته است. آن‌چه در ادامه می‌خوانید، ترجمه‌ی گزارش جروزالم‌پست است.

لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های محافل رسانه‌ای-اندیشکده‌ای بین‌المللی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.

اسرائیل در حال بندبازی برای حفظ و تقویت اتحاد راهبردی خود با متحد شماره‌ی یکش، یعنی آمریکا، و در عین حال، مخالفت با احیای توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ [میان ایران و آمریکا] [۲] است. برای درک پیچیدگی‌های این مانور دیپلماتیک، باید در گام نخست، ریشه‌های روابط ویژه‌ی آمریکا و اسرائیل را مورد بررسی قرار داد.

هرچند تا کنون هیچ قرارداد رسمی دفاعی‌ای میان این دو منعقد نگردیده، اما موافقت‌نامه‌های راهبردی رسمی و غیررسمی مختلفی در حوزه‌های انرژی، فناوری، دفاع، همکاری اطلاعاتی، اقتصاد و تجارت میان آمریکا و اسرائیل امضا شده است. پیوندهای دوجانبه میان دو طرف، قدرتمند، گسترده و عمیق هستند. از سوی دیگر، اسرائیل چیزی بیش از یک متحد و یا صرفاً دریافت‌کننده‌ی کمک‌های سخاوتمندانه‌ی کاخ سفید است؛ تل‌آویو به صورت فعالانه به آمریکا کمک می‌کند. بودجه‌ی مربوط به کمک‌های نظامی دولت آمریکا به اسرائیل، یعنی مبلغی بیش از ۳/۹ میلیارد دلار در سال، در صنایع دفاعی ایالات متحده سرمایه‌گذاری می‌شود. همچنین، تجربه و فناوری‌های اسرائیل نیز در میدان‌های جنگ به صورت مستقیم به توسعه‌ی دفاع موشکی بالستیک آمریکا، دفاع سایبری و بخش‌های دیگر نظامی این کشور کمک می‌کند. در سطح اجتماعی نیز، در آمریکا شهروندان یهودی و مسیحی انجیلی، برای رفاه و امنیت اسرائیل ارزش قائلند[۳].

همین مسائل، بنیان شماری از اصول بسیار مهم بوده که ویژگی کلیدی روابط دوجانبه میان دو طرف است:

◄ اولاً، شفافیت کامل (یعنی عدم مخفی‌کاری) و احترام متقابل.

◄ دوماً، عدم غافلگیری. این موضوع بیش‌تر به سطح کلان راهبردی و سیاسی مربوط می‌شود تا سطح تاکتیکی و نظامی؛ و معنای آن این است که هیچ‌یک از دو طرف نمی‌خواهد هنگام اجرای یک اقدام مهم، طرف مقابل را غافلگیر کند. این یعنی هر دو طرف از تصمیم آمریکا برای وتو نکردن فلان قطعنامه‌ی شورای امنیت سازمان ملل علیه اسرائیل آگاه هستند.

◄ سوماً، حمایت هر دو حزب آمریکا از اسرائیل. این یکی از سه قانون طلایی است و بر اساس آن، اسرائیل بالاتر از همه‌ی مباحث سیاسی در آمریکا قرار دارد. اما امروزه، با دوقطبی شدن شدید در آمریکا (شرایطی که در هر دو دولت اوباما و ترامپ وجود داشت) این اصل نابود شده است.

امروزه، اسرائیل با رئیس‌جمهور جدیدی در آمریکا مواجه است که الزاماً [در توسعه‌ی روابط] پیش‌گام نیست، اما رابطه‌ی خوب واشینگتن با اسرائیل را حفظ می‌کند. دولت بایدن (همانند دولت کنونی اسرائیل) به‌خوبی می‌داند چگونه «بر سر عدم توافق به توافق برسد.» شرایط کنونی بدین معناست که روابط دو طرف با عدم توافق، تضعیف نمی‌شود.

آیا واشینگتن می‌تواند توافق ایران را احیا کند؟

تلاش واشینگتن برای احیای توافق هسته‌ای با ایران، که سال ۲۰۱۵ [منظور، سال ۲۰۱۸ است] پاره شد، را باید در این چارچوب در نظر گرفت. هفت سال پیش، وقتی توافق هسته‌ای برای نخستین بار امضا شد، دولت اسرائیل می‌خواست به کنگره برود تا توافق را نابود کند، اما این اتفاق، یک شکست کامل بود. در نتیجه، آمریکا اسرائیل را از مذاکرات کنار گذاشت. در آن زمان، اورشلیم [تل‌آویو] خود را فاقد هرگونه کنترل یا اطلاعات به‌روزی درباره‌ی جزئیات توافق می‌دید. اسرائیل بر اساس تجربه‌ی تلخ سال ۲۰۱۵، دریافته که باید از هرگونه مشاجره‌ی علنی با آمریکا یا هر اقدامی که می‌تواند به عنوان مداخله در سیاست داخلی کاخ سفید شناخته شود، دوری نماید. اسرائیلی‌ها باید از مرزهای شناخته‌شده عبور نکنند، اما در عین حال، از هیچ‌یک از انتقادات اصولی خود نسبت به توافق احتمالی با ایران و ریسک‌های احتمالی آن نیز کوتاه نیایند.

اسرائیل لزومی ندارد خود را با همه‌ی سیاست‌های آمریکا هماهنگ کند؛ بلکه باید محتاطانه با اعضای کنگره ارتباط برقرار نماید. این به معنای خودسانسوری نیست، بلکه به نحوه‌ی ارائه‌ی پیام‌های مبادله‌شده میان دو طرف برمی‌گردد. اسرائیل همچنان باید بدون آسیب رساندن به روابط دوجانبه، همه‌ی تلاش‌های خود را به کار گیرد تا به توافق هسته‌ای پیشنهادی با تهران اعتراض نماید. نهایتاً اگر آمریکا باز هم تصمیم به امضای قرارداد با ایران گرفت، اسرائیل می‌تواند این حق را برای خودش محفوظ بدارد که اعلام نماید طرفِ این توافق نیست و بنابراین آزادی عمل خود را حفظ می‌کند.

در این صورت، دولت اسرائیل باید به «نقشه‌ی ب» روی بیاورد: بسته‌ی جبرانی برای اسرائیل که آن را در موقعیت بهتری برای حمله به برنامه‌ی هسته‌ای ایران در آینده قرار دهد. مقامات آمریکایی، از جمله «توماس آر. نایدز» سفیر آمریکا در اسرائیل، به‌وضوح اعلام کرده‌اند که اگر اسرائیل خود را مجبور به انجام حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران ببیند، آمریکایی‌ها این کشور را از اجرای این اقدام منع نخواهند کرد[۴]. این وضعیت بدین معناست که اگر اسرائیل احساس کند نیاز به حمله به برنامه‌ی هسته‌ای ایران در آینده دارد، باید به واشینگتن هشدار دهد (البته به شکلی که امنیت اطلاعات خودش به خطر نیفتد).

چنین شرایطی در گذشته نیز سابقه داشته است. سال ۲۰۰۱، وقتی آمریکایی‌ها برای اولین بار پس از ۱۱ سپتامبر وارد افغانستان شدند، من مشاور سیاسی «آریل شارون» نخست‌وزیر اسبق اسرائیل، بودم. ما از جورج دابلیو بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، تماسی دریافت کردیم تا به ما هشدار دهد که حمله‌ی آمریکا به‌زودی انجام می‌گردد و ممکن است واکنش‌های منطقه‌ای از سوی اسلام‌گرایان متوجه اسرائیل شود. سال ۲۰۰۳، سناریوی مشابهی پیش از حمله‌ی آمریکا به رژیم صدام حسین در عراق اتفاق افتاد.

دولت اسرائیل در ارزیابی عملکردش در تعامل با دولت آمریکا درباره‌ی مذاکرات هسته‌ای کنونی با ایران، نمره‌ی خوبی دریافت می‌کند. هر دو نخست‌وزیر [سابق و فعلی]، نفتالی بنت و یائیر لاپید، توانسته‌اند تعادلی را که در بالا توضیح داده شد، برقرار نمایند. البته لازم به ذکر است که نفوذ اسرائیل در این موضوع، محدود است. آمریکا تحت تأثیر منافع اقتصادی و نظامی جهانی، نظیر کاهش قیمت انرژی (موضوعی که نفت و گاز ایران، بی‌تردید در صورت برداشته شدن تحریم‌ها، می‌تواند به عملی شدن آن کمک کند) و اولویت رقابت با قدرت‌های بزرگی مانند چین و روسیه، راهبری می‌شود. این‌ها عواملی هستند که اسرائیل باید آن‌ها را درک نماید؛ حتی اگر از آن‌ها خوشش نیاید.

اسرائیل اکنون باید خود را برای «نقشه‌ی پ» آماده کند: دفاع از خود در برابر تهدید ناشی از یک ایران هسته‌ای. برای این کار باید هرگونه تجهیزات نظامی‌ای را که می‌تواند، از آمریکا تأمین کند.

 

[۱] Israel must prepare for a nuclear Iran - opinion Link

[۲] US says Iran nuclear deal is 'not our focus right now' Link

[۳] Orthodox Jewish groups join evangelical Christian's Supreme Court case Link

[۴] Ambassador Nides on allegations that Israel ceded to Hezbollah over Lebanon gas deal: ‘Ridiculous' Link

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار