نویسنده سریال «ستایش» گفته است که دیگر قرار نیست فصل چهارم این سریال نوشته و ساخته شود و به این شکل پرونده یکی از محبوبترین سریالهای چند سال اخیر تلویزیون برای همیشه بسته شد.
سریال «ستایش» که نامش برگرفته از شخصیت اول فیلم بود، برای اولینبار در سال ۱۳۸۹ از شبکه ۳ سیما پخش شد.
ستایش الگوی فیلمفارسی در تلویزیون
ستایش سریالی بود که طرح اولیه آن را مرحوم ایرج قادری ارائه دادهبود و سعید مطلبی نویسندگی آن را برعهده داشت. این دو سینماگر که از چهرههای تأثیرگذار جریان فیلمفارسی در پیش از انقلاب بودند، ستایش را بر مبنای همان شاخصههای فیلمفارسی پیش طراحی کردند. فصل دوم و سوم این مجموعه در ادامه داستان فصل اول شکل گرفت و در مجموع بیننده در سه فصل کشاکش میان یک عروس به نام ستایش و پدر همسرش به نام حشمت فردوس را دنبال میکرد. پایان فصل سوم این سریال همراه با شایعههایی درباره ساخت فصل چهارم همراه بود، اما اخیراً مطلبی اعلام کردهاست که قصدی برای نگارش فصل جدید ندارد. به این ترتیب اگر صداوسیما سراغ تغییر نویسنده کار نرود، باید پرونده ستایش را برای همیشه در ذهن بینندههای تلویزیون بست. با این حال این سریال توانست کاراکتر «حشمت فردوس» را به جمع چهرههای ماندگار سیما اضافه کند. شخصیت پیرمرد لوطی مسلکی که در کنار مردانگی و گذشت، به شدت یک دنده و سرش در حساب و کتاب است. فردی که از یک گذشته سراسر فقر به ثروت فراوانی رسیدهاست و اکنون به دنبال ارتباط با نوههای خودش به عنوان نسل جدید است تا میراثی که فراهم کرده نابود نشود. این شخصیت که از بسیاری از رفتارها، شباهت زیادی به کلاه مخملیهای فیلمفارسیها دارد، توانست با کارگردانی خوب سعید سلطانی و نویسندگی مطلبی که رگ خواب بینندههای ایرانی را میشناسند، فراتر از شخصیت «ستایش» شناخته شود و حتی میتوان بر اساس شخصیت وی به صورت جداگانه یک اسپین آف ساخت.
چرا یک سریال دنبالهدار میشود؟
برای ما ایرانیها معمولاً دنبالهدار بودن یک سریال تلویزیونی صرفاً با همان کلمه «دنبالدار» تعریف میشود، در حالی که در تعاریف ژانرهای مختلف برای ساخت دنبالهدارها در سینما، تلویزیون و حتی رادیو، اصطلاحات مختلفی به کار میرود که هر کدام بیانگر نوعی از ادامهدار بودن است. از «sequel» (دنباله دار) گرفته تا اسپین آف (spin - off) و تعاریف تخصصی دیگر، اما برای ما تقریباً این دو واژه آشناتر است.
اصولاً چرا باید یک سریال ادامهدار شود؟ این سؤال به طور مستقیم با میزان استقبال بینندگان از آن سریال رابطه دارد. مجموعههایی که با استقبال خوبی تمام میشوند یا پایان فصل اول آن برای بیننده «نفسگیر» باشد، بیشترین اقبال را برای ساخت ادامه دارد. این ادامه یا میتواند «دنباله» باشد؛ یعنی فصلهای بعدی به طور کامل ادامه ماجرای فصل اول باشد، یا اسپین آف باشد، یعنی اگر چه شخصیتها و روابط همان ماجرای فصل یک است، اما فصلهای بعدی برای خود یک شخصیت مجزا دارند و میتواند به طور جداگانه به آنها پرداخت. این مثال را میتوان برای مجموعه تلویزیونی پایتخت مشاهده کرد که اگرچه تمام فصلهای آن پیرامون داستان زندگی خانواده معمولی است، ولی هر کدام از فصول آن داستان مجزایی دارد که فارغ از فصلهای قبلی میتوان آن را دید. البته بین دنبالهدارها و اسپینآفها تفاوتها و تشابههای زیادی وجود دارد.
اولینهای دنبالهدار و اسپینآف
سال ۱۹۱۵ فیلم مهمی در هالیوود به نام «تولد یک ملت» ساخته میشود. این فیلم به دلیل نگاه نژادپرستانه حاکم بر آن، یکی از اولین فیلمهای سیاه تاریخ هالیوود به شمار میرود که به کارگردانی «گریفث» تولید شد. سال بعد یعنی ۱۹۱۶، یک نژادپرست دیگر امریکایی وقتی موفقیت «تولد یک ملت» را دید به فکر ساخت فیلمی افتاد. «سقوط یک ملت» ادامه «تولد یک ملت» است.
در دهه ۱۹۳۰ نمایش رادیویی به نام «فایبر مک گی و مولی» از رادیو امریکا پخش میشد که داستان کمدی درباره روابط یک زن و شوهر به نام فایبر و مولی بود. این نمایش رادیویی آنقدر محبوبیت داشت که شخصیتهای فرعی آن به شهرت رسیدند. یکی از شخصیتهایی که برای خودش شهرت به هم زد، همسایه ثروتمند آنها به نام «گیلدرسلیو» بود. سالها بعد در سال ۱۹۴۱ وقتی شعلههای جنگ جهانی دوم، در سراسر دنیا بالا میکشید و مردم اغلب کشورها به دلیل درگیری با جنگ روحیه خود را از دست داده بودند، نمایش رادیویی «گیلدرسلیو بزرگ» یک نمایش حول محور گیلدرسلیو شکل گرفت. در اصل سازندگان آن نمایش رادیویی یک شخصیت را از یک نمایش دیگر انتخاب کردند و ماجراهای مستقلی از آن ساختند. «گیلدرسلیو بزرگ» قرار بود در یک فصل ساخته شود، آنقدر با استقبال روبهرو شد که تا ۱۳ سال بعد ادامه یافت. این نمایش رادیویی را میتوان اولین سریال «اسپین آف» نامید. نمونه این گونه تولیدات را در شبکه نمایش خانگی شاهد بودیم. شخصیت «شهرام (صولت) خنجری» که در مجموعه «شاهگوش» به شهرت رسیدهبود، به طور مستقیم در «سالهای دور از خانه» ظاهر شد. موضوع دنبالهدارها به مرور به تلویزیون و سینما هم کشیده شدند و تا امروز اغلب فیلمهای پرفروش و سریالهای پر مخاطب به صورت دنبالهدار تولید شدهاند.
افول دنبالهدارها
دنبالهدارها امروز یکی از محبوبترین آثار تلویزیونی به شمار میروند. در ایران هم سالها است که مجموعههای پر طرفدار تلویزیونی ادامهدارسازی میشوند، اما اغلب ادامهدارها هیچگاه به شهرت و محبوبیت قسمت اول سریالها نمیرسند؛ مشکلی که برای «ستایش» در سه فصل رخ داد و «پایتخت» هم در شش فصل آن را تجربه کرد؛ اتفاقی که در سطح جهانی برای سریال «بازی تاج و تخت» هم رخ داد. به نظر میرسد که مطلبی درباره ستایش تصمیم حرفهای را گرفت و نگذاشت با ساخت دنباله آن سریال در فصل چهارم، خاطره فصلهای موفق آن خراب شود. اکنون شاید تنها سریالی که توانسته پس از چند فصل از کیفیت اولیه خود دفاع کند، «نون خ» است. سریالی که باید منتظر پخش فصل جدید آن بود.