نخبگان و خواص هر جامعه که در دو جبهه «حق» و «باطل» مبارزه میکنند، نقش بسیار مهمی در جهتگیری مردم در رخدادهای گوناگون دارند، آنچنان که اگر خواص اهل حق بتوانند به تکالیف الهی خود در «هدایت و تربیت» تودهها عمل کنند، سعادت دنیا و آخرت مردم تأمین میشود، ولی اگر به دلایل مختلف، از انجام وظایف خود شانه خالی کنند، جبهه باطل به میدان میآید و سقوط جامعه را رقم میزند. در قضایای پس از فوت مهسا امینی، هجمه و اغتشاشاتی پدید آمد که موضعگیری برخی خواص در شعلهور شدن حوادثی که دشمنان ملت ایران علیه امنیت وطن پدید آوردند، بیتأثیر نبوده و در مواردی اثرات منفی و تخریب دستگاههای نظام را در پی داشته است.
رهبر معظم انقلاب روز دوشنبه در دانشگاه افسری و تربیت پلیس امام حسن مجتبی (ع) نکات مهمی درباره حوادث اخیر بیان کردند که از مهمترین بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی اشاره به مواضع برخی خواص در ابتدای این ماجرا بود.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: در اول کار برخی خواص بدون تحقیق و احتمالاً ناشی از دلسوزی، اطلاعیه و بیانیه دادند و اظهار نظر کردند. برخی از آنها اتهام را به سمت سازمان انتظامی بردند و برخی هم مجموعه نظام را متهم کردند. اکنون که دیدند قضیه چیست و نتیجه حرفهای آنان با برنامهریزی دشمن چه اتفاقاتی را در خیابانها رقم زده است، باید کار خود را جبران و صریحاً اعلام کنند با آنچه اتفاق افتاده و با برنامه دشمن خارجی، مخالفند. ایشان افزودند: وقتی عنصر سیاسی امریکایی این قضایا را به «دیوار برلین» تشبیه میکند، باید بفهمید قضیه چیست و اگر نفهمیدید حالا بفهمید و صریحاً موضعگیری کنید. صحبتهای رهبر معظم انقلاب بیش از آنکه درباره موارد بیاهمیت مثل اغتشاشات کور و معترضان فریبخورده و اراذل و اوباش باشد، عتاب و خطاب به خواصی بود که برخی از آنها مناصب و تریبونهای نظام را اشغال کردهاند، اما متأسفانه ذهنی عوامزده دارند و غالبا تحلیلهای درستی از شرایط ندارند و بیشتر متأثر از جو شبکههای اجتماعی هستند.
رهبر معظم انقلاب در اسفند۱۴۰۰ در دیدار با خبرگان رهبری تأکید کردند: هدف این است که تودههای مردم مورد اغوا قرار بگیرند، اما وسیله اغوای تودههای مردم، اغوای خواص است. امروز یکی از کارهای مهم، اغوای خواص جامعه است، [یعنی]کسانی که عنوانی دارند و امکانی دارند و احیاناً سوادی دارند و مانند اینها. چون وقتی خواص اغوا شدند، اگر به این خواص اغواشده فرصت داده بشود و امکان داده بشود، راحت توده مردم را اغوا خواهند کرد. یکی از سنگینترین جنگهای نرم تاریخ کشور ما امروز در همین زمینه در جریان است. دارند دائم با مزدورپروری، با حرامخوارسازی، با لطایفالحیل افرادی را حرامخوار میکنند، وقتی حرامخوار شد، مثل حیوان جلّال، دیگر خیلی مشکل میشود او را از حرامخواری دور کرد و مزدورپروری میکنند، بعضیها را با تهدید، بعضیها را با تطمیع و انواع و اقسام این چیزها. خب بنابراین الان یک جنگ نرم سختی وجود دارد.
مقوله خواص و عوام از جمله مباحثی است که از زمانهای گذشته، همواره مورد توجه بوده است، یعنی حتی در ادوار گذشته نیز دو گروه خواص و عوام تشکیلدهنده محیط اجتماعی بودهاند.
خواص را نمیتوان دستکم گرفت که گاهی تاریخی هزار و چندین ساله بر پایه تصمیمشان نوشته خواهد شد. کوتاهیشان، کوتاهی جماعت عظیمی از عوام ناآگاه است. یک لحظه دنیاطلبی، یک لحظه ترس از دست دادن جان و مال، اوضاع را دگرگون خواهد کرد که دیدیم در عاشورا چطور لحظهها، تاریخ را عوض کردند. چطور دنیادوستی خواص، ترسشان از مرگ، قطعههای داستان عاشورا را کنار هم چید و سر خورشید را بر نی زد.
بصیرت، تحلیل، تفکر و تصمیم، ویژگیهایی که خواص را از عوام جدا میکند. مردمی که میفهمند، تصمیم میگیرند و نظرشان خریداری از جنس عوام دارد، ولی بصیرت به تنهایی کافی نیست. بصیرتی نیاز است که به حمایت از حق ختم شود؛ بصیرتی که حق و باطل را بشناسد، در فتنهها، در آنجا که تفاوت آشکار نیست، معیار حق را بداند و به موقع به سمت حق برود. به موقع در زمان مناسب، در لحظه درست. لحظههایی که تاریخسازند و تاریخ عاشورا پر است از لحظههای سرنوشتسازی که یک تصمیم به موقع همه چیز را عوض میکرد.
همه چیز عوض میشد اگر مردم در لحظه درست پشت مسلم میماندند، اگر در لحظه درست به سوی کربلا میتاختند و عوض میشد همه چیز اگر توابین به جای قیام چند سال بعد از عاشورا در همان روز در کربلا به حسین (ع) ملحق میشدند.