کد خبر: 110084
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۸۸ - ۰۹:۲۹
هفته گذشته دادستان عمومی و انقلاب تهران از فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت خواست که به سفر خود به خارج از کشور پایان دهد. دکتر عباس جعفری دولت‌آبادی که با خبرگزاری ایرنا گفت‌وگو می‌کرد گفت که «مهدی هاشمی رفسنجانی» هر چه زودتر به ایران بازگردد تا اگر معتقد است اتهامی به او وارد نیست، از خود دفاع کند. دادستان تهران در حالی فرزند هاشمی رفسنجانی را به تهران فراخوانده که وی نزدیک سه ماه پیش و همزمان با برگزاری دادگاه چهارم متهمان کودتای مخملی تهران را به مقصد انگلیس ترک کرده است. این سفر اگر چه پس از یک روز از سوی دانشگاه آزاد اسلامی، سفری کاری اعلام شد و در اطلاعیه‌ای که هیأت امنای این دانشگاه صادر کرد تأکید شد که مهدی هاشمی بزودی به ایران باز خواهد گشت اما اعترافات برخی از متهمان در دادگاه‌های کودتای مخملی که چند روز قبل از سفر مهدی هاشمی مطرح شده بود ابهاماتی را درخصوص این سفر ناگهانی ایجاد کرد.
با این حال گذشت نزدیک سه ماه از سفر مهدی هاشمی و عدم بازگشت وی به کشور نیز تا حدودی بر این ابهامات می‌افزاید. در این راستا اگرچه برخی منابع سیاسی از بازگشت قریب‌الوقوع وی به ایران خبر می‌دهند از دیگر سو برخی مراجعت او به کشور را نامعلوم و یا حتی منتفی اعلام کرده‌اند.

«پیرو انتشار خبر سفر آقای مهدی هاشمی در برخی سایت‌ها و خبرگزاری‌ها، جهت روشنگری به اطلاع می‌رساند که مهدی هاشمی، رئیس دفتر هیأت امنای دانشگاه آزاد جهت بازدید و رسیدگی دفاتر و شعبات دانشگاه آزاد اسلامی در خارج از کشور، چندین روز قبل از دادگاه مورخه سوم شهریور 88 به خارج از کشور عزیمت نمودند و قطعاً بعد از اتمام مأموریت سازمانی خویش جهت پاسخگویی به مطالب کذب مطرح شده در دادگاه به کشور بازخواهد گشت.» بیانیه دفتر مهدی هاشمی
مهدی هاشمی رفسنجانی پسر دوم اکبر هاشمی رفسنجانی، جنجالی‌ترین فرد خانواده هاشمی رفسنجانی است. حاشیه‌ها و جنجال‌های پیرامون او حتی از خواهر بزرگترش فائزه بیشتر است. ایده دوچرخه‌سواری خانم‌ها و پوشیدن چکمه قرمز در عکس‌های انتخاباتی گرچه نام فائزه هاشمی را در صدر منتخبان مجلس پنجم قرار داد اما ردیف شدن جنجال‌هایی مانند استات‌اویل، توتال، کرسنت، شرکت بهینه‌سازی مصرف سوخت، آشوب‌های خیابانی در تهران و... مهدی را در جایگاه بالاتری در حاشیه‌سازی نسبت به فائزه قرار می‌دهد.
به هر روی اکنون مهدی هاشمی رفسنجانی به انگلستان سفر کرده تا جا در پای خواهرش بگذارد که 6-5 سال گذشته را در لندن بدون حضور شوهرش به سر کرده بود و اگرچه دفتر هیأت امنای دانشگاه آزاد از عدم حضور مهدی هاشمی در زمان دادگاه معروف متهمان اغتشاشات اخیر در تهران خبر می‌دهد اما جوابیه مهدی هاشمی که با جمله «بسم‌الله القاسم الجبارین»! شروع شده بود، شب همان روز دادگاه با امضای مهدی بر تلکس خبرگزاری‌ها نشسته بود.
ابوعلی سینا و راهنمایی خیابان‌های اروپا
مهدی هاشمی چهارمین فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی پس از محسن، فاطمه و فائزه است. او در سال 1349 متولد شده است. از خاطرات روزانه هاشمی رفسنجانی که از سال 60 تا 65 منتشر شده است، چنین برمی‌آید که مهدی برخلاف محسن که بیشتر به دنبال استقلال شخصیت و حضور در پروژه‌های مدیریتی و فنی است، بیشتر ترجیح می‌دهد در کنار پدر باشد و پدر نیز از حضور مهدی در کنارش همیشه احساس رضایت دارد. این خصوصیت‌ها در نامه‌ای که اکبر هاشمی در سال 65 به مهدی هاشمی می‌نویسد مشخص است:
«یادم آمد که مادرت عفت، در سفر زیارت عتبات عالیات در حرم مقدس امام حسین(ع) از خداوند فرزند صالحی خواسته بود و پس از آن که تو به دنیا آمدی، دعایش را مستجاب می‌دانست و خوابی هم گویا در این رابطه دیده بود و برای نامگذاری‌ات دو سه روزی با هم حرف می‌زدیم، عموزاده آقای هاشمیان امام جمعه فعلی رفسنجان ـ نماینده فعلی رفسنجان ـ اطلاع دادند که خواب دیده است که باید اسمت را مهدی بگذاریم... در دوران کودکی تیزهوشی‌ات مایه اعجاب من بود. مکرر اتفاق افتاد که در خیابان‌های تهران در حال رانندگی، من سرگردان می‌شدم و تو در سه- چهار سالگی راه را نشان می‌دادی و این صحنه، در سفر اروپا هم چند بار پیش آمد. البته آن وقت بزرگتر بودی و یک بار تحت تأثیر هوش‌ات گفتم ابوعلی سینا می‌شود. این اسم در خانه برایت مانده.
از آن روزی که به دوران تمییز رسیدی، با همسالان خود مخصوصاً در بین فامیل تفاوت فاحشی داشتی. درونگرا، اهل مطالعه و تحقیق و دنبال کتب سودمند و بیشتر در کتابخانه بودی. قبل از این که به حیاط خانه بیایم، سری به اتاقت زدم. آزمایشگاه کوچکت با ابزار ساده‌اش و دو قفسه کتابخانه‌ات و میز مطالعه‌ات و تختخواب محقرت را با فضای کوچک اتاق و موکت کهنه‌اش و باقیمانده لباس‌های کهنه و چروک و وضع به هم ریخته، اتاقت را که از ویژگی‌های محصلان بی‌رغبت به دنیا و علاقه‌مند به تحصیل است، از نظر گذراندم.»
اکبر هاشمی همچنین برای این گفته‌اش در اثبات هوش مهدی در کتاب خاطراتش شاهد مثالی می‌آورد: «مدیر مدرسه مهدی تلفنی به من گفت که مهدی از شاگردان ممتاز ریاضی است و مغزش در مسائل ریاضی فوق‌العاده است و خوب است در جبهه در جایی از او استفاده شود که از این استعداد بهره گیرند و ابراز ناراحتی کرد که این گونه استعدادها از بین بروند. گفتم معمولاً خوب‌ها و ممتازها در این راه پا می‌گذارند.»
هاشمی همچنین در جای‌جای کتاب خاطرات سال 65 به اعزام مهدی هاشمی به جبهه‌های جنوب و غرب اشاره می‌کند: «فرزندم مهدی و پاسدارم آقای رحمانی که عازم جبهه بودند، برای خداحافظی آمدند. مهدی را به‌خاطر روحیه فداکارانه‌ای که دارد، بیشتر از گذشته دوست دارم. با عفت تلفنی صحبت کردم، ولی راضی است. نمی‌خواهد فرزندش را از ثواب و سعادت بازدارد. می‌داند که حضور او در جبهه برای انقلاب مفید است، ولی مادر است دلش می‌سوزد.»
اکبر هاشمی سال‌ها بعد و در ابتدای دهه 80 در خطبه‌های نماز جمعه تهران چند بار از حضور مهدی هاشمی در جبهه‌ها و شیمیایی شدن اش سخن گفت.
از لوله‌های دریایی تا CNG
مهدی به صنعت علاقه داشت و فهمید که وضع ما در دریا ضعیف است. صنایع دریایی ما خیلی ضعیف بود. او به دنبال سکوسازی و لوله‌های کف آب و حفاری در دریا رفت که وابسته بودیم. آخرش به پارس جنوبی و عسلویه رسید و الآن به CNG رفت که برای صرفه‌جویی و محیط زیست خوب است، (بخشی از تک‌نگاری هاشمی رفسنجانی درباره فرزندانش احتمالاً در اواخر دوران اصلاحات).
هوش و ذکاوت مهدی هاشمی به اضافه اقتدار رئیس دولت سازندگی سبب شد تا فرزند چهارم اکبر هاشمی رفسنجانی از اواسط دولت سازندگی پایش به وزارت نفت باز شود و بلافاصله به مدیرعاملی شرکت بزرگ «مهندسی و ساخت تأسیسات دریایی ایران» برسد. حضور مهدی هاشمی در این شرکت و طرف قرارداد شدن با شرکت‌های بزرگ چندملیتی مانند استات‌اویل و توتال سبب شد تا نام مهدی هاشمی در اروپا و امریکا به‌عنوان یک شریک زرنگ و قابل اعتماد در معاملات و قراردادهای نفتی به ثبت برسد. مهدی هاشمی تا سال 77 به‌عنوان مدیرعامل در شرکت تأسیسات دریایی و پس از آن به‌عنوان رئیس هیأت مدیره بود و پس از آن به بخش دیگری از وزارت نفت یعنی سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت رفت. در بهینه‌سازی مصرف سوخت یا CNG به قول اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی هاشمی منشأ حرف و حدیث‌های زیادی شد.
از گفتن اسم آنها خودداری می‌کنم
پس از پایان جنگ و با باز شدن درهای صنایع نفتی ایران بر روی سرمایه‌گذاران خارجی (همان شرکت‌های معظم چندملیتی) سبب ایجاد رقابت سنگین و گسترده‌ای بین این شرکت‌ها برای دستیابی به منابع نفتی بکر و گسترده جنوب ایران شد و در این میان رد و بدل شدن مبالغ هنگفت 40 میلیون دلاری به برخی اشخاص و شرکت‌های ایرانی در مقابل سود سرمایه‌گذاری در پروژه‌های چند میلیارد دلاری آسان می‌نمود.
به گزارش خبرگزاری‌های خارجی در فاصله سال‌های (1997 تا 2003)، (82-76) یک حساب بانکی به نام سیاکل در بانک خصوصی لومبارد فرانسه برای فردی به نام «بیژن دادفر» فعال می‌شود. در فاصله دسامبر 1998 تا آگوست 2003، طی دو مرحله یک‌بار 30 میلیون یورو و بار دیگر مبلغ 45 میلیون یورو به این حساب واریز و در آن نگهداری می‌شود. این مبلغ از بانک کردیت سوئیس که در واقع بانک اعتباری سوئیس محسوب می‌شود، به این حساب واریز شده بود. این مبلغ 75 میلیون یورویی از حساب شرکت توتال در فرانسه در «جنرال بانک» به‌عنوان ترانسفر به بانک کردیت سوئیس واریز و از آنجا به حساب بانکی سیاکل مربوط به بیژن دادفر منتقل می‌شود. همزمان عملیات توسعه فازهای 2 و 3 پارس جنوبی به کنسرسیومی به رهبری توتال فرانسه با 40 درصد سهم به عنوان اپراتور و شرکت‌های گازپروم روسیه و پتروناس مالزی هر یک با 30 درصد سهم واگذار می‌شود. کمی کمتر از یک دهه بعد روزنامه هرالد تریبیون در دسامبر 2006 از آغاز بررسی پرداخت رشوه از سوی مقامات نفتی توتال به برخی مدیران نفتی ایران خبر می‌دهد.
روزنامه فرانسوی اکسپرس هم از بازداشت مدیر توتال به اتهام پرداخت رشوه به برخی مدیران نفتی می‌نویسد. چند روز بعد کریستف دومارژوری مدیر ارشد اجرایی توتال جزئیات این رشوه‌خواری را فاش می‌کند. وی می‌گوید که رئیس وقت توتال در جریان این اقدام بوده، ولی توتال برای به‌دست آوردن این قرارداد مجبور به پرداخت کمیسیونی به مقامات ایران بوده است!
او هیچ‌گاه نمی‌گوید که طرف مقابل ایرانی‌اش که قدرت اختصاص پروژه 4 میلیارد دلاری فاز 2 و 3 پارس جنوبی را به توتال داشته، چه کسی بوده است.
کریستف دومارژوری در بازجویی‌هایش می‌گوید: «من آقای رفسنجانی پدر را به‌طور شخصی نمی‌شناسم. می‌دانم که او تا تابستان 1997 رئیس جمهور ایران بوده است. من به‌طور قطع مهدی هاشمی رفسنجانی را می‌شناسم. او در آن زمان رئیس یک شرکت نفتی بود که ما در چندین پروژه از آن استفاده کردیم. من اطمینان دارم که او همان پسر رئیس جمهور سابق بود. او به من مثل تمام پیمانکارانی که ما با آنها کار می‌کردیم، معرفی شده بود. ما از آنها در پروژه پارس جنوبی استفاده کردیم. من نمی‌دانم چه مقدار به او پرداخت کردم و از جزئیات کار مهدی هاشمی بی‌اطلاعم. او را در یکی از سفرهای متعددم به تهران ملاقات کردم، اما دیگر به‌خاطر نمی‌آورم.
دومارژوری همچنین درباره کسانی که به لابی توتال برای رسیدن به عسلویه کمک کردند می‌گوید: «ما به این نتیجه رسیدیم که برای عملیات پارس جنوبی در ایران می‌بایست از افراد یک لابی کمک بگیریم. مخاطب من بیژن دادفر بود که سه یا چهار نفر دیگر همراهی‌اش می‌کردند که من از دادن اسم آنها خودداری می‌کنم. اسم‌هایی هستند که بهتر از آنها نام برده نشود، زیرا که موضوع به صورت خاص حساس است!» قاضی دادگاه پاریس پس از شنیدن سخنان دومارژوری، او را به دلیل سوءاستفاده از اموال عمومی و رشوه دادن به مقامات خارجی تحت پیگرد قرار می‌دهد و جالب‌تر این که به صورت ویژه دیدار و یا تماس دومارژوری با اکبر هاشمی رفسنجانی و پسرش مهدی هاشمی را ممنوع می‌کند!
دردسری به‌نام استات اویل
در سال 2001 با افزایش سطح همکاری‌های نفتی ایران و نروژ، استات اویل مسئول بهره‌برداری از قسمتی از میدان گاز پارس جنوبی شد. این شرکت ضمن انعقاد قرارداد توسعه بخش دریایی فازهای 6، 7 و 8 پارس جنوبی در مطالعه فنی میادین نفتی مارون و بی بی حکیمه نیز با پژوهشگاه صنعت نفت همکاری‌هایی را آغاز کرد و برای برخورداری از موقعیت اطلاعاتی برتر نسبت به رقبا، قراردادی را برای خدمات مشاوره‌ای با شرکت هورتون با مدیریت عباس یزدی منعقد کرد که بعدها تبدیل به یک رسوایی شد تا مبلغ قابل توجه قرارداد به عنوان رشوه‌ای به شرکت هورتون و مقامات ایرانی مرتبط با حوزه کاری شرکت مشاوره‌ای هورتون تلقی گردد.
استات اویل به دنبال برقراری ارتباط با صنعت نفت و گاز ایران، یک قرارداد 15 میلیون و 200 هزار دلاری با شرکت هورتون و هوبارد منعقد کرد و در اولین گام به موجب همان قرارداد، برای کار انجام شده به وسیله مشاور قبل از تأخیر مؤثر و طی اولین سال از مدت قرارداد مبلغ 5 میلیون و 200 هزار دلار از مبلغ قید شده، قابل پرداخت است. این وعده‌ای بود که استات اویل به آن وفا کرد و مدتی بعد گزارش هیأت تحقیق و تفحص مجلس ششم نیز اعلام کرد که مبلغ 5 میلیون و 200 هزار دلار به حساب‌های سوئیس وارد گردیده و سپس بین افراد ذینفع تقسیم شده است.
با یورش مأموران اداره جرایم اقتصادی نروژ به دفتر استات اویل، مطبوعات نروژی نام مهدی هاشمی، رئیس سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت و رئیس هیأت مدیره شرکت تأسیسات دریایی را بر سر زبان‌ها انداختند که بر اساس آن، نامبرده متهم شده بود در ازای یک مبلغ هنگفت، برخی اطلاعات مورد نظر استات اویل را از طریق واسطه (شرکت خدمات مشاوره‌ای هورتون و هوبارد با مدیریت عباس یزدی) به طرف نروژی منتقل کرده است.
پس از انتشار اخبار تأیید نشده‌ این فساد معاملاتی در مطبوعات نروژ، مدیر اجرایی و مدیرعامل استات اویل مستعفی شدند تا تحقیقات 9 ماهه قضایی بدون مقاومت خاصی به نتیجه برسد.
از سوی دیگر، در پی انتشار اخباری از سوی رسانه‌های نروژی مبنی بر دیدارهای مهدی هاشمی با مسئولان استات اویل در نروژ، مسئله پیچیده‌تر شد اما مهدی هاشمی در تهران اعلام کرد که این ملاقات‌ها به لحاظ ارتباط شغلی و مسئولیت وی به عنوان مدیرعامل سازمان بهینه سازی مصرف سوخت و رئیس هیأت مدیره شرکت تأسیسات دریایی بوده و ربطی به دیگر پروژه‌های وزارت نفت ندارد.
تحقیق و تفحص
اما تقاضای تحقیق و تفحص از ماجرای رشوه شرکت استات اویل و وضعیت طرف‌های ایرانی مربوطه در جلسه روز شانزدهم فروردین 1383 مجلس تصویب شد و مجلس تحقیق خود را درباره «پرداخت رشوه در ازای استفاده از اطلاعات طبقه‌بندی شده حوزه نفت و گاز پرداخت شده است و درباره نفوذ نروژ در بازارهای نفتی ایران و گرفتن امتیازات ویژه در قالب‌های به ظاهر قانونی» آغاز کرد.
بعدها رئیس هیأت تحقیق و تفحص مجلس در آخرین روز کاری مجلس ششم، گزارش هیأت تحقیق و تفحص مجلس را در صحن علنی قرائت کرد. در بخشی از این گزارش آمده بود: آقای مهدی هاشمی انجام چندین ملاقات در کشور نروژ و یا در ایران با مسئولان استات اویل را تأیید کرده و اعلام می‌دارد این ملاقات‌ها به لحاظ ارتباط شغلی و مسئولیت ایشان به عنوان رئیس هیأت مدیره شرکت تأسیسات دریایی و مدیرعامل سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت بوده است و ربطی به دیگر پروژه‌های وزارت نفت ندارد.
در بند 3 این گزارش آمده است: مبلغ پنج میلیون و 200 هزار دلار به حساب‌های سوئیس وارد گردیده و سپس بین افراد ذینفع تقسیم شده است که پلیس نروژ و وزارت اطلاعات در جریان بازخوانی این حساب‌ها قرار دارند. براساس بعضی از اظهارات، احتمال فساد در بعضی از اعضای تصمیم‌گیر در استات‌اویل و عباس یزدی بعید به نظر نمی‌رسد.
در پی قرائت گزارش هیأت تحقیق و تفحص مجلس از ماجرای رشوه استات اویل مبنی بر عدم ارتباط مهدی هاشمی با شرکت هورتون و استات اویل و بعد از تبرئه شدن استات اویل از اتهامات وارده، نامبرده اعلام کرد که حق پیگیری قضایی از شرکت استات اویل و برخی رسانه‌های نروژی را محفوظ می‌داند و در یک ماه آینده شکایت خود را به مقامات قضایی ایران و دادگاه‌های بین‌المللی ارائه خواهد کرد.
جونیور مهدی هاشمیرئیس تحقیق وتفحص همچنین بخشی از نامه ریچارد هوبارد به هیأت مدیره شرکت استات اویل در تاریخ 22/10/2001 را قرائت می‌کند:
«در طی سال 2001 در حالی که ارزیابی‌های مذکور در حال انجام بودند، شرکت استات اویل ایران با مهدی هاشمی که از او تحت عنوان جونیور یاد می‌شد تماس برقرار نمود. اولین جلسه در دفتر استات اویل در «برگن» برگزار گردید که البته جونیور به دعوت رسمی استات اویل برای بازدید از آزمایشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی به نروژ سفر کرده بود. یک ماه بعد او (مهدی هاشمی) اعلام کرد که استات اویل در صورت موفقیت در پروژه‌های نفتی آمادگی کمک به مؤسسات عام المنفعه و آموزشی را دارد. این اولین فعالیت جدی استات اویل در صنایع بالادستی در خاورمیانه و علی‌الخصوص ایران بود و هیچ یک از تیم‌ها دارای تجربه کافی جهت انجام یک پروژه در این محیط نبودند، ما به طور شفافی به مشاوره نیاز داشتیم.
من و ویلی السن (مشاور سیاسی اولاف فیل) در همکاری با هم متوجه شدیم که کارها چگونه در ایران انجام می‌گیرد. ما به تری آدامز همکار قدیمی من و ویلی که دارای تماس‌های خوبی در ایران بود مراجعه نمودیم. تری آدامز به ما گفت که یک مفهوم شفاف در ایران وجود دارد که مطابق آن انتظار می‌رود کمپانی‌های فعال خارجی در ایران کمک‌های اجمالی ارائه دهد مسئله ما هم این بود که راه قابل قبولی برای این کمک بیابیم.
... به علاوه ترجیح شفاف استات اویل به توصیه جونیور و تری آدامز، شرکت در برنامه توسعه اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و بهداشتی بود.
... بعد از امضای قرارداد، اعضای تیم من جلسات منظمی با عباس یزدی داشتیم. البته به طور موردی ملاقات‌هایی با جونیور داشتیم و در این ملاقات‌ها مشورت‌های خوبی در خصوص فضای کار و مسائل سیاسی جاری دریافت می‌کردیم که بسیار هم مفید بود.»
اما منافع استات اویل در قرارداد مهدی هاشمی و عباس یزدی به پارس جنوبی ختم نمی‌شود بلکه بسیاری از اسناد سری کشور به نروژ منتقل می‌شود. حمید ترنجیان مدیر وقت گروه بازرسی وزارت نفت سازمان بازرسی کل کشور می‌گوید: «اولین پروژه‌ای که استات اویل در ایران انجام داد و البته از دید ما پروژه مشکوکی نیز می‌باشد پروژه مطالعات میدان‌های بی‌بی حکیمه در جنوب است که رقم قرارداد 2 میلیون دلار می‌باشد و طبعاً هیچ کس برای رسیدن به این مبلغ 15 میلیون دلار رشوه نمی‌گیرد.»
وی افزود: «نکته‌ای که در قرارداد بی‌بی‌حکیمه مطرح است این است که طبق قرارداد بعد ازاین که شرکت استات اویل مطالعه میدان را به اتمام رساند، وزارت نفت توسعه را به خود این شرکت با ترک تشریفات واگذار می‌کند که البته آن دیگر قرارداد چندمیلیارد دلاری خواهد بود.»
وی در ادامه می‌افزاید: «حتی در قرارداد ذکر شده است که اگر مناقصه برگزار شد و استات اویل نتوانست در مناقصه برنده شود، 10 درصد عملیات پیمانکاری و 20 درصد سرمایه‌گذاری به این شرکت تعلق خواهد داشت. » وی با اشاره به این که شرکت استات اویل قبل از این که قراردادش منعقد شود کلیه اطلاعات ذخایر نفتی استان خوزستان که اسناد محرمانه است را به خارج از کشور منتقل کرده است، گفت: «این در حالی است که گاهی اوقات که ما این اسناد را می‌خواستیم مدیرعامل وقت شرکت مناطق نفت خوزستان اسناد را به ما نمی‌داد و ادعا می‌کرد که محرمانه است.»
در ادامه، ماجرا با پیگیری رسانه‌ها و برخی نمایندگان مجلس فاش می‌شود. یکی ازکارکنان شرکت استات اویل به هیأت تحقیق و تفحص مجلس ششم که به نروژ رفته بودند می‌گوید که در هنگام امضای قرارداد حضور داشته است. مهدی هاشمی اعتراف می‌کند که 9-8 بار با مسئولین استات اویل جلسه داشته که 4-3 بار آن در نروژ بوده است.
مهدی هاشمی در پاسخ ابتدا سفرهای متعددش به نروژ را کاری و در رابطه با سازمان بهینه سازی مصرف سوخت اعلام می‌کند اما وقتی از او پرسیده می‌شود که این سازمان چه منافعی درنروژ داشته سکوت می‌کند و چند روز بعد سفرهایش به نروژ را خانوادگی عنوان می‌کند. همچنین علی یونسی وزیراطلاعات وقت نامه‌ای را در تبرئه مهدی هاشمی می‌نویسد اما در آن نامه هم به سفرهای متعدد به نروژ همزمان با عقد قرارداد استات اویل و هورتون اشاره‌ای نمی‌شود. شاید معمول بودن سفرهای خانوادگی، آنها به اروپا و امریکا در سال‌های اخیر دلیل یونسی برای نادیده گرفتن سفرهای مهدی هاشمی و خانواده به نروژ می‌شود.
مهدی هاشمی و دستگاه‌های امنیتی
با آن که علی یونسی در اقدام بی‌نظیر برائت‌نامه‌ای برای او صادر کرد اما چالش دستگاه امنیتی با فرزندان هاشمی به همین «برات» ختم نشد. حتی در دوران فلاحیان، حسن طائب از مدیران وقت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات، پرونده‌ای برای یکی از فرزندان هاشمی رفسنجانی تشکیل داد. با اطلاع رئیس‌جمهور وقت طائب از وزارتخانه اخراج و به دلیل همین برخورد چکشی وی چندی خانه‌نشین شد.
با پیروزی محمدخاتمی در دوم خرداد 76 و ورود برخی اصلاح‌طلبان به فضای نقد هاشمی یکی از دستگاه‌های امنیتی اقدام به جمع بندی سوابق فرزندان هاشمی رفسنجانی کرد.
در روزهای آخر نهایی شدن این کیس، به ناگاه یکی از مسئولان ارشد این دستگاه امنیتی تمامی پرونده به همراه پیوست‌های مربوط به آن را از ساختمان اصلی آن دستگاه خارج کرد و همه را به دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برد. بلافاصله پس از این اقدام انتحاری مدیر مزبور که ارتباطات خانوادگی با فرزندان و حتی شخص اکبر هاشمی رفسنجانی دارد، شناسایی شد اما به خاطر آنکه دستگاه امنیتی مزبور در خود توان برخورد با این مدیر امنیتی را نمی‌دید، صرفاً به قطع همکاری با وی اکتفا کرد. گفته می‌شود در ماه‌های گذشته این پرونده‌ها بازیابی شده و با به‌روزرسانی در این دستگاه امنیتی به جریان افتاده است. در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری هم روح‌الله حسینیان مشاور سابق سیاسی و امنیتی رئیس‌جمهور در جمع مردم اصفهان با اشاره به پرونده استات اویل می‌گوید: وزارت اطلاعات ما در این خصوص هیچ حرفی نگفته‌اند.
احضار اعضای بسیج دانشجویی
سر دراز ماجرای استات اویل به تشکل‌های دانشجویی در سال‌های اخیر هم رسید. نشریه دانشجویی سپیدار به صاحب امتیازی بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی در آذر ماه 86 با انتشار ویژنامه‌ای به بررسی ماجرای رشوه‌گیری در استات اویل پرداخت. همزمان بیانیه این تشکل دانشجویی در پیگیری این موضوع صادر شد.
«در شهریور ماه سال 82 روزنامه نروژی داگنس نیرینگسلیو خبر از پرداخت‌های مشکوک شرکت نفتی استات اویل به مقامات ایرانی داد، پیرو این خبر، دادستانی نروژ با تشکیل پرونده‌ای موضوع را تحت پیگرد قرار داد و با گسترش تحقیقات، مدیرعامل شرکت استات اویل و مدیر امور بین‌الملل این شرکت استعفا دادند. سرانجام در مهر ماه سال 83 شرکت استات اویل به جرم پرداخت رشوه به مقام ایرانی به 3 میلیون دلار جریمه محکوم شد. مدتی بعد در مهر ماه سال 85 دادگستری امریکا و کمیسیون معاملات بورس نیویورک نیز شرکت استات اویل را به جرم پرداخت رشوه به مدیر عامل وقت سازمان بهینه‌سازی سوخت ایران به 20 میلیون دلار جریمه محکوم کردند.»
در مهر ماه سال85 بسیج دانشجویی 6 دانشکده دانشگاه تهران با صدور بیانیه‌ مشترکی خطاب به دادستان کل کشور نسبت به سکوت قوه قضائیه در قبال این پرونده اعتراض کردند که پیرو این اعتراض، پرونده‌ای در یکی از شعب دادسرای ویژه کارکنان دولت برای پیگیری این موضوع تشکیل گردید و قاضی پرونده از اعضای بسیج دانشجویی درخواست کرد تا مدرک خود را در این باره ارائه نمایند. بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در ادامه نوشته است: «در اسفند ماه سال85 مستنداتی چون آرای صادره در دادگاه‌های خارجی و گزارش تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی در سال 83 به بازپرس پرونده تحویل داده شد. در نهایت پس از گذشت بیش از 6ماه قرار منع تعقیب از سوی بازپرس صادر که پس از مراجعه به دادسرا مشاهده شد که اولاً مدارک ارائه شده در پرونده وجود ندارد و مفقود شده‌اند! و ثانیاً هیچگونه تحقیق و اقدام خاصی چون احضار متهم و... از سوی بازپرس انجام نگرفته و کل رسیدگی این پرونده بین‌المللی در دادسرای تهران در یک خط انجام گرفته است: «نظر به عدم ارائه هیچ گونه مدرکی، قرار منع تعقیب صادر می‌شود.»
اما پیگیری‌های بسیج دانشجویی دانشگاه تهران دو ماه بعد و در آستانه امتحانات نتیجه جالبی گرفت. احضاریه‌ای برای «بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی» به جرم تشویش اذهان عمومی صادر شد و اعضای این تشکل دانشجویی می‌بایست ظرف سه روز به دادسرای تهران مراجعه می‌کردند وگرنه بازداشت می‌شدند!
تهش مهدی هاشمی است!
به هر حال در سال‌های گذشته هر زمان که نام توتال، استات اویل و یا کرسنت (که حضور مهدی هاشمی در آن هم ماجرای مفصلی دارد) می‌آید، تکذیبیه‌ای چند خطی با چاشنی تهدید به شکایت با سربرگ دفتر هیأت امنای دانشگاه آزاد منتشر می‌شود. هدف از این تکذیبه‌ها عدم انتشار گزارش‌های رسمی درباره مفاسد اقتصادی بود. اما این تلاش‌های مداوم در شب 13 خرداد 88 و در مناظره تاریخی احمدی‌نژاد و میرحسین موسوی نقش بر آب شد. احمدی‌نژاد در ده دقیقه آخرش و زمانی که هیجان مناظره اوج گرفته بود، به ناگاه خطاب به موسوی گفت: جناب آقای موسوی استات اویل بی‌قانونی است که طرف می‌آید اینجا محاکمه می‌شود و محکوم می‌شود، از زندان فراری داده می‌شود، می‌رود خارج و تهش پسر آقای هاشمی است. استناد احمدی‌نژاد به برخورد یک دستگاه امنیتی با عباس یزدی، طرف اصلی شرکت
استات اویل است که او پس از اینکه بازداشت می‌شود و اعترافات مهمی علیه مهدی هاشمی می‌کند به ناگاه با دخالت یک شخصیت برجسته به طرز عجیبی آزاد می‌شود و با اخذ گذرنامه و هویت جدید، از کشور خارج و به انگلستان، کشوری که هم اکنون مهدی هاشمی ساکن آنجاست، می‌رود.
بهینه‌کردن هزینه‌های انتخاباتی
همان گونه که اکبر هاشمی رفسنجانی درباره مهدی می گوید، او پس از شرکت تأسیسات دریایی به سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت رفت تا مرهمی بر آلام اسراف سوخت و محیط‌زیست باشد. اما به مانند همه‌جا به زودی این سازمان تخصصی هم رنگ سیاسی گرفت.
حضور عناصر سیاسی نزدیک به اکبر هاشمی و تبدیل این سازمان به یک شبکه شبه فامیلی در روزهای اول ریاست مهدی هاشمی در دستور کار قرار گرفت. رسیدن فصل انتخابات نهم ریاست‌جمهوری و سودای خانواده هاشمی رفسنجانی برای تجدید ریاست جمهوری «پدر» سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت را نیز تحت تأثیر خود قرار داد. به واقع مهدی هاشمی که به قول اکبر هاشمی رفسنجانی سیاسی نبود، تصمیم گرفت تا در انتخابات نقش رئیس ستاد را بازی کند. باقی ماجرا را از زبان حمزه کرمی، مدیرکل سیاسی نهاد ریاست جمهوری در دوران هاشمی رفسنجانی و از نزدیکان اصلی مهدی هاشمی بشنوید:
«از سال 82 به توصیه محمد هاشمی رفسنجانی به سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت رفتم. وقتی وارد آن سازمان شده و شروع به کار کردم، در خلال کار متوجه قصد حضور آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی درانتخابات دور نهم شدم. باید بگویم که در سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت نیز مهدی هاشمی نقش مؤثری داشت. وی معتقد بود که انتخابات در ایران با پول بیت‌المال برگزار می‌شودو اعتقادی به هزینه شخصی برای انتخابات نداشت. لذا بنده با وی صحبت کردم و البته گوشزد هم کردم که استفاده از پول بیت‌المال در انتخابات جرم است ولی مهدی هاشمی نمی‌پذیرفت.
سازمان بهینه سازی مصرف سوخت باید در جهت کاهش و بهینه‌سازی مصرف سوخت کار می‌کرد. البته شرکت‌های مختلفی هم با این سازمان قرارداد داشتندکه از جمله این شرکتها، شرکتی با مدیریت امیرعلی آقایاری بود که کار این شرکت نیز ساخت تیزرهای تبلیغاتی و در کل تبلیغ بود. همه رؤسای این شرکت‌هایی که با سازمان بهینه‌سازی قرارداد داشتند، از دوستان مهدی هاشمی بودند و آمادگی گرفتن پول تحت عنوان بهینه‌سازی و تبلیغات انتخاباتی برای کاندیدای مدنظر مهدی هاشمی را داشتند و این شرکت‌ها با سندسازی‌های صورت گرفته، موظف شدندکه کار تبلیغاتی برای مهدی هاشمی انجام بدهند. یک شرکت 500میلیون تومان برای چاپ یک میلیون جلد کتاب پول دریافت کرده بود در حالی که تنها 25هزار جلد کتاب شد و مابقی پول صرف تبلیغات مورد نظر مهدی هاشمی شد. مهدی هاشمی معتقد به پولشویی بود. وی پول‌هایی را از سازمان بهینه‌سازی دریافت می کرد و آنها را مکرراً به دلار و ریال تبدیل می‌کرد. وقتی که دلیل این کار را از وی پرسیدیم، وی گفت که با این کار کسی نمی تواند منشأ پول‌ها را کشف کند. با فشار مهدی هاشمی از سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت به منظور تبلیغات در دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری برای پدرش یعنی آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی پول برداشت می شد و مهدی هاشمی پس از شکست پدرش در انتخابات، به اقدامات خود ادامه داد و مابقی پول‌های باقی مانده و بدهکار شده خود را نیز به شرکت‌هایی که برای پدرش تبلیغ می کردند، پرداخت کرد.
مهدی هاشمی به این اقدامات خود در حالی دست می زد که این پولها باید صرف تبلیغات برای بهینه‌سازی مصرف سوخت می شد نه تبلیغات برای پدر وی. پول‌هایی که وی برای تبلیغات در انتخابات دور نهم انتخابات ریاست جمهوری برای پدرش هزینه کرد،‌معادل 2 میلیارد تومان بود.
فقط به خود من 320 میلیون تومان پول دادندکه البته حاضرم بخشی از آنها را که در اختیارم هست، بازگردانم ولی بخش دیگر را بین پرسنل توزیع کردم.»
همه را می‌دانم
بانزدیک شدن به خرداد 84 و انتخابات نهم ریاست‌جمهوری گستره فعالیت‌های مهدی هاشمی نیز افزایش یافت. او با راه‌اندازی ساختمانی در خیابان سمیه هدایت ستاد انتخاباتی اکبر هاشمی رفسنجانی را برعهده گرفت و افرادی همچون غلامحسین کرباسچی ، محمد عطریانفر، حسین کمالی و عیسی کلانتری در ستاد او رفت‌وآمد داشتند. خصوصیات متفاوت مهدی هاشمی مانند خودبزرگ‌بینی ، خنده‌های همیشگی و شوخی گرفتن همه چیز، علاقه به حضور اصحاب هنر و رسانه در معیتش و بی‌نظمی‌های خاص او سبب شده بود تا به اعتقاد عمومی ستادهای هاشمی رفسنجانی نقش اصلی را در تخریب رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بازی کنند.
بهزاد افشاری، روزنامه‌نگار و از اعضای فعال ستاد مهدی هاشمی در انتخابات 84 در این باره می‌نویسد: «یک روز صبح از خواب بیدار شدم و به ستاد رفتم. دیدم پوستری از هاشمی چاپ کرده‌اند و شعاری روی آن نوشته‌اند. شعار عجیب بدی بود. «همه با هم کار برای سربلندی ایران». رفتم پیش مهدی هاشمی گفتم آخر این چه شعاری است؟ مگر این اطرافیان پدر شما در ایران زندگی نمی کنند؟ فقرو گرسنگی مملکت را برداشته است. تازه قشر کارگر هم که با پدر شما خوب نیست. مهدی هاشمی در جواب من خندید و گفت: یعنی تو بیشتر از محجوب کارگرها را می‌شناسی؟ این شعار خیلی هم خوب است. البته می‌خواست من را از سرش باز کند.»
افشاری درباره شعار هاشمی 2005 هم می‌نویسد: «یک سری لیبل‌هایی با زبان انگلیسی چاپ کرده بودند و روی آن نوشته بودند. Hashemi 2005، مهدی هاشمی می‌گفت این کار ما نیست. به حسن معادیخواه (پسر معادیخواه بزرگ) گفتم چرا این چیزها را چاپ می‌کنید؟ حسن گفت به من می‌گویند چاپ کن من هم می‌کنم!»
او در ادامه به علاقه مهدی هاشمی به نشست و برخاست با روزنامه‌‌نگاران و هنرمندان اشاره می‌کند و می‌نویسد: «یک بار برای موضوعی با نیک آهنگ کوثر، ناصر کرمی و چند نفر دیگر رفته بودیم پیش مهدی هاشمی. او گفت شما پدر پدر من را درآورید! پدر من تا قبل از دوم خرداد و این موج روزنامه‌ها، قدرت زیادی داشت. اما شما با او بد کردید و قدرتش را از بالای 95 درصد به پائین 5 درصد رساندید! حالا هم خودتان چوبش را می‌خورید!»
اما دو خاطره جالب که ویژگی‌های شخصیتی مهدی هاشمی را در بحبوحه انتخابات 84 بهتر نمایان می‌کند: «یک روز عصر رفتم اخبار مهمی به گوش اتاق اصلی ستاد برسانم، دیدم عده‌ای نشسته اند و دارند اشک می‌ریزند. کمی دقت کردم دیدم دارند فیلم تبلیغاتی هاشمی را نگاه می‌کنند. فقط مهدی هاشمی بود که می‌خندید! نگاهمان که تلاقی کرد، ابروهایش را به نشانه تأیید فیلم تکان داد. من اخبار را در گوشش گفتم. انگار برایش مهم نبود.»
«یکبار مهدی هاشمی در حضور جمع از من اخبار جدید خواست. من هم شروع کردم به توضیح از این دست اخبار. هر چه سعی کردم خبر جدید بدهم گفت، می‌دانم! من مطمئن بودم خبر ندارد. اما می‌گفت می‌دانم. جالب این جاست که تمام حضار هم تأیید می‌کردند که می‌دانند. من هم که دیدم وضعیت این طور است سریعاً چند دروغ گنده از خودم ساختم و گفتم. در کمال تعجب آن دروغ‌ها را هم تأیید کردند و گفتند این‌ها اخبار قدیمی و سوخته است. خواستم بگویم دروغ نگفتم که ناگهان متوجه شدم چند نفر از حضار به عنوان مطلع دارند درباره آن اخبار کذب تحلیل می‌دهند! از گوش‌هایم داشت دود بیرون می‌زد. از اتاق زدم بیرون!»
نظرسنجی‌های قلابی
چند روز پیش از ثبت‌نام اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات سال 84، گروهی از دانشجویان بسیجی به دیدار او رفتند. پس از سؤال تند و تیز و اظهارات خشم‌آلود هاشمی که در آن زمان جنجال‌ساز شد، رئیس مجمع تشخیص گفت که طبق نظرسنجی‌ها من بالای 50 درصد آرا را دارم. این سخن هاشمی حیرت دانشجویان را در پی داشت چرا که در بیرون از کاخ مرمر اتفاقات دیگری در حال رخ دادن بود. بهزاد افشاری درباره صحت آن نظرسنجی‌ها می‌نویسد:
«گروه نظرسنجی ستاد هاشمی از همه گروه‌ها جذاب‌تر بود. یک عده آدم عریض و طویل که هر روز کارهای عجیب و غریب انجام می‌دادند. نکته جالب این بود که هیچ وقت هاشمی از عرش اعلا پائین نمی‌آمد و بقیه گزینه‌ها با فاصله زیادی از او قرار داشتند. جالب‌تر از این ماجرا هم این بود که احمدی‌نژاد هیچ جایی در نظرسنجی‌ها نداشت. یک بار هم که تیم نظرسنجی به طور معجزه‌آسایی! متوجه شد که شرکت‌کنندگان در نماز جمعه اقبال زیادی به احمدی‌نژاد نشان می‌دهند و خواست او را هم وارد نظرسنجی کند، محمد عطریانفر نگذاشت! او می‌گفت احمدی‌نژاد یک شوخی است و رقبای اصلی کسان دیگری هستند. درواقع ستاد مهدی هاشمی با کانالیزه کردن اطلاعات عمومی، اکبر هاشمی را در وضعیت پاستوریزه قرار داده بودند.»
محمدحسن قدیری ابیانه مشاور سابق اطلاع رسانی و ارتباطات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره این روش می‌گوید: «در اول تیر 1384 و در آخرین روز دور دوم تبلیغات انتخاباتی بین آقایان احمدی‌نژاد و هاشمی رفسنجانی، رئیس یک نهاد نظرسنجی افکار عمومی که گرایش به شدت ضداحمدی‌‌نژادی داشت، برای من که مشاور اطلاع‌رسانی و ارتباطات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بودم، نتایج نظرسنجی روز قبل را ارسال کرد تا آن را به رئیس مجمع تشخیص مصلحت ارائه کنم. آخرین نظرسنجی روز سه‌شنبه انجام شده بود و نتیجه آن چهارشنبه صبح جمع‌بندی و حدود ظهر به دست اینجانب رسید. جلسه ستاد انتخاباتی آقای هاشمی، در مجمع تشخیص در حال برگزاری بود. در آخرین نظرسنجی آمده بود که احمدی‌نژاد حدود 5 تا 6 میلیون رأی بیشتر از هاشمی دارد. مطمئن شدم که ایشان در انتخابات شکست فاحشی خواهند خورد. گروهی پیشنهاد می‌کردند که آقای هاشمی برای جبران اختلاف آرا دست به هنجارشکنی بزند. از این که چنین افرادی خود را طرفدار آقای هاشمی می‌دانند و در ستاد ایشان جمع شده‌اند بشدت متأثر بودم. از آمارها کپی گرفتم و وقتی مهدی هاشمی از جلسه بیرون آمد آن را به وی دادم تا در جلسه تحویل آقای هاشمی دهد و گفتم ایشان چند میلیون رأی از احمدی‌نژاد عقب است. او گفت من این آمار را قبول ندارم و بابا برنده است! مطمئن شدم که آمار را تحویل آقای هاشمی نخواهد داد.»
عصر غم‌انگیز
روز سوم تیر 84 همان گونه محمد حسن قدیری ابیانه پیش‌بینی کرده بود برای اکبر هاشمی رفسنجانی و خانواده‌اش روز خوبی نبود. عصر‌گاه که تقریباً فاصله قاطع احمدی‌نژاد و هاشمی آشکار بود، یاران نفر دوم انتخابات به کاخ مرمر رفتند تا چاره‌ای بجویند. نپذیرفتن نتایج انتخابات، اعلام پیروزی هاشمی رفسنجانی و به‌میدان آمدن اعضای ستادها پیشنهاد مهدی هاشمی بود. اکبر هاشمی این نظر را رد نکرد اما گفت که چند ساعت دیگر نیز باید صبر کرد. مهدی هاشمی بلافاصله به ستادهای شهر تهران آماده باش داد و تعداد زیادی ماشین‌های کرایه شده در مقابل ستادها به صف شدند. اما تدبیر رهبری در ممنوعیت هرگونه جشن و شادمانی زودهنگام و پذیرش این نظر از سوی اکبر هاشمی سبب شد تا این برنامه مهدی هاشمی چهار سال مسکوت بماند.
یک روز پس از تحلیف احمدی‌نژاد در 12 مرداد 84، مهدی هاشمی از مدیرعاملی سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت کنار رفت، او در هنگام استعفا دخالت در «مافیای نفتی» را تکذیب کرد و گفت: ثروت خانواده ما بعد از انقلاب کاهش یافته است. ما چیزی برای پنهان کردن نداریم. پدرم قبل از انقلاب 200 و یا 300 قطعه زمین در قم داشت که الان از آن بیست قطعه باقی مانده است.
مهدی هاشمی بلافاصله به ریاست دفتر تازه تأسیس هیأت امنای دانشگاه آزاد منصوب شد تا محملی برای صدور تکذیبیه‌ها و شکایت از رسانه‌ها داشته باشد، اما حوادث بعدی نشان داد که دل کندن از نفت برای مهدی هاشمی سخت است. اگر از ماجرای گاز ترکمنستان بگذریم، مهدی‌هاشمی در پیگیری قرارداد کرسنت نشان داد که جذابیت‌های نفت دل‌کندنی نیست. مهدی هاشمی در یکی از سفرهایش به دبی به دیدار «هـ . الف» از عناصر مؤثر در قرارداد کرسنت رفت و از او به‌خاطر مقابله دولت نهم با این قرارداد عذرخواهی و دلجویی کرد. هر چند بعدها گفته شد که یکی از دلایل تأخیر در اصلاح قرارداد کرسنت، کم شدن میزان پورسانت «طرف کارچاق کن ایرانی» ماجراست.
به‌هر حال شکست از احمدی‌نژاد برای مهدی‌هاشمی که در اولین تجربه انتخاباتیش ریاست ستاد پدر را داشت بسیار سخت بود. او اگر چه علاقه‌ای به مصاحبه و رسانه‌ای شدن ندارد اما به نشست و برخاست با روزنامه نگاران و گفت‌وگو‌های غیر رسمی بسیار مشتاق است. مهدی هاشمی در چهار سال دولت نهم حمایت مالی و اطلاعاتی بسیاری از رسانه‌های مخالف احمدی نژاد را برعهده داشت از روزنامه اعتماد و شرق و هم‌‌میهن گرفته تا هفته‌نامه شهروند امروز. حمایت از سایت‌های مخالف‌خوان مانند بازتاب و آفتاب و شهاب نیوز نیز جای خود را داشت. در سال 86 مهدی هاشمی قصد شرکت در انتخابات مجلس هشتم را کرد. او، فاطمه هاشمی، حسین مرعشی، هاشمیان و... قرار بود اعضای لیست خانوادگی هاشمی رفسنجانی باشند. مهدی هاشمی حتی در بعضی از گفت‌و‌گوهای غیر‌رسمی از اخذ مدرک دکترایش از مجتمع علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد سخن گفته بود، اما ترمز اکبر هاشمی رفسنجانی سبب شد تا نه تنها مهدی هاشمی کاندیدا نشود، بلکه سابقه‌دارترهایش مانند حسین مرعشی نیز نام‌نویسی نکنند. بعدها حسین مرعشی در‌این‌باره گفت: «برخی ملاحظات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی مانند احتمال رد صلاحیت فرزندانش دلیل عدم شرکت ما در انتخابات بوده است». در این انتخابات مهدی هاشمی رابطه نزدیک‌تری با ستاد اصلاح‌طلبان برقرار کرد. حسین مرعشی رابط مهدی هاشمی با ستاد نصفه و نیمه اصلاح‌طلبان به ریاست مرتضی حاجی بود.
مجری پروژه «نه به احمدی‌نژاد»
پس از انتخابات مجلس هشتم و ورود به سال 87 رایزنی‌های خانواده هاشمی رفسنجانی برای انتخابات دهم ریاست جمهوری گسترده‌تر شد. هدف مشخص بود: «نه به احمدی‌نژاد». در این‌باره محسنی اژه‌ای وزیر اطلاعات وقت می‌گوید: «اولویت درجه یک آقای هاشمی این بود که احمدی‌نژاد در انتخابات پیروز نشود و معتقد بود که به هر قیمتی باید از انتخاب مجدد ایشان جلوگیری شود.»
مهدی هاشمی نیز با تجربه چند ساله مدیریت اجرایی پروژه پدر را بر عهده گرفت. او معتقد بود که در فازهای رسانه تشکیلات نیروی انسانی و جمع‌آوری اسپانسرهای مالی باید سرمایه‌گذاری کرد.
گفته می‌شود مهدی هاشمی منابع مالی 18 روزنامه در انتخابات نهم ریاست جمهوری را تأمین می‌کرده است. ارتباط نزدیک او با بهزاد نبوی، مدیر رسانه‌های دوم خردادی در این مسئله بی‌تأثیر نبوده است. برگزاری برخی جلسات سیاسی با هدف طراحی‌های سیاسی در 6 ماهه دوم سال 87 نیز در دستور کار مهدی هاشمی بود. در یکی از این جلسات که در دفتر نیاوران مهدی هاشمی برگزار شد، بهزاد نبوی، محمد عطریانفر و مصطفی تاج‌زاده به این نتیجه می‌رسند که باید به اوباما پیام بدهیم که تا رئیس جمهور بعدی نیامده است، نباید با احمدی‌نژاد مذاکره کند. اما مهدی هاشمی همانند پدرش اختلاف سلیقه کوچکی با دوستان تازه مشارکتی‌اش داشت. او بر خلاف آنها معتقد بود که باید «طرح وحدت ملی» هاشمی و ناطق‌نوری را دنبال کرد، چه آن‌که پرچم این وحدت علی لاریجانی راستی باشد یا میرحسین موسوی چپی، اما مشارکتی‌های تندرو به چیزی جز خاتمی رضایت نمی‌دادند و اینجا بود که برخی اصطکاک‌های رسانه‌ای میان مشارکت و مهدی هاشمی و عطریانفر به‌وجود آمد.
مهدی هاشمی اما برای ورود میرحسین موسوی به صحنه انتخابات سنگ تمام گذاشت. او می‌دانست که میرحسین موسوی به پدر گفته است که طرح دولت وحدت ملی را اجرا می‌کنم. مهدی هاشمی تصور می‌کرد موسوی توان جذب آرای اصولگرایان منتقد احمدی‌نژاد را دارد و در مقایسه با خاتمی حساسیت‌ها نسبت به او کمتر است و از سوی دیگر محکم‌تر و قابل‌اعتمادتر است.
با تمام توان به پیش
در روزهای آخر اسفند 87 خاتمی به نفع میرحسین موسوی کناره‌گیری کرد و مهدی هاشمی همان‌گونه که به پدر و میرحسین موسوی قول داده بود، تمام توانش را برای موسوی به‌کار گرفت. البته او در خانواده تنها نبود، به‌کارگیری ظرفیت مترو تهران از سوی محسن هاشمی، بازگشت فائزه از لندن و سخنرانی‌های جنجالی او به اضافه ساماندهی دختران فیروزه‌ای و فعالیت‌های مستمر فاطمه و یاسر هاشمی هم به مهدی هاشمی دلگرمی می‌داد.
با راه‌اندازی کمیته راهبردی ستاد حامیان میرحسین موسوی، مهدی هاشمی قائم‌مقامی حسین مرعشی را بر عهده داشت و در یکی از جلسات همین شورا بود که او به همراه سیدمحمد خاتمی و ابوالفضل فاتح به نتیجه رسیدند که «برنده شدن در این انتخابات خیلی با انتخابات گذشته فرق می‌کند. در این صورت جریان اصولگرا و رهبر دیگر نمی‌توانند سرشان را بلند کنند و این به معنای یکسره کردن کار است.» این جمع بندی از سوی مهدی هاشمی به رسانه‌های تحت مدیریتش انتقال یافت. سایت‌های آینده و جمهوریت از جمله این رسانه‌ها بودند که چند ماه قبل از انتخابات راه‌اندازی شدند. سایت آینده از چند نفر از دست‌اندرکاران سایت بازتاب که پس از توقیف حاضر به همکاری مجدد با محسن رضایی نبودند، شکل گرفت. اما داستان سایت جمهوریت جالب‌تر است.
حمزه کرمی، مدیرمسئول این سایت می‌گوید: مهدی هاشمی با من صحبت کرد و گفت که ما باید برای انتخابات کار رسانه‌ای قوی را آغاز کنیم. چند روز بعد هم در جلسه‌ای جاسبی به بنده گفت که باید هر کاری انجام دهیم تا هر کسی به غیر از احمدی‌نژاد رئیس جمهور شود. از این رو ما نیز سایت جمهوریت با مدیریت رسمی مهدی هاشمی را راه‌اندازی کردیم. البته چند روز بعد جاسبی با تغییر نظر به ما اطلاع داد که بنده می‌خواهم در انتخابات بدون موضع باشم لذا دستور تعطیلی سایت جمهوریت را صادر کرد ولی با فشارهای هاشمی، این سایت به کار خود همچنان ادامه داد.
وی در ادامه به شرح اقدامات این سایت می‌پردازد: سایت جمهوریت ابتدا قرار بود از کاندیدایی در انتخابات حمایت و نسبت به دولت نهم نیز نقدهایی داشته باشد ولی با فشارهای مهدی هاشمی، این سایت تبدیل به سایت تضعیف کننده سازمان‌های انقلابی مانند سپاه و بسیج و سازمان‌های دولتی شد و حتی این سایت خدمات دولت را نیز پول‌پاشی معرفی می‌کرد و کار به جایی کشید که این سایت برخلاف واقعیت، شبهه تقلب در انتخابات را تلقین کرد.
حمزه کرمی که از نزدیکان مهدی هاشمی در چند سال گذشته است، می‌افزاید: مهدی هاشمی حتی مطالب تندتری را برای انتشار سایت جمهوریت ارائه می‌داد که از جمله این مطالب می‌توان به گزارشی که 2 روز قبل از انتخابات توسط وی به ما داده شده، اشاره کنم که در این گزارش فرمانده بسیج متهم به تخریب و تضعیف میرحسین موسوی شده بود. البته این گزارش را ما هرگز منتشر نکردیم. وی همچنین در دادگاه متهمین آشوب‌های اخیر با تأسف می‌گوید: در روزهای آخر برخی پرسنل سایت با چاپ شب‌نامه در ستادهای میرحسین موسوی و توزیع آنها، به تضعیف دولت و نظام می‌پرداختند و بنده متأسفم که توسط افرادی مورد سوءاستفاده قرار گرفتم و همچنین اگر سایت جمهوریت تندروی داشت ولی من با تندروی مخالف بودم منتهی کسی به حرف من گوش نمی‌داد!
مسعود باستانی سردبیر این سایت نیز در دادگاه مکرراً گرداننده جمهوریت را مهدی هاشمی عنوان ‌کرد و گفت: من زیر نظر کرمی و نوربخش و سردبیر روزنامه فرهیختگان وابسته به عبدالله جاسبی کار می‌کردم. وی درباره نحوه پشتیبانی و تأمین مالی پرسنل سایت جمهوریت می‌گوید: دفتر این سایت در یکی از دفاتر دانشگاه آزاد مستقر بود و مبالغی که به ما ارائه می‌شد از طریق چکی از سوی دانشگاه آزاد بود. باستانی درباره خط مشی این سایت هم اضافه می‌کند: «سایت جمهوری اتاق جنگ روانی مهدی هاشمی علیه‌ مسئولین نظام بود...»
حرف جاسبی و مهدی هاشمی یکی بود
ماجراهای سایت جمهوریت اما از زبان محمدرضا نوربخش سردبیر این سایت که همزمان سردبیر روزنامه فرهیختگان (ارگان عبدالله جاسبی) نیز هست، جالب‌تر است.
نوربخش درباره دلیل به وجود آمدن این پایگاه خبری می‌گوید: پائیز سال گذشته حمزه کرمی به من گفت که مهدی هاشمی به دلیل چالش‌هایی که با دولت احمدی‌نژاد دارد، می‌خواهد فعالیت‌های انتخاباتی خود را آغاز کند تا از این طریق مانع از ریاست جمهوری مجدد وی شود که البته بخشی از این فعالیت‌های انتخاباتی، فعالیت‌های رسانه‌ای بود.
وی توضیح می‌دهد که در آن زمان فضای اصلاحات غبارآلود بود و کاندیدای این جریان مشخص نبود و قرار شد سایتی راه‌اندازی شود و از ابتدا هم طرف حساب آقای مهدی هاشمی بود که از تعیین اسم سایت تا مشخص کردن سیاست‌های کلان آن نقش داشت و در تعریف شناسه رسانه‌ای وی صاحب امتیاز و آقای کرمی مدیر مسئول سایت بود که دیدگاه‌های مهدی هاشمی را در سایت جمهوریت اعلام می‌کرد. نوربخش که خود از نزدیکان جاسبی هست درباره نحوه تأمین هزینه‌های سایت می‌گوید: برای تأمین هزینه‌های سایت قراردادهایی با 12 پیمانکار که من هم جزو آنها بودم بسته شد و از این طریق دانشگاه آزاد اسلامی برخلاف وظایف ذاتی خود وارد کار سیاسی و انتخاباتی شد ولی بعد از گذشت 15 روز گفته شد که بین مدیران سایت و مسئولان دانشگاه اختلاف‌نظر به وجود آمد. وی می‌افزاید: با وجود اختلاف بین مدیریت سایت جمهوریت و دانشگاه آزاد اسلامی اما گفته شد قراردادهایی که با پیمانکاران منعقد شده پابرجا است و فقط منبع تأمین هزینه‌ها تغییر کرده و از این پس هزینه سایت را شخص مهدی هاشمی می‌پردازد.
سردبیر سایت جمهوریت همچنین با تقسیم مطالب این سایت به دو بخش سلبی و ایجابی از تخریب دولت نهم به بهانه‌های مختلف به عنوان اولویت کار سلبی و از حمایت از محمد خاتمی و بعد از مدتی طرح یا خاتمی یا موسوی و در نهایت حمایت از کاندیداتوری موسوی به عنوان اولویت کار ایجابی سایت متبوعش یاد کرد. آقای مهدی هاشمی تأکید داشت برای آنکه سایت جمهوریت هر چه سریعتر در میان افکار عمومی جایگاه خود را پیدا کند و به منبع خبری اثرگذار مبدل شود تأکید داشت از مطالب جنجالی استفاده شود و منبع خبر و مستندات برای وی اهمیت نداشت.
و این درخواست مهدی هاشمی راهکارهایی هم داشت. بر همین اساس سایت جمهوریت به خبرسازی و انتشار شایعات تحت عنوان اخبار شنیده از منابع روی آورد که بخشی از این شایعات توسط مهدی هاشمی و بخش دیگری از آن توسط آقای حمزه کرمی که مدعی بود آنها را از دوستانش در نهادهای حکومتی می‌گیرد در اختیار ما قرار می‌گرفت.
سردبیر جمهوریت حتی به دفاع از عملکرد کارکنان سایت جمهوریت در برابر ادعای حمزه کرمی در جریان محاکمه وی می‌پردازد و به رمز انتشار نامه خیلی محرمانه وزیر اطلاعات سابق در سایت جمهوریت اشاره می‌کند: اینکه آقای کرمی گفته اعضای شورای سردبیری جمهوریت از ابتدا خواستار رادیکال شدن سایت بودند مضحک است و موارد متعددی وجود دارد که نمی‌خواستیم کاری را انجام دهیم. بسیار اتفاق افتاده بود که نمی‌خواستیم خبری را منتشر کنیم و یا می‌خواستیم گفت‌وگویی منتشر شود اما آقای مهدی هاشمی و کرمی به دلیل مصالح و منافعی که داشته‌اند خط دیگری را منتشر می‌کردند که نمونه بارز آن انتشار نامه طبقه بندی شده وزارت اطلاعات درباره پرونده استات اویل بود. آقای هاشمی با آقای کرمی هماهنگ کرده بود سند مذکور منتشر شود اما ما گفتیم که این کار خلاف قانون است و تبعات حقوقی دارد و کرمی پاسخ داد جمهوریت متعلق به آقای هاشمی است و هزینه‌های مادی و معنوی آن را می‌پردازد و باید در مواقع لزوم در خدمت وی باشیم و البته در این‌گونه موارد خود وی پاسخگو است.
نوربخش در جریان محاکمه‌اش به ماجراهای شبنامه که مسعود باستانی و حمزه کرمی به اختصار از کنار آن گذشته بودند، اشاره می‌کند و می‌گوید: در هفته‌های منتهی به انتخابات جلساتی بین فعالان رسانه‌ای دوم خردادی برگزار شد و پیشنهاد شد به دلیل عدم پایگاه مناسب سایت‌ها در افکار عمومی مطالب سایت‌ها در قالب شبنامه منتشر شود.
مسعود باستانی بلافاصله شبنامه موج را تهیه کرد و با نظر آقایان مقیسه و کرمی قرار شد یک میلیون نسخه از آن منتشر شود اما در نهایت دویست‌هزار نسخه آن با هزینه سه و نیم میلیون تومانی که یکی از مدیران دانشگاه آزاد تقبل کرد منتشر و توسط بچه‌های ستاد 88 توزیع شد.
مسعود باستانی همین روایت را تکرار می‌کند و مسئولیت شب‌نامه‌ها را برعهده مهدی هاشمی می‌داند: تهیه هزینه شب نامه‌های ستاد میرحسین موسوی یکی از اقدامات مهدی هاشمی بود. ما محتوای شب‌نامه‌ها را تهیه می‌کردیم و بعداً مقرر شد تا هزینه‌های این شب‌نامه از سوی حمزه کرمی و مهدی هاشمی تأمین شود، سپس این شب‌نامه ‌ها در اختیار اعضای ستاد 88 برای توزیع قرار گیرد.
اعتراض کروبی به مهدی هاشمی
دامنه تخریب‌ها‌ی مهدی هاشمی به احمدی‌نژاد و دولت نهم محدود نشد. یک روز مانده به انتخابات مهدی کروبی در نامه‌ای شدیداللحن به هاشمی رفسنجانی نسبت به تخریب‌های سایت جمهوریت اعتراض کرد. شاید کروبی خواست از نمد مخالفت با هاشمی در انتخابات برای خود کلاهی را از رأی ببافد. پس از کروبی، اسماعیل گرامی مقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی در گفت‌وگویی مطبوعاتی از محافلی که کروبی را تخریب می‌کنند، پرده برداشت. شاید اکنون که بیش از چند ماه از انتخابات گذشته است خواندن سخنان گرامی مقدم درباره مهدی هاشمی و طیف مجاهدین انقلاب خالی از لطف نباشد. اسماعیل گرامی مقدم، در خصوص تخریب هایی که علیه مهدی کروبی صورت می‌گیرد، اظهار داشت: سایت «جمهوریت» دو ماهی است که مستقیماً کروبی را تخریب می‌کند و نگران این است که نامزد مورد حمایتش رأی نیاورد و آنچه که مسلم است همه نظرسنجی‌ها، برآوردها و استقبال‌های مردمی نشان می‌دهد که کروبی از وضعیت مناسبی برخوردار است. وی افزود: کسانی که می‌گویند کروبی می‌خواهد دستاویزی پیدا کند برای اینکه شکستش را به گردن شخص دیگری بیندازد این چنین نیست، آنهایی نگران شکست نهایی خود هستند که دائماً مدت 9 ماه است بر طبل کناره‌گیری کروبی کوبیده‌اند، اما کروبی راست قامت تا آخرین لحظه ایستاده و این رسوایی بزرگی برای کسانی بود که به دنبال کناره‌گیری کروبی بوده‌اند. گرامی مقدم در خصوص شایعه کناره گیری کروبی گفت: در دو کانون در خصوص کناره‌گیری کروبی صحبت می‌شود، یک بخش حامیان هاشمی رفسنجانی بویژه سایت جمهوریت است که ما تذکر هم دادیم ولی توجه نکردند و یک بخشی هم به سرکردگی سازمان مجاهدین و مشارکت که عبدالله ناصری که البته پشت او شخص بهزاد نبوی است دائماً شایعه‌پراکنی می‌کنند که کروبی کنار می‌رود ولی اینگونه نیست و کروبی تا پایان کار ایستاده است.
گرامی مقدم در ادامه در خصوص تخریب‌های سایت جمهوریت علیه کروبی، اظهار داشت: مهدی هاشمی سایت جمهوریت را هدایت می‌کند. بارها هم ما تماس گرفتیم ولی متأسفانه این تخریب‌ها همچنان ادامه دارد و تنها سؤال ما از آنها این است که چرا کروبی را تخریب می‌کنند، وقتی مسئله‌ای به وجود می‌آید فریادشان گوش فلک را کر می‌کند که به آنها اتهامی زده می‌شود ولی خودشان دارند کروبی نامزد اصلی اصلاح‌طلبان را تخریب می‌کنند. وی خاطرنشان کرد: کروبی به خود موسوی تذکر داد که مانع این تخریب‌ها شود ولی موسوی قادر به جلوگیری این تخریب‌ها نیست و در مناظره هم کروبی گفت که افرادی که عامل شکست‌های متوالی اصلاح‌طلبان شده‌اند دور موسوی را گرفته‌اند و آن چند نفری که اصلاحات را به شکست کشانده‌اند علیه آقای کروبی‌اند. سخنگوی حزب اعتماد ملی در پایان در خصوص سازمان مجاهدین و مشارکت اظهار داشت: بارها گفته‌ام حتی اگر کروبی و احمدی‌نژاد تنها در صحنه انتخابات بودند همان جمع محفلی سازمان مجاهدین و مشارکت قطعاً از احمدی‌نژاد حمایت می‌کردند و حاضر نبودند از کروبی حمایت کنند زیرا کینه‌شان از کروبی خیلی زیاد است.
هاشمی صحنه گردان اصلی
هر چند مهدی هاشمی از فردای سوم تیر 84 برای مقابله با احمدی‌نژاد انگیزه کافی را داشت اما اتفاقات شب 13 خرداد 88 او را در مقابله با منتخب ملت مصمم‌تر کرد. احمدی‌نژاد در مناظره با میرحسین موسوی پس از آن که موسوی را دنباله‌رو هاشمی رفسنجانی خواند، خطاب به موسوی گفت: جنابعالی فرمودید افتخار می‌کنید به حمایت آقای هاشمی، معنایش چیست. بالاخره یک معنایی دارد. باور ما این است که صحنه‌گردان اصلی آقای هاشمی است!
احمدی‌نژاد بیراه نگفته بود، حوادث بعدی نشان داد که میرحسین موسوی پیش از همه روی حمایت هاشمی رفسنجانی حساب می‌کند و ماجرای مثلث قسم در فردای انتخابات و درخواست هاشمی برای حضور موسوی و طرفدارانش در نمازجمعه 21 تیر شاهد مثال‌هایی برای این صحنه‌گردانی است.
به هر روی مهدی هاشمی که در همه حال خود را دست راست و مجری اوامر پدر می‌دانست یک هفته آخر انتخابات را با آدم‌هایش، به تمرین پهن کردن مردم در خیابان‌ها گذراند. شب‌ انتخابات دور ستاد قیطریه و در زمانی که نقشه عملیاتی تجمعات پس از روز رأی‌گیری ریخته می‌شد، مهدی هاشمی حضور داشت و در آنجا مسئولیت القای نظرسنجی جعلی به علی هاشمی پسرعمویش واگذار شد.
در ساعت 18 روز 21 خرداد در محل ستاد قیطریه جلسه‌ای به ریاست محسن امین‌زاده تشکیل می‌شود. اعضای اصلی حزب مشارکت، مجاهدین انقلاب و کارگزاران سازندگی از جمله تاج‌زاده، مرتضی مبلغ، شهاب‌الدین طباطبایی، عطریانفر، هدایت آقایی و عرب‌سرخی حضور دارند. در همان ابتدای جلسه علی هاشمی می‌گوید: «در مجموع موسوی 18 میلیون و احمدی‌نژاد 11-10 میلیون رأی دارد و اگر غیر از این شود حتماً تقلب شده است و باید به یک سری کارهایی دست بزنیم.» تاج‌زاده سخنان علی هاشمی را تکمیل می‌کند و می‌گوید: «باید ببینیم که موسوی چه می‌گوید و بر همان اساس اعتراضات را شروع کنیم.» شب انتخابات مهدی هاشمی حتماً نظرسنجی مورد اشاره علی هاشمی را به خانه می‌برد و به مادر نشان می‌دهد و عفت مرعشی ظهر جمعه در حالی رأیش را که به نام میرحسین موسوی نوشته شده به صندوق می‌اندازد که به خبرنگاران می‌گوید که اگر میرحسین برنده نشود، تقلب شده و باید مردم به خیابان‌ها بریزند! البته کلید این ماجرا از آخرین خطبه‌های نمازجمعه قبل از انتخابات هاشمی‌رفسنجانی خورده بود که در آن هاشمی نسبت به تقلب بزرگ هشدار داده بود، هشداری که به عقیده صاحبنظران فتنه بزرگ انتخابات دهم ریاست جمهوری تعبیر شده است.
نماز جمعه آخر
مهدی هاشمی یکی از کسانی است که پدر را همیشه در نماز جمعه همراهی می‌کند. او در جایگاه خطیب نماز جمعه پشت پرده می‌نشیند و اوضاع را رصد می‌کند. در روز جمعه 26 تیر هم مهدی هاشمی برنامه‌ریزی را برعهده می‌گیرد. فراخوان مجازی برای حضور در نماز جمعه و آموزش خواندن نماز جمعه در سایت بالاترین، از جمله اقداماتی است که در هفته قبل از نماز جمعه تاریخی انجام می‌شود. مهدی هاشمی همچنین به نمایندگی از پدر با ستاد نماز جمعه تماس می‌گیرد و خواستار رزرو جا برای چند هزار نفر می‌شود اما ستاد نماز جمعه تهران قبول نمی‌کند. اکبر هاشمی نیز اگرچه به شورای سیاستگذاری ائمه جمعه گفته بود که خطبه‌‌های من تماماً آرامش‌بخش و تلطیف کننده فضا است، اما از ساعات اولیه صبح جمعه با حضور آدم‌های مهدی هاشمی مشخص بود که قرار است با نماز جمعه هاشمی رفسنجانی، آتش فتنه گرم نگه داشته شود.
با حضور اکبر هاشمی رفسنجانی در خیابان انقلاب، شعار «هاشمی هاشمی سکوت کنی، خائنی» طرفداران میرحسین موسوی شنیده می‌شود. اما در زیر سقف مصلای نماز جمعه در دانشگاه تهران، ‌شعار «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند» به گوش می‌رسید.
مهدی هاشمی با شروع خطبه‌ها برای اولین بار به جایگاه خبرنگاران رفت تا اوضاع را بیشتر در دست داشته باشد. در هنگام خطبه‌ها و پس از آن درگیری‌های پراکنده در اطراف دانشگاه تهران رخ داد و مهدی هاشمی با ناراحتی پس از پایان نماز جمعه که شاید آخرین نماز پدر باشد، به همراه او به جماران بازگشت. مهدی هاشمی نمازجمعه 26تیر را شکست برای پروژه اش می دانست و می گفت این هواداران دفعات دیگر به نماز نمی آیند.
آدم‌های مهدی هاشمی
همانگونه که همه می‌دانستند اما برخی نمی‌خواستند باور کنند، احمدی‌نژاد با اختلاف 11 میلیون رأی میرحسین موسوی را پشت سر گذاشت و به محض اعلام نتایج زمان عملیات چند سال تمرین برای به خیابان کشیدن جمعیت بود.
محمدعلی ابطحی از نزدیکان سیدمحمد خاتمی درباره چگونگی به خیابان آوردن جمعیت می‌گوید: بعد از مشخص شدن نتایج اولیه انتخابات، ستاد مهندس موسوی به سرعت نیروهایش را سازماندهی کرد. تاج زاده، در یک تماس تلفنی به من گفت: «ما قصد داریم این جمعیت را تا پایان انتخابات نگه داریم و آنها را به تمام نقاط شهر هدایت کنیم.»
ابطحی ادامه می‌دهد: «معتقدم این جریان دارای سه ضلع است: 1- رأس 2- بدنه محرک 3-شبکه اجتماعی که در حقیقت جسم کار هستند».
در توضیح بیشتر بدنه محرک ابطحی اضافه کرد: «در بدنه محرک یکسری نقش فعالتری داشتند مانند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت، گروه‌های لشگرساخته خاتمی مانند گروه 88، یاری نیوز، پویش و... حوزه‌های مجازی که لحظه به لحظه مردم را دعوت به حضور در خیابان می‌کرد و شبکه‌های خارجی که توسط خبرنگاران خود تمام اخبار را پوشش می‌دادند. نکته مهم این است که خبرنگاران خارجی به این آقایان خیلی نزدیک شده بودند حتی از لشگرهای ساخته شده نیز نزدیکتر بودند».
وی در مورد نقش بدنه محرک می‌گوید: «مهمترین نقش این عناصر نگه داشتن مردم در خیابان‌ها بود تا اگر زمانی آقای موسوی اعلام کرد در فلان نقطه شهر هستم بتوانند همه را در آن نقطه جمع کنند. این سازماندهی توسط لشگرهای ساخته شده صورت می‌گرفت».
ابطحی در جای دیگر می‌افزاید: «به خیابان آوردن جمعیت قبل از انتخابات مقدمه‌ای بود برای به خیابان آوردن آنها در شب شنبه، افرادی مانند فاتح، تاج زاده، خاتمی و ستادش، مهدی هاشمی و آدمهایش برای اینکه جمعیت را در خیابان‌های شهر نگه دارند خیلی فعال بودند و همه اینها در پیش‌بینی و طراحی برنامه برای شب شنبه نقش داشتند».
و البته کارشناسان امنیتی اعتقاد دارند در میان گروه‌هایی که ابطحی به عنوان محرک‌ها نام برد، نقش مهدی هاشمی و آدم هایش جلوه بیشتری دارد.
حضور فائزه هاشمی به همراه اکیپ زنان خانواده هاشمی رفسنجانی در تمام اغتشاشات نمونه‌ای از برنامه‌ریزی‌های مهدی هاشمی برای پرشورتر کردن تجمعات بود. اما آدم‌های مهدی هاشمی چه کسانی بودند؟ گفتیم که مهدی هاشمی از همنشینی با اصحاب رسانه لذت می‌برد اما این دلیل نمی‌شود تا برخی همراهان همیشگی مانند حمزه کرمی، «ر.ز»، «د» و- را فراموش کند.
«ر.ز» فرزند یکی از مسئولین سابق سازمان تبلیغات اسلامی است. او در زمان مدیریت مهدی هاشمی بر سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت، مدیر روابط عمومی این سازمان بود. وی در این باره گفته است: «در دوره‌ای که آنجا بودم مناقصه‌هایی برگزار می‌شد و شرکت‌هایی انتخاب می‌شدند، اما مهدی هاشمی می‌گفت که این مناقصه‌ها را کنار بگذارید، بعد از آن نیز می‌گفت که این پروژه‌ها را به دوستان، آشنایان و بستگانش واگذار کنیم. زمانی هم که می‌گفتیم مراحل قانونی آن چه می‌شود، می‌گفت: من با شورای اقتصاد و جاهای مختلف صحبت می‌کنم. شما پول را بدهید و پروژه‌ها را واگذار کنید. من بعداً مجوز می‌گیرم. یکی از این مناقصه‌ها نیز پروژه‌ای بود که هاشمی به خواهر همسر خود که فرزانه نام داشت، واگذار کرد.
«ز» که یکی از عوامل اصلی اغتشاش در قیطریه در عصر انتخابات است، در هنگام بازداشت شناسنامه و گواهینامه جعلی، یک عدد نارنجک دودزاد، باتوم و یک دستگاه بی‌سیم به همراه داشته است. «ز» در اعترافاتش عمده فعالیتش را در دور قبلی انتخابات می‌داند و تعداد زیادی برچسب «طالبان ممنوع» را توزیع کرده است.
«د» فرزند رئیس یک مدرسه غیر‌دولتی نیز یکی دیگر از نزدیکان مهدی هاشمی است. وی که مدیریت چند شرکت نفتی را بر عهده داشته، از اسپانسرهای اصلی مهدی و فائزه هاشمی به حساب می‌آید. «د» نیز به اتهام پشتیبانی مالی اغتشاشات اخیر بازداشت شد و شخص اکبر هاشمی رفسنجانی تلاش زیادی برای آزادی وی داشت و چند بار حضوری، تلفنی و مکاتبه‌ای، پیگیر آزادی «د» از مسئولان ارشد قوه قضائیه شد.
«ع. ف» نیز یکی از کسانی است که در دوره انتخابات نهم و دهم رابطه گسترده‌ای با مهدی هاشمی داشته است. محل شرکت «ف» در خیابان پورموسی روبه‌روی وزارت صنایع یکی از پاتوق‌های مهدی هاشمی در انتخابات اخیر بوده است.
«ف» که در سوابقش ریاست یکی از شرکت‌های سرمایه‌گذاری وزارت نفت و صندوق بازنشستگی صنعت نفت به چشم می‌خورد، به دلایل امنیتی مانند ارتباط با منافقین بازداشت شده است.
کارشناسان اطلاعات پرونده اغتشاشات اخیر معتقدند که این افراد واسطه ارتباط با برخی اراذل و اوباش شهرستان‌های اطراف تهران در اغتشاشات اخیر هستند.
همه خواستار برخورد
هرچند مهدی هاشمی در ماه‌های اخیر بسیار کوشیده است تا رد‌پایی از خود در اغتشاشات اخیر به جای نگذارد و اکبر هاشمی رفسنجانی نیز در تمامی محافل پسر تیزهوشش را تبرئه کرده است، اما در 5 ماه اخیر بسیاری از مؤثرین خواستار برخورد قانونی با وی شده‌اند. هنوز هفته اول اغتشاشات به پایان نرسیده بود که تشکل‌های دانشجویی در مقابل دادستانی تهران تجمع کردند و دستگیری مهدی هاشمی را خواستار شدند. به غیر از دانشجویان، ائمه جمعه و اعضای مجلس خبرگان رهبری نیز به میدان آمدند. آیت‌الله خزعلی، آیت‌الله علم‌الهدی، آیت‌الله یزدی، آیت‌الله جنتی از جمله این نمایندگان مجلس خبرگان بودند. در مجلس شورای اسلامی نیز هرچند اکبر هاشمی رفسنجانی به نسبت نفوذ خوبی دارد، اما منتقدین تا جایی پیش رفتند که حداد عادل در نطق میان‌دستورش خواستار رسیدگی به وضعیت آقازاده‌ها شد و یکی از نمایندگان نیز در حمله‌ای بی‌سابقه، اکبر هاشمی رفسنجانی را [...] خواند. اما مهدی هاشمی زمانی خطر بازداشت را جدی دید که همسرش عصر 12 مرداد در حوالی میدان ونک بازداشت شد. وی بعد با دخالت پدرشوهرش آزاد شد اما زنگ خطری جدی برای مهدی بود.
محمد هاشمی برادر اکبر هاشمی درباره دستگیری همسر مهدی هاشمی می‌گوید: نمی‌دانم ایشان را شناسایی کرده بودند یا ایشان را به عنوان یک فرد عادی دستگیر کرده بودند. چون نسبت به ایشان بدرفتاری کرده و ایشان را ضرب و شتم کرده بودند. اما از اطلاع یا عدم اطلاع آنها از اینکه ایشان عروس آقای هاشمی است آگاه نیستم. رفتاری که با ایشان شده بود، حتی به عنوان یک فرد عادی دور از ارزش‌های اسلامی و انسانی بوده است. اکبر هاشمی رفسنجانی هم در یک محفل خصوصی گفته که همسر مهدی هاشمی برای عیادت یکی از بستگانش به بیمارستانی در حوالی میدان ونک رفته بوده اما دستگیر شده و موهایش را کشیده اند! هاشمی رفسنجانی پیش از این هم دلیل حضور فائزه هاشمی در روز 30خرداد در خیابان آزادی را گرسنگی و خوردن ساندویج اعلام کرده بود.
به هر روی گفته می‌شود دلیل دستگیری همسر مهدی هاشمی شعارهای تند و تیز و غیراخلاقی بود که وی و همراهانش علیه مسئولین نظام در درگیری‌های پراکنده و روز 12مرداد سر می‌دادند.
یک شاهد عینی در این باره به یک سایت خبری گفته است: همسر مهدی هاشمی در ناآرامی‌های پراکنده روز 12مرداد از حضور در جمع اغتشاشگران خودداری و سعی می‌کند با نزدیک شدن به مأموران، با سر دادن شعارهای تند و بعضاً غیراخلاقی علیه مسئولین نظام، آنها را تحریک به برخورد فیزیکی نماید که در نهایت با سه بار تذکر مأموران، توسط دو مأمور زن، دستگیر و با مقاومت غیرمعمول با فشار به داخل خودروی مأمورین انتظامی برده می‌شود. در این ایام برخی سایت‌های خبری مدعی شدند مهدی هاشمی به همراه فائزه در جریان اغتشاشات اخیر ممنوع الخروج از کشور نیز شده بودند که مجازات سخت (با توجه به بیش از یکصد سفر خارجی مهدی هاشمی در 4 سال اخیر هم با دخالت به موقع اکبر هاشمی رفسنجانی مرتفع شد.
سفر به انگلیس
به گفته دفتر مهدی هاشمی او چند روز پیش از برگزاری چهارمین دادگاه اغتشاشات تهران یعنی دادگاه حمزه کرمی برای بازرسی از دفتر آکسفورد دانشگاه آزاد به لندن سفر کرده است. در حالی که همگان می‌دانند سفر حداقل چند هفته‌ای به لندن دلیلی بجز امور دانشگاه آزاد دارد، برخی معتقدند که تمدد اعصاب، استراحت، دلجویی از همسر به خاطر بازداشت و البته دور بودن از معرکه فتنه اخیر دلیل ارسال مهدی هاشمی به لندن است. کاری که 10سال پیش او برای فائزه هاشمی کرد و خواهر جنجالی مهدی هاشمی چندسالی را در انگلستان به سر برد. اما برخی دیگر نیز هستندکه معتقدند مهدی هاشمی پس از سفر به عربستان، کویت و روسیه به انگلستان رفته تا آنجا به کمک دیگر لندن‌نشینان مانند عبدالکریم سروش، عطاالله مهاجرانی، ابوالفضل فاتح و... راهی دیگر برای ادامه مسیری که به گفته نزدیکان مهدی هاشمی به بالاتر از احمدی‌نژاد می‌رسد، بحث و رایزنی کنند. باید منتظر ماند و دید.

استعفانامه
در ماجرای استات اویل آنچه بیشتر از نقش فرزند رئیس‌جمهور سابق در کار چاق کنی شرکت‌های چندملیتی نمود دارد، هتک آبروی نظام است که در جملات ریچارد هابرد نایب رئیس اجرایی استات اویل به وضوح نمایان است:
«آقایان و خانم‌ها، اعضای هیأت مدیره! شما خوب می دانید که شرکت ما در سال‌های اخیر به دنبال گسترش فعالیت‌های خود در خاورمیانه و بخصوص ایران بوده است و نیز خوب می دانید به دلیل عدم شفافیت در قراردادهای مالی چنین کشورهایی، گرفتن کار درچنین مناطقی قواعد خاص خود را دارد. همان طور که مطلع هستید ما از اوایل 2001 مطالعات و مذاکرات خود را با ایرانی‌ها آغاز کردیم. پس از آشنا شدن به قواعد بازی در بازار نفت و پروژه‌های نفت و گاز ایران، من به دنبال فرصتی برای ملاقات با پسر جوان بودم و این فرصت سرانجام در برگن در محل شرکت خودمان به من دست داد. مهدی به من گفت:« برای موفقیت کار» می‌بایستی کمیسیونی از طریق هورتون و عباس یزدی 34 ساله که از ایرانیان مقیم لندن و مؤسس هورتون است به وی پرداخت شود. البته او پیشنهادهایی را هم برای انتقال پول از طریق خیریه‌هایی که در ایران بنیاد نامیده می‌شوند ارائه کرد. من بیشتر آنها را رد کردم تا این که بر سر یکی از آنها به توافق رسیدیم. اطلاع دارید که ما در ژوئن امسال یک قرارداد اسمی و فرمالیته مشاوره با هورتون منعقد کردیم که براساس آن قرار شد ظرف پانزده سال، مبلغ یازده میلیون دلار به هورتون پرداخت شود. همچنین مطلع هستید که ما، براساس تقاضای آقای یزدی پس از این قرارداد با پرداخت حدود نیمی از مبلغ 11 میلیون دلار و طی دوفقره انتقال وجه از طریق یک حساب بانکی در نیویورک به یک حساب بانکی در شبه جزایر قبرس و جمعاً به مبلغ 5/2 میلیون دلار، به اولین بندهای قرارداد عمل می کنیم. و نیز اطلاع داریدکه چهار ماه بعد از قرارداد اولیه مان، یعنی همین چند هفته پیش، اولین ثمره قرارداد مشاوره خود را با بردن یک پروژه 300میلیون دلاری در پارس جنوبی به دست آوردیم. البته از جریانات بعدی هم لابد همه اعضا اطلاع دارند که چگونه بامشکوک شدن حسابرس‌ها به پورسانت غیرعادی ما برای این پروژه‌ها و جنجال‌های بعدی رسانه‌ای آن ماجرا به دادگاه کشید. من ، ریچارد هابرد، به عنوان نایب رئیس اجرایی استات اویل خود را در این رسوایی شریک می دانم و همانند همقطاران خود، رئیس و رئیس اجرایی استات اویل استعفا می دهم.»
منبع:روزنامه ایران
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
وحید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۰۴ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۴
0
0
لعنت خدا بر شیطان
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار