وقتی جلوی بیاخلاقی گرفته نشود، باید منتظر فاجعه بود. این قانون دنیاست؛ وقتی در برابر توهینها، تحقیرها، بیادبیها و گستاخیها فقط تماشاگر باشیم و کسی هم پیدا نشود گوش هتاکان را بپیچاند آن وقت شهر اینقدر شلوغ میشود که هر که هر جا دلش میخواهد به دیگری میپرد و هرچه دلش میخواهد میگوید. اصلاً هم جایگاهها مهم نیست، از کوچک گرفته تا بزرگ همه خیلی راحت به هم میپرند و توهین میکنند.
علتش را باید در سالهای قبل دنبال کرد. در آن روزهایی که بازیکن و مربی به هم توهین میکردند. کار از سادهترین توهینها شروع شد؛ همان توهینهایی که کسی جدیشان نگرفت و هیچ برخوردی با آنها نشد. بعد رسیدیم به توهینهای بزرگتر و علنیتر و بازهم کار جدی گرفته و هیچ خطری هم احساس نشد. جلوتر که آمدیم فضای مجازی فرصتی برای توهینهای زنندهتر، تکه پرانی و در رفتن از زیر بار مسئولیت آن شد، جالب اینکه تمام آنهایی که نامهای پرطمطراق انضباطی و اخلاقی را در پسوند و پیشوند عناوینشان داشتند، باز هم فقط نظارهگر بودند. نهایت کار و تنبیه چند جلسه محرومیت الکی و تعلیقی یا چند میلیون تومان ناقابل بود که پرداختش برای متخلفین چیزی شبیه خرید پفک بود!
در نهایت رسیدیم به امروز، امروز که حالا بزرگان ورزش (البته اگر واقعاً بتوان به این آدمها لقب بزرگ داد) مقابل چشمان بهت زده همه به هم میپرند و اینگونه پردههای حیا را از هم میدرند. به طور حتم اگر دیروز گوش فلان بازیکن یا فلان مربی هتاک و بد اخلاق را میپیچاندند امروز به جایی نمیرسیدیم که رئیس فدراسیون و معاون وزیر هرچه دلشان میخواهد بار هم کنند و بعد هم هر دو طلبکار باشند که حق با آنهاست.
حالا یکی پیدا شود با این دو بزرگوار برخورد کند. اصلاً کسی هست؟ یا کسی جرئت برخورد دارد؟ بدون تعارف باید گفت که گند کار اینقدر درآمده که کسی نمیتواند آن را جمع کند. رئیس فدراسیون کشتی و معاون وزیر ورزش اوج بیاخلاقی ورزش ایران را نمایش دادند و هیچ کس، هیچ نگفت. وزیر که سرش جای دیگری گرم است و مسئولان انضباطی و اخلاقی هم خودشان را به نشنیدن و ندیدن زدهاند!
با این اوصاف اگر فردا روزی فلان بازیکن یا فلان مربی هرچه دلش خواست گفت و هر کاری دلش خواست کرد آن وقت نمیتوان با او برخورد کرد؛ چرا که از بزرگترش آموخته که چگونه بیاحترامی کند یا اینکه چگونه سیاستمدارانه طرفش را تا مرز جنون پیش ببرد. این اتفاقی است که رخ داده و حالا اینقدر پیش رفته که هیچکس یارای مقابله با آن را ندارد.
برخورد قاطع تنها راه علاج این معضل بزرگ و زشت ورزش ایران است. برخوردی که اگر دیروز با کوچکترها صورت میگرفت، امروز مجبور نبودیم با بزرگان انجام دهیم. چارهای نیست باید گوش دو نفر مثلاً بزرگ ورزش پیچانده شود تا حساب کار دست بقیه بیاید که اگر این کار انجام نشود، آن وقت دیگر باید منتظر هر اتفاقی بود.