افزایش هرم سنی جمعیت و حرکت آن به سمت و سوی پیری و سالخوردگی نیازمند تغییر در سیاستهای تأمین اجتماعی و بهروزرسانی آن متناسب با شرایط جمعیتی است. این نکتهای است که امسال با ابلاغ سیاستهای کلی تأمین اجتماعی از سوی رهبر معظم انقلاب مورد توجه قرار گرفت.
با آغاز روند سالخوردگی جمعیت، باید نظام برنامهریزی کشورها به سمت آمادهسازی ساختارها، نظامات مدیریتی و نظامات خدماتی و اجتماعی حرکت کند تا بتوان جمعیت بالای سالخوردگان و سالمندان را مدیریت کرد. بسیاری از کشورهای دنیا با ورود به فاز سالخوردگی، اسنادی تحت عنوان «سند سالمندی فعال» تدوین میکنند تا بتوانند از گروه سالمندان هم در اداره کشور و چرخه کار و فعالیتهای اجتماعی استفاده کنند و این گروه را از ساختار اجتماعی کنار نگذارند. با وجود این فعال بودن و فعال ماندن افراد در دوران سالمندی ارتباط مستقیمی با سبک زندگی آنها در دورانهای قبلی زندگی دارد. بدیهی است امروز که باید برای دوسه دهه آینده برنامهریزی کنیم با افراد میانسالی مواجهیم که باید برای دهههای بعدی زندگی، این افراد را سالم و توانمند نگه داریم و کیفیت زندگی آنها را بالا ببریم. بدیهی است افرادی که در دورههای قبلی زندگی خود، یعنی در دوران جوانی و میانسالی کیفیت زندگی بالایی نداشتهاند، در دوران کهولت و سالمندی بیشتر بیمار و به عوارض خاص این دوران همچون بیماریها و ازکارافتادگی مبتلا میشوند. بر این اساس در کنار برنامهریزیها برای افزایش جمعیت و سیاستهای تشویقی همهجانبه برای مجاب کردن گروههای مختلف به مسئله رشد جمعیت، لازم است از همین امروز برای مواجهه با گروه سالمندان که مطابق پیشبینیهای آماری طی دو تا سه دهه آینده به چیزی نزدیک یکسوم جمعیت کشور افزایش مییابند، برنامهریزیهای دقیق و مدونی داشته باشیم.
در واقع اگر قرار است برای سرپا ماندن صندوقهای بیمهای و تنظیم ورودیها و خروجیهای این صندوقها به منظور پیشگیری ازورشکستگی فکری بکنیم، باید برای ارتقای کیفیت زندگی اعضای جامعه که امروز در سنین میانسالی قرار دارند توجه و تأکید ویژهای داشته باشیم.
در حال حاضر به ازای هر شش نفر در سن کار و فعالیت، یک نفر بازنشسته داریم که منابع ورودی این شش نفر نیاز یک نفر بازنشسته را تأمین میکند. این در حالی است که تا سه دهه آینده با کار کردن و پرداختن حق بیمه هر دو نفر، دولت باید به یک سالمند مستمری بازنشستگی پرداخت کند.
بر این اساس اصلیترین چالش کشور در دهههای پیش رو مسئله سالخوردگی جمعیت است. سالخوردگی جمعیت بر اساس آنچه گفته شد باعث میشود نظامات تأمین اجتماعی و صندوقهای بازنشستگی در معرض ورشکستگی قرار گیرند، حتی اگر تا آن زمان هم ورشکست نشده باشند، این موضوع موجب میشود بسیاری از ساختارهای اقتصادی کشور متأثر شود، لذا ریسک ورشکستگی تأمین اجتماعی و صندوقهای بازنشستگی معلول علتی به نام سالخوردگی جمعیت و تورم آماری جمعیت سالخوردگان کشور است.
اما برای اقداماتی همچون افزایش سن بازنشستگی و فعال نگه داشتن جمعیت سالمند هم باید به کیفیت زندگی و سلامت آنها توجه داشت و این توجه باید حداقل از همین امروز اتفاق بیفتد. واقعیت این است که سالمندان تا دوسه دهه آینده همچون سالمندان امروز خانوادههای گسترده ندارند و کمتر مورد توجه و مراقبت اعضای خانواده و اطرافیان قرار میگیرند و دولت و حاکمیت اگر قرار است از این افراد تا سنین بالاتری برای چرخاندن چرخهای کشور استفاده کند، لازم است در برنامهریزی دقیق و مدون، نقش مراقبتهای خانواده را به عهده بگیرد چراکه به دلایلی همچون بالا رفتن سن ازدواج، تجرد قطعی و همچنین تعداد پایین فرزندان، سالمندان دهههای آینده اغلب افرادی تنها خواهند بود.
بر اساس استانداردهای بینالمللی، حدود ۳۰درصد سالمندان نیاز به مراقبت دارند و به ازای هر ۷۰۰نفر سالمند یک پزشک متخصص طب سالمندان و چهار پرستار متخصص سالمندان نیاز است. مراقبت از سالمندان باید به عنوان یک وظیفه ملی، اجتماعی و خانوادگی تبیین شود. اصلاح نگرش جامعه و خانواده نسبت به سالمندان مسئله مهمی است که به سرانجام رساندن آن وظیفه رسانهها و دستگاههای فرهنگی کشور است. با توجه به نیاز بیشتر افراد به خدمات مراقبتی و نگهداری در دوره سالمندی، سازمانهای بیمهگر باید گستره خدمات مرتبط با نگهداری و مراقبت از سالمندان را افزایش دهند. از سوی دیگر در اغلب کشورهای دنیا، افراد بالای ۶۰ یا ۶۵سال مشمول دریافت مستمری عمومی میشوند. در نهایت نباید فراموش کنیم، جمعیت فعال جوان و میانسال امروز همان سالمندان فردا هستند، پس آنچه امروز میکاریم، فردا خودمان درو خواهیم کرد.