کد خبر: 1085447
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۰
گفت‌و‌گوی «جوان» با استاد محمد گلریز درباره وضعیت موسیقی انقلابی
محمد گلریز را به عنوان اولین خواننده سرود انقلابی در ایران می‌شناسند. با توجه به وضعیتی که موسیقی ما در دوران قبل از انقلاب داشت؛ در روز‌های آغازین انقلاب نظر مثبتی به مسئله موسیقی وجود نداشت، اما موسیقی به کمک انقلاب آمد و دین خود را ادا کرد. «جوان» درباره موسیقی در وضعیت کنونی و فرصت‌هایی که برای شکوفایی موسیقی اصیل و انقلابی از دست رفت و چشم‌انداز این هنر در کشور با محمد گلریز گفتگو کرده است.
مريم‌السادات حسيني

محمد گلریز را به عنوان اولین خواننده سرود انقلابی در ایران می‌شناسند. با توجه به وضعیتی که موسیقی ما در دوران قبل از انقلاب داشت؛ در روز‌های آغازین انقلاب نظر مثبتی به مسئله موسیقی وجود نداشت، اما موسیقی به کمک انقلاب آمد و دین خود را ادا کرد. «جوان» درباره موسیقی در وضعیت کنونی و فرصت‌هایی که برای شکوفایی موسیقی اصیل و انقلابی از دست رفت و چشم‌انداز این هنر در کشور با محمد گلریز گفتگو کرده است.

شما با ارائه قالبی جدید به اسم سرود، به نوعی موسیقی ارزشی و انقلابی را مطرح کردید که مورد تأیید امام راحل هم قرار گرفت. در این‌باره توضیح دهید.
پس از انقلاب تحول و دگرگونی در همه حوزه‌ها پیدا شد و مسلماً موسیقی هم باید تغییر می‌کرد و سرود می‌توانست این قالب جدید باشد. البته قبل از انقلاب هم ما گروه سرود و کر داشتیم که در رامسر یا در جشن‌های کاخ جوانان با محتوای شاه‌دوستی و میهن‌پرستی و از این قبیل ارائه می‌شد. باید گفت، سرود یک پیشینه تاریخی دارد. وقتی مراجعه می‌کنیم به تاریخ ایران پیش از اسلام، در زمان ساسانیان دانشمندان و شعرایی، چون سرکیس، باربد و نکیسا داشتیم. این‌ها کسانی بودند که آهنگساز هم بودند و این آهنگ‌ها به عنوان سرود در جشن‌های مهرگان و در عبادتگاه‌های آن زمان مورد استفاده قرار می‌گرفت. بنابراین واژه سرود یک واژه کاملاً ملی و دارای بار فرهنگی فاخری است و به لحاظ بین‌المللی هم قالب سرود به عنوان یک قالب بومی و ملی ایران شناخته می‌شود، چنانکه دو مورد از سرود‌های من با نام «خجسته باد این پیروزی» و «بانگ آزادی» در فهرست ملی حافظه جهانی یونسکو ثبت شده است، حتی من توسط یکی از دوستان مطلع شدم که همین سرود صبح پیروزی در یکی از کتبی که به عنوان منبع درسی به دانشجویان موسیقی در امریکا تدریس می‌شده به عنوان یکی از قالب‌های موسیقی سنتی و ملی ایران آورده شده است. با این حال واژه سرود در این دوران و به‌ویژه در دهه اخیر تحقیر شده و جایگاه ارزشی خود را ندارد. در حالی که در دهه اول انقلاب که هنوز ارزش‌های انقلابی ما محکم و استوار بود، جایگاه ویژه داشت.

علت این تغییر چیست؟ شما در مصاحبه‌های پیشین خود به وضعیت موسیقی کشور و رواج موسیقی مبتذل و بی‌هویت در میان جوانان و پخش این نوع موسیقی حتی از ارگان‌هایی، چون صداو سیما انتقاد کرده‌اید. به‌زعم شما آیا جامعه دچار تغییر ذائقه فرهنگی شده و چنین تغییری چه خطراتی برای جامعه ما دارد؟
من علت این تغییر را تبلیغات رسانه‌ای می‌دانم. الان جنگ، جنگ تبلیغات و رسانه است. به نظر من جریان نفوذ کاملاً سیستماتیک و بی‌سرو‌صدا در همه جا چنبره زده و جامعه را به سوی اهدافی غیراصیل می‌برد. پول و گیشه تعیین‌کننده شده است. الان جنگ فرهنگی است، حتی برخی از مسئولان ما، خود تحت تأثیر فضای بیرونی و غیرارزشی هستند. این جنگ رسانه‌ای و تبلیغات آنقدر قوی بوده که حتی دولتمردان فرهنگی ما هم گویی به سمت پخش و انتشار موسیقی غیراصیل گرایش پیدا کرده‌اند که خیلی با فرهنگ ما همخوانی ندارد، در حالی که جوان ما به موسیقی اصیل و ارزشی نیاز دارد. موسیقی غذای روح است و مسئولان فرهنگی ما باید به سلامت موسیقی که اجازه انتشار و پخش آن را می‌دهند، توجه کنند. چرا جوان ایرانی با شنیدن موسیقی انقلابی و ارزشی کشورش نباید احساس غرور کند. این در حالی است که در همه جای دنیا، این حس غرور و افتخار به ارزش‌های ملی وجود دارد. یکی از دوستان که به یکی از کشور‌های غربی رفته بود، تعریف می‌کرد زمانی که در جلسه‌ای یک موسیقی حماسی مربوط به جنگ جهانی دوم پخش شد، همه از جای خود به احترام آن موسیقی بلند شدند و ایستادند. چرا ما چنین افتخاری به فرهنگ انقلابی و تاریخی خود نداریم. همه این آسیب‌ها به نظر من در اثر تبلیغاتی است که ما را به وادی فراموشی نسبت به ارزش‌هایمان می‌کشاند. رسانه‌های ما وظیفه خطیری در این باره دارند. تمام جهان کفر همراه با نفوذی‌ها دست به دست هم داده‌اند فرهنگ و هنر ما را به انحراف بکشانند و اصالت ما را نزد مردم خوار و خفیف نشان دهند. الان ببینید موسیقی سنتی ما چقدر ضعیف شده است. از نظر تعداد هم مقایسه کنیم مشخص می‌شود چه حجمی از موسیقی غیراصیل نسبت به موسیقی اصیل و ملی در حال تولید است. چندی پیش در یک جلسه پرسش و پاسخ درباره جشنواره سرود ملی با خبرنگاران حضور داشتم، یکی از خبرنگاران با توجه به عنوان جشنواره به طعنه به من گفت آقای گلریز ذائقه مردم عوض شده است. گفتم من هم موافقم، ولی چه کسی ذائقه مردم را عوض کرده است. متأسفانه باید گفت رسانه‌ها و بانیان فرهنگی ما ذائقه مردم را عوض کرده‌اند. آنچه ما به روح و روان مردم داده‌ایم، اثرات همان را هم می‌بینیم. چطور بود که آهنگ‌های فاخری، چون آهنگ امام علی یا موسیقی مختارنامه را که صداوسیما زیاد منتشر و تبلیغ می‌کرد، همه جا از سوی مردم زمزمه می‌شد و مردم به آن علاقه نشان می‌دادند.

از کارگزاران و بانیان فرهنگی در حوزه هنر و موسیقی کشور صحبت کردید، آیا سیاستگذاری متمرکز و شفافی در حوزه موسیقی کشور بعد انقلاب وجود داشته است؟
در حوزه عملی، سیاستگذاری فرهنگی مشخصی وجود ندارد. من معتقدم مهم‌ترین اقدام و برنامه عملی رئیس‌جمهور باید این باشد که از فرهنگ و سیاست‌های فرهنگی شروع کند. همه چیز از دل فرهنگ بیرون می‌آید. رسانه‌های رسمی ما کسانی که دست‌اندرکار مسائل رسانه هستند و ردیف بودجه‌ای دارند، این‌ها باید دست به کار شوند. همانطور که مقام معظم رهبری هم همواره تأکید داشته‌اند، الان ما در یک جنگ رسانه‌ای و فرهنگی هستیم. الان فضای مقابله با مردم ایران در حوزه فرهنگ است و دشمن با ابزار فرهنگ و همین‌طور اقتصاد دارد مردم را از انقلاب دلسرد می‌کند. علت گرایش جوانان ما به فرهنگ مبتذل، غافل شدن مسئولان ما از همین سیاستگذاری فرهنگی است. مسئولان رسانه‌ای ما می‌توانند نقش زیادی در دور کردن افکار جوانانمان از این فرهنگ مبتذلی که با تمام قوا از بیرون وارد کشور می‌شود، داشته باشند. چگونه؟ با تولید. ما نمی‌توانیم فضای مجازی را ببندیم. این فضا‌های رسانه‌ای آنچنان گسترش پیدا کرده‌اند که ما دیگر قادر به حذف آن‌ها نیستیم، ولی می‌توانیم با همت در حوزه تولید محتوای فرهنگی در همین فضا‌ها مانع اثرگذاری آن فرهنگ مبتذل شویم. مفاخر و شخصیت‌های تاریخی و ارزشی ما کم نیستند. باید همت خود را بر معرفی این ذخایر فرهنگی‌مان به نسل جوان با زبان هنر و موسیقی معطوف کنیم. مثلاً شخصیت تاریخی مثل شهید مدرس آنچنان بزرگ و تاریخ‌ساز بوده که می‌توان از زوایای مختلف شخصیت او چندین فیلم و سریال ساخت. من خودم برای مدرس یک کار موسیقی با شعر بسیار غنی خوانده‌ام، اما متأسفانه آنچنان که در خور است، پخش و منتشر نمی‌شود. افتخار دارم که در اولین سالگرد شهادت شهید مطهری، خواننده اثر شهید مطهر بودم. همین‌طور من توفیق پیدا کردم برای شهید باکری، شهید سلیمانی، شهید حججی، شهید همدانی، شهید صیادشیرازی و شخصیت‌های ارزشی دیگر بخوانم، ولی جایی پخش نمی‌شود. این‌ها اگر معرفی شوند خیلی از جوانان ما گرایش پیدا می‌کنند.

به نظر شما تا چه حد در ارائه هنر ارزشی و انقلابی به مبانی زیباشناختی و نیاز مخاطب امروز توجه شده است؟ شما گرایش مردم را به هنر با محتوای ارزشی و انقلابی چگونه می‌بینید؟
دنیای هنر، دنیای بزرگی است. من تعریفی که از هنر دارم، این است که هنر یک موهبت الهی است که خداوند به بندگان عطا کرده و در درون همه انسان‌ها به‌طور فطری عشق به هنر وجود دارد. بنابراین نشر هر محتوایی با قالب هنر اثرگذاری بیشتری بر مخاطب دارد، ولی باید از این ابزار به درستی استفاده کرد. قبل از انقلاب هم موسیقی و هنر ارائه می‌شد و من آن دوران را هم دیده‌ام، اما در چه فضا و با چه محتوایی. بهترین نوازنده‌ها و خواننده‌های ما قبل از انقلاب اکثراً معتاد و مست بودند و در بزم‌های شبانه و فساد اجرا داشتند. در حالیکه به لحاظ فنون هنری فوق‌العاده بودند، ولی در خدمت فرهنگ مبتذل فعالیت می‌کردند. از امام در دوران پیش از انقلاب پرسیدند، موسیقی حلال است یا حرام؛ ایشان در آن دوران و با آن فضای فرهنگی گفتند حرام. مهم این است که موسیقی در چه زمینه و فرهنگی دارد ارائه می‌شود. مسلماً یک خواننده‌ای با اخلاق فاسد، الگوی فساد و ابتذال برای جوانان است. به نظر من گرایش به هنر اصیل و ملی در بین جوانان ما هست، ولی از این ظرفیت استفاده نمی‌شود. چه شد که برخی از جوانان ما حتی با سبک زندگی و ظاهر غیرانقلابی با آن تعداد در تشییع جنازه شهید سلیمانی یا شهید حججی شرکت کردند. این نشان می‌دهد جوانان ما این شخصیت‌های ارزشی کشورشان را دوست دارند، اما ابزار هنر برای معرفی آن‌ها به درستی به کار گرفته نمی‌شود. باید این شخصیت‌های ملی را با زبان هنر به مردم شناساند. من زمانی که شهید سلیمانی در حیات بودند و آن پیروزی بزرگ را در منطقه و در شکست داعش رقم زدند، خیلی تلاش کردم برایشان یک آهنگ خوانده شود، اما ارگان‌های فرهنگی همکاری لازم را نکردند و سرانجام با کمک آستان قدس رضوی و وزارت ارشاد روی ملودی سرود «صبح پیروزی»، آهنگی ماندگار درباره شهید سلیمانی با نام «صبح پیروزی ۲» اجرا شد که شعرش با توجه به آن ملودی اینگونه درآمد: از حماسه فاطمی، حیدری و زینبی/ جاودانه شد واژه غیرت و دلاوری/ تار و پود دشمن زبون ز هم گسست/پایه سیاه کاخ فتنه‌ها شکست/این پیروزی خجسته باد این پیروزی/مرد پیروزی سلیمانی. این قبیل کار‌ها باید زیاد باشد تا آن روحیه و احساسات ارزشی و ملی‌خواهانه مردم با زبان هنر فرصت انتشار پیدا کند. من خاطره‌ای از یکی از اجراهایم در خارج از کشور دارم که جالب توجه است. من پیش از این، دو ارکستر داشتم؛ یک ارکستر سنتی و یکی کلاسیک. در ارکستر سنتی، آواز و موسیقی ایرانی و در کلاسیک هم سرود‌های انقلابی اجرا می‌کردم. در کنسرت‌های خارجی که برگزار می‌کردم، همیشه در میان آواز‌ها یک سرود انقلابی و ملی نیز اجرا می‌کردم. در دهه ۱۳۷۰ گروه ما با نام «گروه گلریزان» در آلمان کنسرت سنتی داشت. آخرین کاری که در آن کنسرت اجرا کردم، سرود «ای ایران» بود. هیچگاه فراموش نمی‌کنم، جمعیتی که خارج از کشور زندگی می‌کردند، با شنیدن این سرود در سالن به‌پا خاستند و یکصدا همراه من سرود را خواندند و بعضاً اشک هم می‌ریختند. باید این احساسات را با قالب هنر تغذیه کرد. من یکی از انتقاداتم به مسئولان این بود که چرا ارگان‌های ارزشی ما در طول سال نباید چندین جشنواره با محتوای ارزشی و انقلابی برگزار کنند. به تازگی این اتفاق افتاده و یکی از این جشنواره‌ها که در حال برگزاری است، جشنواره ملی و بین‌المللی سرود فجر است که بانی آن سازمان بسیج مستضعفین است و بنده نیز دبیر علمی آن هستم. حدود ۳ هزار و ۵۰۰ اثر از کل کشور برای این جشنواره آمده و استقبال خیلی خوبی هم از آن شده است. جالب اینکه نوجوانان زیادی از کل کشور اثر فرستاده‌اند که این نشان‌دهنده علاقه قلبی نسل جوان به این ارزش‌هاست.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار