طي يادداشتي در تاريخ 24مهرماه در روزنامه جوان با عنوان «نگاهي عميقتر به سفرهاي استاني» بيان شد كه ساختار دستگاه اداري فعلي كشور، با وجود گستردگي و دارابودن قابليتهاي زياد، همچنان دچار ضعفها، نارساييها و اشكالات متعددي نيز بوده كه نيازمند بازسازي و بهروزآوري است اما اينكه چه تغييراتي و در كدام بخشهاي سيستم ميتواند بيشترين بازدهي را ايجاد كند، همواره مورد بحث ميان منتقدان و كارشناسان اين حوزه بوده است. در اينجا قصد پرداخت به مباحث عملكردي و تاكتيكي سيستم نيست بلكه به برخي شاخصهاي كلان كه يك سيستم عادي را به يك سيستم متعالي مردمپسند تبديل ميكند، اشاره خواهد شد.
از سال 1922 كه ماكس وبر در كتاب «اقتصاد و جامعه» به شرح و تدوين ديوانسالاري به عنوان روش ايدهآل اداره سازمان پرداخت تا امروز، ديدگاههاي مختلفي در رد و تأييد و تكميل اين نظريه ارائه گرديده است اما واقعيت اين است كه حكومتداري، نيازمند يك برنامه دقيق و منظم در همه عرصههاست و بيبرنامگي در اداره، جز ناكارآمدي نتيجه ديگري نخواهد داشت.
«نظم»، اين واژه ساده ولي پرمعنا كه اگر در كارها به آن توجه شود، موجبات پيشرفت و به ثمر رسيدن امور فراهم خواهد شد، آنقدر بااهميت است كه اميرالمؤمنين(ع) در آخرين لحظات حيات مباركشان، فرزندان، خانواده و هر كسي را كه اين وصيت به او خواهد رسيد به رعايت تقوا و «نظم» دعوت فرمودند، لذا وجود نظم در دشوارترين و چالشبرانگيزترين كارها يعني حكومتداري نيز باعث كارآمدي، رشد و به ثمررسيدن امور خواهد شد، اما نظم در حكمراني به چه معناست؟ اساساً چگونه ميتوان ساختار كلان يك حكومت را به سمت منظمتر شدن هدايت كرد؟ چگونه ميتوان با نظمبخشي به ساختار، به سمت سيستم ايدهآل حركت كرد؟
به صورت كلي وجود ساختار، فرآيند و تدوين مجموعه قوانينِ مدون، منطقي و مبتني بر شرايط روز، به عنوان مجموعهاي از ابزارهاي اداره، براي جاريسازي نظم در كليت ساختار حكومتي ياريگر خواهند بود، بنابراين ديوانسالاري (به عنوان ابزار) ميتواند ما را در اداره كشور و بسط حكمراني موردنظر ياري كند، البته ممكن است در استفاده از ديوانسالاري (مانند هر ابزار ديگري) هم افراط شود، هم تفريط، بنابراين بوروكراسي ميتواند هم آسيبزننده باشد و هم كمككننده.
اما چرا در ايران، با وجود دستگاه عظيم و عريض بوروكراسي اداري، همچنان مشكلات بسيار زيادي پابرجاست؟ مشكلات عديده و عميقي مانند نبود شفافيت مالي و اداري و بالا بودن نرخ فساد اداري، نگاه رعيتگونه به اربابرجوع (به نحوي كه از كلمه ارباب رجوع فقط يك لفظ باقي مانده)، پاسكاري شدن كارها و سرعت كند اجراي فرآيندها (قانون پاركينسون)، بها ندادن به خلاقيت و به مسلخ رفتن ايدهها و بسياري مشكلات ديگر كه همهمان يا شنيده يا با آن برخورد داشتهايم.
با توجه به توضيحات، لزوم اصلاح و بهروزرساني ساختار آشكارتر شده است اما بايد توجه داشت كه اصلاح ساختار، يك عمل نيست بلكه يك مجموعهاي از اعمال به هم پيوسته است. همچنين اصلاح ساختار، يك فرآيند زمانبر است كه نياز به صبوري، پيوستگي و پيگيري دارد. نكته مهم ديگر اينكه ساختار ديوانسالاري كشور به منزله يك پيكره واحد بوده و تفكيك كردن آن غيرمنطقي است، يعني به عنوان مثال نميتوان ساختار حقوقي را از ساختار سياسي يا اقتصادي جدا كرد، زيرا تمام ساختار به صورت يك شبكه واحد باهم در ارتباط بوده است و به فرض هم اگر مثلاً يك تكه از پازل ساختار اصلاح شود، به دليل روابط گسترده علي و معلولي كه با ساير ساختارها دارد، بهزودي به حالت اول بازخواهد گشت.
بنابراين متحول و منظمكردن ساختار بيمار بوروكراسي كشور، عامل پيشرفت و بهبود خواهد بود اما منظم كردن ساختار حكمراني به چه معناست؟ در اينجا منظور ما از نظم، سر ساعت آمدن و رفتن كارمندان نيست (نه اينكه نباشد، اما اين مورد تنها بخش بسيار كوچكي است)! اين مسئله آنقدر مهم است كه رهبر معظم انقلاب در سال 1369 تأكيد زيادي بر «تحول دروني و اصلاح امور» داشتهاند و سالهای 1382 و 1383 را سال «خدمتگزاري» و «پاسخگويي» نام نهادند. در ادامه و با نگاهي تطبيقي به سيره اهل بيت(ع) خصوصاً اميرالمؤمنين(ع) به عنوان الگوي حكومتداري، تعدادي از مهمترين شاخصهاي حكومت منظم بيان خواهد گرديد.
در يك حكومت منظم، عدالت، محور امور است و رعايت عدالت سرلوحه همه كارهاست. به هيچكس ظلم نميشود و متقابلاً نيز هيچكس ظلم را تاب نميآورد و افراد و وظايف در جاي درست خودشان هستند. به فرموده امام علي(ع) «عدل آن است كه هر چيزي را در سر جاي خودش قرار ميدهد.»
در يك حكومت منظم، شايستگان كانون توجهند نه دوستان، نزديكان، اعضاي خانواده و فاميلهاي نسبي و سببي. در حقيقت شايستگي افراد مورد توجه ميباشد نه ميزان روابط و ارتباطات آنان. به بيان ديگر مجموع تخصص و تعهد افراد، ميزان شايستگي آنان را مشخص ميكند. به فرموده اميرالمؤمنين(ع) «آن كس كه از عهده امور به درستي برآيد، شايستگي ولايت و رهبري را دارد.» همچنين ايشان در عهد معروف خود خطاب به مالك اشتر ميفرمايند: «بايد براي هر كدام از كارهايت يك رئيس انتخاب كني؛ رئيسي كه كارهاي مهم او را مغلوب نسازد و كثرت كارها او را پريشان و خسته نكند.» اين بيان، نشاندهنده رعايت شايستهسالاري و همچنين عدالت در انتخابها و انتصابها و ساختارمندي در امور است.
همانطور كه قبلتر اشاره شد، يكي از مشكلات مهم در ساختار ديوانسالاي فعلي كشور، پاسكاري شدن كارها و عدمپاسخگويي است. در يك حكومت منظم، محدوده كارها و حيطه وظايف افراد و تفويض امور مشخص بوده و پاسخگويي نيز مطابق آن خواهد بود، لذا ارزيابي عملكرد نيز در دسترستر و منطقيتر خواهد بود. به فرموده اميرالمؤمنين(ع) خطاب به مالك اشتر: «براي هر يك از خدمتگزارانت كاري ويژه تعيين كن كه بتواني از او بازخواست كني».
در يك حكومت منظم، ساختارها، امور و كارگزاران حكومت رها نبوده و همواره مورد نظارت و ارزيابي قرار ميگيرند. بينظارتي و عدم پاسخگويي، خود عامل فساد در كارهاست. اينكه افراد خود را همواره در اتاق شيشهاي ببينند، باعث خواهد شد كه كارها، درست و با فساد كمتر انجام شود، البته اين ناظران و كنترلكنندگان، بايد داراي ويژگيهايي باشند كه به آنان شايستگي لازم براي انجام اين وظيفه بسيار مهم را بدهد. از جمله اين شاخصها صداقت است، به همين دليل است كه اميرالمؤمنین(ع) در بخشي از سخنان گهربار خود، خصوصيات لازم جهت انتخاب اين ناظران و بازرسان را براي مالك اشتر اينگونه بيان ميفرمايند: «بر آنها بازرسان و كنترلكنندگاني اهل وفا و راستگويي بگمار.»
واضح است كه براي يک حكومت متعالي و اسلامي، شاخصهاي مهم ديگري نيز وجود دارد كه به دليل اختصار، مجال پرداختن به آنها در اينجا فراهم نشد كه انشاءالله در فرصت ديگري به آنها خواهم پرداخت. در پايان، علاقه دارم با بازخواني چند جمله از رهبرمعظم انقلاب كه در سال 1398 در ديدار مسئولان نظام ايراد فرمودند و بيارتباط با مباحث ارائه شده نيست، مطلب را به پايان برسانم:
«به نظر ميرسد كه ميتوانيم در زمينه اصلاح ساختارها در اين برهه كار كنيم. يك مقداري احتياج دارد به مديريت شجاعانه، يك مقدار مسئولان دولتي با شجاعت در اين قضيه وارد بشوند، ملاحظه غيروظيفه و غيرقانون و غيرمصلحت كشور را نكنند. من اينجا يادداشت كردهام: (مديريت شجاعانه، اميدوارانه، جهادي، با اِشراف ميداني بر مشكلات - خيلي از مشكلات را در اتاق اداره و مديريت و پشت ميز نميشود فهميد، بايد رفت در صحنه، در عرصه، تا مشكلات را بتوان لمس كرد- عدم انفعال در برابر دشمن، شرطي نكردن اقتصاد كشور به تصميم اين و آن)، يكي از مسائل مهم اين است.»