برای بسیاری از رزمندگان دوران دفاع مقدس فرقی نمیکرد در چه جبههای با دشمن مقابله کنند، اکثر آنها بنا به صلاحدید و دستور فرماندهان خود به مناطق مختلف اعزام میشدند تا تعادل قوا در آن بخشها به نفع نیروهای خودی رقم بخورد و این یکی از رموز موفقیت رزمندگان اسلام در طول هشت سال دوران دفاع مقدس و حتی سالهای بعد از آن بود که اشرار و مخالفان نظام در بخشهایی از کشورمان، مانند مناطق مرزی سیستان و بلوچستان ناامنی ایجاد میکردند. یکی از رزمندگان نامآشنا در این عرصه، سیدعلی کاظمداور است که اکنون خاطرات او با عنوان «از جهنم سرد شین تا بهشت ارزنتاک» از سوی انتشارات سوره مهر چاپ و منتشر شده است. کاظمداور از اهالی رامهرمز در استان خوزستان است که وقتی جنگ تحمیلی شروع شد، نوجوانی بیش نبود، اما سلاح به دست گرفت و به مقابله با دشمن متجاوز پرداخت که به آب و خاک ما تجاوز کرده بود. سالهای اول حضور او در مناطق جنگی همزمان با چند عملیات سرنوشتساز در جبهههای جنوب همراه بود که وی در جزیره مینو مستقر میشود. شرح وقایع بخشی از عملیات کربلای ۴ و نیز کربلای ۵ که سیدعلی کاظمداور در آنها حضور داشته در فصل اول کتاب به تفصیل آمده است.
بخشهایی مانند «فرار از کمین»، «از شهر فاو تا شلمچه» و «محاصره در جزیره» از قسمتهای خواندنی کتاب در خصوص نبردهای مناطق جنگی جنوب است که راوی جزئیات کامل آن را شرح داده است.
خاطرات راوی ادامه پیدا میکند تا او به مناطق جنگی در شمال غرب کشور اعزام میشود. کاظمداور به نیروهای قرارگاه رمضان میپیوندد که فعالیتهای آنها اغلب برونمرزی است. او به همراه نیروهای این قرارگاه به منطقه «گلیرش» در عمق ۷۰ کیلومتری خاک عراق اعزام میشود که در آنجا محل قرارگاه فرماندهی رمضان واقع شده بود. این مقر آن زمان وظیفه هدایت و نظارت بر عملیاتهای جنگهای نامنظم را در عمق خاک عراق بر عهده داشت. کاظمداور در توصیف این مقر مینویسد: «مقر را کوههای عظیم بهخوبی احاطه کرده بودند. یک باند به شکل اچ لاتین هم برای فرود هلیکوپترها در آنجا وجود داشت. هلیکوپترهای خودی قادر بودند با پرواز در ارتفاع پایین و در میان درهها و لابهلای کوههای عراق بهراحتی تردد کنند.» خاطرات راوی همراه با ذکر دقیق اسامی افرادی که در عملیاتهای مختلف او را همراهی کردهاند و همچنین نشانی مناطق و نیز زمان وقوع رویدادهاست که این مسئله ثبت دقیق رویدادهای جنگ بر اساس خاطرات شفاهی افراد را آسان و کاربردیتر میکند. کاظمداور بعد از پایان جنگ هم به فعالیتهای خود در مقابله با تهدیدهایی که کشورمان را تهدید میکرده ادامه میدهد و با عضویت در کمیته انقلاب برای مبارزه با اشرار به منطقه سیستان و بلوچستان اعزام میشود. او در آنجا هم با رشادتهای خود در مقابله با اشرار موفق عمل میکند و باعث پیشرفت طرحهای عملیاتی مبارزه میشود. او در شرح ماجرای حضور خود در مناطق مرزی استان سیستان مینویسد: «صبح یکی از روزهای مهر ۱۳۶۸ بود که با حدود ۱۵ دستگاه ماشین و تقریباً ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر سرباز به فرماندهی آقای رضا خراسانی، فرمانده تیپ عملیاتی ۲۳ عاشورای کمیته زاهدان، با تجهیزات و مایحتاج کامل و با سه قبضه دوشکا و همچنین یک قبضه توپ ۵/۱۴ ضدهوایی که من سراکیپی آن را به عهده داشتم، همراه با تعدادی از نیروهایم، برای یک گشت و کمین چندروزه از مقرّ تیپمان خارج شده و با حرکت در قسمتی از جاده زاهدان به سمت شهر خاش رفتیم...». راوی کتاب مدتها در منطقه سیستان و بلوچستان با اشرار مقابله میکند و سرانجام پس از پایان مأموریت به شهر و دیار خود در استان خوزستان برمیگردد. او در پایان کتاب اعلام میکند برای هر عملیات جدید دیگری که برای حفظ نظام مقدس جمهوری اسلامی نیاز باشد، آماده است و این یکی از آرزوهای او در همه زندگیاش است. بخش پایانی کتاب را قسمت «عکسها و اسناد» تشکیل میدهد که در آن بیش از ۵۰ عکس و سند مرتبط با موضوع کتاب ارائه شده است.
چاپ دوم کتاب «از جهنم سرد شین تا بهشت ارزنتاک»؛ خاطرات سیدعلی کاظمداور در ۳۳۸ صفحه با شمارگان ۲ هزارو ۵۰۰ نسخه از سوی انتشارات سوره مهر در تهران چاپ و منتشر شده است.