یاد قدیم و مغازه کربلایی حسین بخیر. خدا رحمت کند کربلایی حسین را. همیشه روی آن چهار پایه رنگ و رو رفتهاش بیرون مغازه مینشست و هر کسی از پیر و جوان تا کوچک و بزرگ که از جلوی مغازه میگذشت، به آنها سلام میکرد. پیرمرد ساده و خوش اخلاقی بود. او از دار دنیا یک بقالی کوچک داشت، اما دل بزرگش به وسعت دریا بود و پیوسته دستگیر نیازمندان و مستمندان. هر روز صبح زود، بعد از نماز صبح و قرائت قرآن، در مغازهاش را باز میکرد و امیدش به خدا بود و میگفت روزی همه آدمها را خدا میرساند. برای همین هم به خاطر به دست آوردن یک قِران دو زار بیشتر دنیا، نه خودش را به آب و آتش میزد و نه به مشتری تندی میکرد. کربلایی هر وقت میدید که یک نیازمند به مغازهاش میآید و دستش خالی است و پولی ندارد که بدهد، رایگان به او چیزی میداد، بدون هیچ منتی. رفتار و اخلاق کربلایی، زبانزد همه اهالی شهر بود. آنقدر خوش برخورد بود و به دیگران احترام میگذاشت که همیشه دور و برش شلوغ شلوغ بود. همه اهالی محل جذب رفتار پسندیده او شده بودند و همین راز موفقیت کربلایی حسین بود، آن هم در این زمان که اخلاق خوش رفته رفته با رشد تکنولوژی و به دنبال آن روزمرگیهای جامعه، در طاقچه انسانیت افراد، خاک میخورد.
کمرنگ شدن جلوههای اخلاق اجتماعی
در گذشتههای نه چندان دور اخلاق اجتماعی مخصوص همه بود. حتی بقالیهای سر کوچه. اما امروزه با ایجاد فاصلهها و دور شدن از آداب و رسوم پسندانه گذشته، احترامهای فراموش شده و محبتهای از دست رفته میبینیم بین اخلاق و انسانیت فاصلهها افتاده که ناشی از نوع زندگی مدرن و جدید بشر و تقلید کورکورانه از غرب است. مثلاً وقتی رهگذری آدرس را از جوانی میپرسد که فلان آدرس کجاست؟ ایشان آدرس اشتباه به آن رهگذر میدهد. آن هم به دلیل سرگرمی و بازیگوشی. وقتی فرهنگ اخلاق و احترام در جامعه از بین برود، احترام به خود، احترام به دیگران و حتی احترام به همه اشیای پیرامون ما هم از بین میرود. پس اخلاق در معنای جامع احترام به خود، دیگران و همه اشکال حیات پیرامون ما هست و لازمه این احترام این است که برای زندگی خود و دیگران ارزش قائل شویم. همانطور که دوست داریم با ما رفتار شود، با دیگران رفتار کنیم. «هر چیزی را که برای خود نمیپسندی، برای دیگران هم مپسند»، یک اصل اخلاقی است که امام علی (ع) برای همه فرهنگها و زمانها نهادینه کرده است. امروزه روابط اجتماعی بر اساس همین اصول اخلاقی است. زندگی شخصی، موفقیت و حتی امنیت ما در گروی اخلاق است.
اخلاق، مقیاسی برای نمرهدهی به آدمها
اگر قرار باشد به یک آدم نمره بدهیم، چه نمرهای میدهیم؟ ابتدا به رفتار و اخلاقش نگاه میکنیم. بعد اگر رفتارش به دلمان بنشیند، میگوییم خوب است یا بد. اصلاً خوب بودن و بد بودن آدمها یا دوست داشتن و نداشتن آنها بستگی بسیار زیادی به رفتار و اخلاقی که آنها به ما نشان میدهند، دارد. چون همین رفتار و اخلاق است که میتواند آنها را پیش ما محبوب کند یا از چشم ما بیندازد و باعث شود دوستشان داشته باشیم یا از آنها متنفر شویم. حسن خلق یا اخلاق نیکو داشتن، یکی از صفتهایی است که آدمها را عزیز میکند. هم برای مردم و هم برای خدا. همین نمره دهی ما به اخلاق طرف مقابلمان است که باعث میشود با هر کس معاشرت نکنیم و حتی گاهی اوقات باعث حفظ امنیت و پیشرفت ما شود. پس در هر کجای دنیا هم که زندگی کنیم دارا بودن یک اخلاق پسندیده را باید جزو ویژگیهای شخصیتی خود قرار دهیم.
پیشرفت ما در گروی اخلاق خوبمان است
اگر بخواهیم موفق شویم باید روابط خوبی داشته باشیم و به قولی از روابط عمومی بالایی برخوردار شویم. میگویند اخلاق خوب یکی از عوامل موفقیت هر فردی در جامعه است. همانطور که کربلایی حسین با اخلاق خوب خود مشتریهای زیادی را جذب میکرد. پس اگر میخواهیم در شغل خود موفق و تبدیل به یک انسان موفق و کاریزماتیک شویم، باید اخلاق خوب داشته باشیم. بیشک اخلاق خوب علاوه بر اینکه ما را تبدیل به یک شخص محترم از نظر دیگران میکند در ساخت پلههای ترقی هم میتواند برایمان مفید باشد و باعث پیشرفتمان شود. همیشه این ضربالمثل را به خاطر داشته باشیم: «اعتبار هزار ساله، به خاطر رفتاری یکساعته به باد میرود.» یعنی اعتبار و پیشرفت ما در گروی اخلاق خوب ماست و بداخلاقی میتواند اعتبار هزار ساله ما را نابود کند.
ترشرویی مقابل خوشرویی
در مقابل آدمهای خوشرو، افراد ترشرو قرار دارند که با یک من عسل هم خورده نمیشوند. چنین آدمهایی همیشه تنها و بدون دوست هستند و اخلاق بد آنها به مثابه لاستیک پنجر شده ماشین است که تا عوضش نکنند، راه به جایی نخواهند برد. این آدمها اگر اخلاقشان را تغییر دهند و با لبخند زدن، گشاده رو بودن و اخم نکردن و ظاهر خوشرو داشتن میتوانند تأثیر فراوانی بر فرد مقابل خود بگذارند و یک شخصیت محترمانه در ذهن فرد مقابل خود ایجاد کنند. در این صورت همه آنها را دوست خواهند داشت و از معاشرت با آنها لذت خواهند برد. به همین دلیل است که بعضی از آدمها را همه دوست دارند. بزرگ و کوچک، پیر و جوان یا زن و مرد. اصلاً همه جور آدم، با مدلهای مختلف، از اینکه با آنها معاشرت کنند، خوشحال میشوند و از تعامل با آنها لذت میبرند. همه ما دوست داریم محبوب قلبها شویم و راز محبوبیتمان هم در گروی اخلاق خوب داشتن ماست.
جان کلام: مروج اخلاق خوب باشیم
کربلایی حسین با آنکه فرد پیر و سالخوردهای بود، به دور از هر گونه تکبر و غرور، خودش در سلام کردن پیشقدم میشد. فرقی نمیکرد آن طرف بزرگ باشد یا کوچک، پیر باشد یا جوان. ایشان در آن محل بدون اینکه خودش متوجه شود الگویی برای همه اهالی بود. کودکان و نوجوانان همیشه از اینکه میدیدند کربلایی حسین ابتدا به آنها سلام میکند ترغیب شده بودند که خودشان از کربلایی حسین در سلام کردن سبقت بگیرند. چه خوب است ما هم مانند کربلایی مروج اخلاق خوب باشیم. انیشتین میگوید: فقط اخلاق در اعمال ما میتواند زیبایی و عزت را به زندگی ببخشد. دلمان را باید بزرگ کنیم. یعنی بیخیال هر گونه رذایل اخلاقی از قبیل کینه، حسد، خشم، بخل و... شویم و هر چیزی را که باعث ناراحتیمان میشود وارد زندگی نکنیم. چون باعث میشود هم به خودمان آسیب برسانیم هم به دیگران. پس داشتن اخلاق خوب و قلب بزرگ باعث ترقی و عزت خود فرد میشود.