نداشتن آب، تجمع و اعتراض، درگیری و گلوله، جنگ سیاسی؛ هر کدام این گزارهها در مورد اتفاقات اخیر خوزستان، در رسانههای رسمی و غیررسمی بازتابهای مختلفی به لحاظ حجم و نوع پرداخت دارد. اما نکته مهم آن است که اصل ماجرا به حاشیه رویدادهای دیگر نرود. اصل ماجرا «بیآبی» است.
مسئولان، اهالی رسانه و سیاست، فعالان مجازی و حتی مردم عادی نگاهشان به وقایعی از این دست متفاوت است. مخاطب مطلع از وقایع و با سواد رسانهای، تلاش میکند دلایل این تفاوتها را دریابد و با شناخت انگیزههای مختلف، مواضع و حتی اخباری را که رسانه مورد نظر منتشر میکند، تحلیل کرده و درست و غلط آن یا شیوه بهکارگیری آن در چارچوب یک عملیات روانی و موجسازی رسانهای یا منافع جناحی را درمییابد.
بسیاری از مسئولان انگیزه شخصی از ورود به موضوعاتی از قبیل ماجراهای اخیر خوزستان دارند. آنها تلاش میکنند از عملکرد خود دفاع و مشکل موجود را توجیه کنند. مسئولان دولت مستقر از جمله این دسته هستند. آنها هشت سال پس از در اختیار داشتن مدیریت اجرایی کشور، و پس از گرفتن بودجههای بسیار، حالا حتی اگر به مردم بگویند «حق با شماست»، باز هم بازخورد مثبتی نخواهند گرفت، چه آنکه اکنون دیگر زمان پاسخگویی آنهاست. بنابراین، آنها باید مورد سؤال واقع شوند و نه آنکه باز وعده بدهند و بقیه برایشان هورا بکشند. مواضع مسئولان دولت مستقر را باید در این چارچوب تفسیر کرد و فریب نخورد. وضعیت دولتهای گذشته هم به همین منوال است. همه آنها هشت سال برای درست کردن اوضاع آبی خوزستان فرصت داشتند.
خبرنگاران و فعالان رسانهای و سیاسی هم بسیاری اوقات درگیر جدال سیاسی میشوند. آنها تلاش میکنند از موضع جناح مورد نظر خود دفاع کنند. اگر مخاطبان زیرک باشند، فریب این دعوای سیاسی و ژست دغدغهمندی آنها را نمیخورند. این دسته از کنشگران سیاسی و اجتماعی تلاش میکنند موضوع خوزستان را در راستای جهتگیری سیاسی خود بهکار بگیرند. به نوشتههای آنان دقت کنید؛ فقط بخشی از مسئولان را خطاب قرار میدهند و علیه آنان مینویسند که در جناح مقابلشان هستند.
عدهای هم کلاً آب برایشان اهمیتی ندارد، اعتراضات را محور قرار میدهند. از این منظر، برای آنان هر موضوعی که باعث تجمع و درگیری در سطح خیابان شود، مهم است. راهکاری برای حل معضل ندارند و موضوع اصلی، تلاش برای متشنج کردن اوضاع است. این جریانات که از طیفی در داخل تا رسانههای ضدایرانی خارج از کشور را شامل میشوند، فقط به «براندازی» میاندیشند، هر معضلی از کوچک تا بزرگ که در هر کشوری میتواند به وجود بیاید، از نظر آنان فقط با تغییر حکومت حل میشود. از قضا آنها نه تنها از مشکل «بیآبی» مردم ناراحت نمیشوند، بلکه هر مشکلی برای مردم ایران، آنها را خوشحال میکند که دلیلی برای حمله به حکومت مییابند؛ لذا هر چه کشور پرمشکلتر، آنها راضیتر! راهحلهای آنان هم همه بر یک محور است: «تغییر نظام». حتی فراتر از براندازی، برخی از آنان که مزدوران دولتهای دیگر هستند، رسماً به فروپاشی ایران فکر میکنند. شبکه «من و تو» در همین موضوع خوزستان، حرف از تجزیه ایران میزند، آنچنان که پیش از این بارها از «تحریم» و حتی «حمله نظامی» دولتهای خارجی به کشور دفاع کردهاند؛ لذا باید هشیار بود و ژست دلسوزی آنان را باور نکرد.
جدالهای سیاسی و حتی امنیتی باید تمام شود و یا حداقل به حاشیهای دور برود و به موضوع خوزستان از منظر اجتماعی نگاه شود، مشکل بیآبی را نباید سیاسی و امنیتی کرد و این با نگاه درست مسئولان و دانش رسانهای مردم قابل تحقق است.