کد خبر: 1052573
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۳۰
مرد میانسالی که در درگیری برادر بیمارش را به قتل رسانده‌بود در دادگاه مدعی شد که مقتول قصد داشته پسرش را خفه کند به همین خاطر دست به چاقو برده و برادرش را به قتل رسانده‌است.

مرد میانسالی که در درگیری برادر بیمارش را به قتل رسانده‌بود در دادگاه مدعی شد که مقتول قصد داشته پسرش را خفه کند به همین خاطر دست به چاقو برده و برادرش را به قتل رسانده‌است.
به گزارش جوان، زمستان سال گذشته مأموران پلیس پایتخت از مرگ مشکوک پسر جوانی در یکی از بیمارستان‌های شهر باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به حمید ۲۰‌ساله بود که در جریان درگیری با برادرش بر اثر ضربات چاقو زخمی شده و بعد از انتقال به بیمارستان به خاطر شدت خونریزی‌ها فوت کرده بود.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و برادر حمید به عنوان عامل قتل بازداشت شد.
اقرار به قتل برادر
یعقوب ۴۵‌ساله به پلیس‌آگاهی منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او در همان بازجویی‌های اولیه با اقرار به جرمش گفت: «برادرم مشکل روحی و روانی از همان دوران کودکی و بیماری مغز و اعصاب داشت. مقتول همیشه با رفتارهایش خیلی ما را اذیت می‌کرد تا اینکه آخرین بار به خانه‌ام آمد و با من درگیر شد. در آن درگیری پسرم و دوستش برای هواخواهی از من وارد درگیری شدند. برادرم دستانش را روی گردن پسرم قرار داده بود و قصد داشت او را خفه کند که با دیدن آن صحنه عصبانی شدم و کنترلم را از دست دادم و با چاقوی آشپزخانه سه ضربه به او زدم.»
با اعتراف قاتل و بعد از بازسازی صحنه جرم وی راهی زندان شد و پرونده در حال کامل شدن بود که اولیای‌دم به دادسرا رفتند و اعلام گذشت کردند. به این ترتیب پرونده با صدور کیفرخواست از جنبه عمومی جرم به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و بعد از تعیین شعبه در وقت رسیدگی مقابل هیئت قضایی شعبه‌دهم دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت.
جلسه محاکمه
اولین جلسه در همان شعبه تشکیل شد. ابتدای جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست را قرائت کرد. در ادامه متهم از جنبه عمومی جرم مقابل هیئت قضایی دادگاه قرار گرفت و با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: «ما هشت خواهر و برادر بودیم و پدرمان با سختی زندگی‌مان را اداره می‌کرد. حمید هنگام تولد دچار عارضه مغزی شده‌بود و مشکلات روحی و روانی زیادی داشت. مادرمان وقتی باردار بود نمی‌دانست دو قلو باردار است تا اینکه وقت زایمان رسید و بعد از به دنیا آمدن خواهرم پزشکان فهمیدند آن‌ها دوقلو هستند و یک نوزاد دیگر هم در شکم مادرم هست. این شد که حمید با تأخیر به دنیا آمد و در آن زایمان پرده گوش او پاره شد و به مغزش آسیب جدی رسید. همین باعث شد او از نظر روحی مشکل پیدا کند و ما را هم با مشکلات زیادی روبه‌رو کند.»
متهم ادامه داد: «حمید به مدرسه رفت ولی نتوانست درسش را ادامه بدهد از طرفی کار کردن هم برایش مشکل بود و به همین دلیل گرفتار دوستان ناباب شد. او علاوه بر ارتباط با دوستان خلافکار همیشه مشروب می‌خورد و مست می‌کرد و با زنان مشکل دار هم رابطه داشت.»
متهم ادامه داد: «راننده تاکسی بودم که به خاطر مشکلات خانوادگی گرفتار اعتیاد شدم. چند بار به کمپ رفتم تا اعتیادم را ترک کنم، اما در آنجا به خاطر درگیری دچار نقص عضو شدم. پس از این مثل قبل توان کار کردن نداشتم و بیشتر در خانه استراحت می‌کردم.»
مرد میانسال در خصوص درگیری با برادرش در روز حادثه گفت: «خانه پدرم در منطقه‌ای بود که در آنجا مردان و زنان فاسدی رفت و آمد داشتند. برادرم تحت تأثیر حرف‌های دوستانش گرفتار آن‌ها شده‌بود به همین خاطر آبروی خانواده ما را در آن محله برده بود. او مدام مشروب می‌خورد و شروع به عربده کشی می‌کرد. هر بار هم با او صحبت می‌کردم فایده نداشت و گوشش به نصیحت ما بدهکار نبود. روز حادثه حمید به خانه‌مان آمد و یک شیشه مشروب دستش بود. در اتاقی که دراز کشیده بودم پسرم و دوستش نیز نشسته بودند. به حمید گفتم جلوی پسرم این کار را نکن. وقتی حرف‌هایم را تکرار کردم او عصبانی شد و به طرفم حمله کرد. او گردنم را گرفت و می‌خواست مرا خفه کند که همان موقع پسرم و دوستش به هواخواهی از من وارد درگیری شدند. پسرم حمید را گرفت و از خانه بیرون برد. من هم از اتاق بیرون رفتم که فهمیدم آن‌ها در پارکینگ با هم درگیر شده‌اند. بلافاصله به پارکینگ رفتم که دیدم با هم در حال کتک‌کاری هستند. لحظاتی بعد برادرم که خیلی عصبانی بود گلوی پسرم را گرفت و قصد داشت او را خفه کند. با دیدن این صحنه کنترل اعصابم را از دست دادم و همان موقع به آشپزخانه رفتم و یک چاقو برداشتم و به پارکینگ رفتم. آن لحظه به هیچ چیزی جز نجات پسرم فکر نمی‌کردم که با چاقو سه ضربه به برادرم زدم و او خونین روی زمین افتاد.»
متهم در حالی که سرش پایین بود، گفت: «از قبل هیچ نقشه‌ای برای کشتن برادرم نداشتم، اما در شرایطی قرار گرفتم که جان پسرم در خطر بود. باور کنید هر فرد دیگری هم آنجا بود از جان فرزندش دفاع می‌کرد. آنقدر برادرم ما را اذیت کرده بود که انگار آن ضربات با دستان خودم نبود و یک نفر دستور می‌داد چاقو را بالا و پایین ببرم. اختیار از من گرفته شده بود و نمی‌توانستم درست تصمیم بگیرم. صدای دوستان برادرم که او را به فساد کشانده و ما را بدبخت کرده بودند در گوشم شنیده می‌شد، اما بعد از آنکه برادرم را خونین روی زمین دیدم پشیمان شدم و بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم و خودم را به پلیس معرفی کردم.»
متهم در آخر گفت: «بعد از این حادثه حالت عادی ندارم و وقتی به من گفتند که باید به دادگاه بیایم و از خودم دفاع کنم هرچه فکر کردم دیدم حرفی برای دفاع ندارم. من سواد ندارم و نمی‌توانم از خودم دفاع کنم به همین خاطر در یک کاغذ دفاعیاتم را به کمک دوستانم نوشتم که می‌خواهم تحویل دادگاه بدهم. فقط این را بگویم که پشیمانم و تقاضای بخشش دارم.»
در پایان هیئت قضایی بعد از تحویل دست نوشته متهم جهت صدور رأی وارد شور شد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار