سرویس ورزشی جوان آنلاین: داستان سرپرستی فدراسیون فوتبال ابهامات فراوان و زوایای پیدا و پنهان زیادی دارد که بسیار قابل تامل است. برای نمونه گفته میشود برای سرپرستی تیم ملی با خیلیها صحبت شده که همگی دست رد به سینه فدراسیون فوتبال زده و حاضر به پذیرفتن این پست نشدند. هرچند که باید دید این صحبتی که گفته میشود در حد تعارفات معمول و دم دستی بوده یا پیشنهادی جدی که نیاز به زمان داشته برای فکر کردن٬ بررسی و پذیرفتن آن. چرا که سرپرستی تیم ملی پستی بسیار مهم و حائز اهمیت است و بدون شک بار سنگینی را به دوش کسی میگذارد که آن را میپذیرد. البته به شرط آنکه شخص انتخاب شده اینکاره باشد و وزنی به تیم ملی بدهد نه آنکه برای شناخته شدن و رزومه سازی بر این مسند گمارده شده باشد.
فدراسیون گویا با حمید علیدوستی و محمد خاکپور در این راستا صحبتهایی داشته. پیشنهاد جوادی٬ مدیر روابط عمومی فدراسیون هم فرکی و مهدی مهدوی کیا بودند که البته گویا توجهی به این پیشنهاده است. این را نه فقط از استعفای جوادی بعد از معرفی خورشیدی میتوان دریافت که از صحبتهای فرکی هم میتوان به آن رسید که صراحتا میگوید در حال بالا و پایین کردن این پیشنهاد بود که خبر سرپرستی جوادی این پرونده را برایش مختومه میکند. اما همین دو مورد نشان میدهد فدراسیون تا چه اندازه به دنبال گزینهای مناسب بوده و تا چه اندازه در این راستا تلاش کرده تا درنهایت به قول عزیزی خادم دست آخر ناچار به انتخاب خورشیدی شده بعد از شنیدن پاسخ منفی از دیگر گزینهها!
اینکه چرا نفراتی، چون خاکپور ٬علیدوستی و دیگران حاضر به پذیرفتن پست هایی، چون سرپرستی تیم ملی نیستند خود جای بحث و تامل دارد که مهمترین آن میتواند لزوم بله قربان گو بودن افراد باشد. اما آنچه که مسلم است با نگاهی گذرا به سرپرستان تیمهای ملی فوتبال دیگر کشورها که عمدتا نفرات مهم و شناخته شدهای آن را عهده دار هستند میتوان دریافت که فوتبال ایران در امر تربیت چنین افرادی نیز بسیار کوتاهی کرده و ضعف بزرگی دارد. سرپرست تیم ملی فوتبال بدون شک باید از ویژگیهای خاصی برخوردار باشد که مهمترین آنها دانستن زبان و روابط بین الملل است و توانایی در لابی کردن و همچنین داشتن تجربیات بین المللی، چون حضور در جلسات و نشستهای بین المللی و. است. تواناییهایی که باید عدهای را برای داشتن آنها آموزش داد و تربیت کرد. کاری که هرگز در فوتبال ایران کسی به انجام آن فکر هم نکرده است چه رسد به اینکه برای انجامش گامی برداشته باشد.
اما جدا از همه مواردی که به آن اشاره شد و بسیار حائز اهمیت است و بار دیگر ضعف فوتبال ایران را به رخ میکشد٬ توجیه رئیس فدراسیون فوتبال در انتخاب خورشیدی به عنوان سرپرست تیم ملی فوتبال ایران است. انتخابی که بعد از گذشت روزها هنوز هم هضم نشده است و عزیزی خادم با استدلالی تعجب آور آن را اینگونه توجیه میکند که، چون نفراتی که مد نظر فدراسیون بودند پاسخ منفی دادند خورشیدی امروز بر این مسند تکیه زده است! حتی اگر پیشنهادهای پذیرفته نشده جوادی را هم که بی شک بی ارتباط با استعفای او در همین ابتدای کار است در نظر نگیریم و از حرفهای فرکی هم چشم پوشی کنیم که گفته در حال بررسی این پیشنهاد بوده که خبر سرپرستی خورشیدی او را از ادامه تفکر برای نشستن روی نیمکت تیم ملی منصرف میکند باز هم نمیتوان توجیه رئیس جدید فدراسیون را که صراحتا از قحط الرجال بودن در فوتبال ایران میگوید پذیرفت و قانع شد از انتخابی که همه فوتبال را شوکه کرده است.
هرچند که تمام انتخابهای عزیزی خادم تا به امروز شوکه کننده بوده و بعید نیست اگر در خصوص تک تک انتخابهای او توضیح و دلیل خواسته شود باز هم جوابهایی این چنینی بشنویم که رئیس فدراسیون فوتبال از نپذیرفتن پیشنهاد همکاری افراد مختلف به گزینههایی رسیده که امروز به واسطه حکمهای صادره او بر زمام امور را در فدراسیون و تیم ملی به دست گرفته اند. انتخابهایی که یکی از دیگری عجیبتر و بحث برانگیزتر است. اما شاید اگر پاسخها به همکاری با عزیزی خادم همچنان از سوی افراد مهم منفی باشد فوتبال ایران به گزینههایی داستان دارتر از آنهایی برسد که امروز رئیس فدراسیون را دوره کردند برای اداره یکی از مهمترین فدراسیونهای ورزشی کشور. اما حداقل یک چیز همین ابتدای کار مشخص شد که عزیزی خادم هم قرار است به مانند کفاشیان با به سخره گرفتن افکار عمومی به سوالهای آنها پاسخ دهد؛ که اگر جز این بود در توجیه انتخاب خورشیدی از شخص اول فدراسیون فوتبال نمیشنیدیم، چون امثال علیدوستی و خاکپور دست رد به سینه او زده اند ناچار به انتخاب خورشیدی شده است.