سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: زنی خانهدار هستم و ارتباطی عاطفی، دوستانه، عمیق و مستمر با یکی از دوستانم دارم و تقریباً هر روز با هم تلفتی گپ میزنیم، دهها پیام از طریق شبکههای اجتماعی برای هم میفرستیم و حداقل هفتهای یکی دوبار همراه دختران خردسالمان همدیگر را میبینیم. رابطه چندین ساله ما برای من همیشه منشأ خیر و برکت و اتفاقات خوب بوده است، ولی متأسفانه به دلیل وابستگی عاطفی شدیدی که داریم تحمل کوچکترین بیتوجهی از طرف هم را نداریم و بهعنوان مثال تأخیر در پاسخ تماسها یا پیامها به شدت مرا به هم میریزد. از آنجایی که خیلی صمیمی هستیم تقریباً همه چیز را به هم میگوییم و گاهی پیش آمده که راز من توسط او به فرد دیگری گفته شده و برایم دردسر ایجاد کرده، البته این کار را عمدی انجام نداده و سهوی از دهانش پریده است.
مشاوره:
اساساً وقتی شخصی برای شما تبدیل به «دیگری مهم» میشود، به همان نسبت که خیلی دوستش دارید به همان نسبت هم نگاه کمالگرایانهای به دوستیتان پیدا میکنید و با این رویکرد، تحمل کوچکترین رفتار او را که مغایر با انتظارتان باشد ندارید. بیتردید هیچ رابطهای نمیتواند بدون چالش باشد و البته تلاش هر یک از طرفین برای ترمیم کاستیهای ارتباط نیز ممکن است نتیجه مطلوب ندهد. یکی از مهمترین چالشها در یک رابطه عدم فهم مشترک از مشکل و مسئله است. درواقع خیلی مواقع موضوعی که از نظر من در رابطهمان مشکل محسوب میشود، به نظر دیگری چیزی پیش پاافتاده است. بدون شک این مشکل به شخصیت، تربیت و نگرش هر یک از ما برمیگردد. اگر ادامه دوستی برایمان مهم باشد، باید به تفاوتهای هم احترام بگذاریم و تا جایی که ممکن است بدون محدود کردن یکدیگر، یاد بگیریم ملاحظه حساسیتهای یکدیگر را داشته باشیم. باید با خودمان خلوت کنیم، کلاه خودمان را قاضی کنیم و ببینیم در رابطه با خودمان و در رابطه با او چند چند هستیم و بعد تصمیم بگیریم که سطح رابطه را تعدیل کنیم یا همچنان به همان شیوه ادامه بدهیم. در هر ارتباطی گفتوگوی منطقی اولین و مهمترین مهارت است. ما باید بتوانیم مهارت گفتگو کردن با هم را برای رفع مشکلات و سوءتفاهمهای بینمان یاد بگیریم. همچنین باید فارغ از احساسات و هیجانات، روشهایی منطقی برای ادامه ارتباطمان پیدا کنیم و اگر لازم شد یکسری قوانین برای روابط خود تعریف کنیم و به آن پایبند باشیم.