سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: عملیات کربلای ۵ تنها دو هفته پس از اتمام عملیات کربلای ۴ آغاز شد. با نگاهی به تاریخ جنگ تحمیلی، هیچ عملیات بزرگی را نمیتوانیم بیابیم که با چنین فاصله کوتاهی انجام گرفته باشد. بین اتمام عملیات فتحالمبین و الیبیتالمقدس یک ماه فاصله بود. بین رمضان و والفجر مقدماتی و والفجر یک هم چند ماه فاصله بود. باقی عملیاتهای بزرگ دفاعمقدس فاصلهای حداقل یک ساله داشتند، اما چه شد که کربلای ۵ تنها دو هفته پس از اتمام عملیات کربلای ۴ انجام گرفت؟ در این نوشتار به بررسی اجمالی این موضوع میپردازیم.
برای اینکه بهتر بتوانیم زمان انجام عملیات کربلای ۵ را بررسی کنیم، بهتر است نگاهی به وقایع پیش از آن بیندازیم. بعد از اتخاذ استراتژی تعقیب و تنبیه متجاوز، تا سال ۶۴، پنج عملیات بزرگ انجام گرفت که تقریباً همگی آنها با عدمالفتح روبهرو شدند. رمضان، والفجرمقدماتی، والفجریک و بدر همگی شکست خوردند و تنها در عملیات خیبر بود که دو جزیره نهچندان وسیع، اما حیاتی مجنون شمالی و جنوبی به تصرف نیروهای خودی درآمدند، اما این دو جزیره به خودی خود اهمیت بالایی نداشتند. آنها میتوانستند جای پایی برای عبور رزمندگان از دجله و تصرف جادهالعماره- بصره باشند که این مهم طی عملیات خیبر و بدر انجام نگرفت و به این ترتیب، تصرف جزایر مجنون نیز نتوانست عراق را وادار به پذیرش شروط ایران کند. زمستان سال ۶۴ پس از چند سال ناکامی، بالاخره ایران توانست قفل جبههها را بشکند و در عملیات والفجر ۸ شبه جزیره فاو را تصرف کند. فتح فاو و عدم دسترسی عراق به آبهای آزاد خلیجفارس آنچنان وحشتی به جان صدام انداخت که تا ۷۰ روز بعد تلاشی نافرجام برای پس گرفتن متصرفات ایران در شبه جزیره فاو انجام داد، اما ماحصل پاتکهای سنگین و ناتمام بعثیها، تلفات روی تلفات بود و لاشه تانکهایی که در طول جاده فاو- بصره روی هم تلمبار میشدند. با پیروزی در عملیات والفجر ۸، امیدها برای یکسره کردن سرنوشت جنگی که بسیاری طولانی شده بود، اوج گرفت. پیش از سال ۶۵، فرماندهان سپاه در پاسخ به درخواستشان مبنی بر تشکیل ۵۰۰ گردان رزمی، با جمله معروف «ما حتی نمیتوانیم پوتین این ۵۰۰ گردان را تأمین کنیم» روبهرو شده بودند، اما بعد از فتح فاو، به صورت موقت اتفاق نظری بین برخی از سیاسیون و فرماندهان نظامی برای تجهیز هر چه بیشتر جبههها صورت گرفت. ماحصل این اتفاقنظر، اعزام قوی یکصد هزار نفری قوای محمد (ص) در آذرماه ۱۳۶۵ به جبههها بود. این نیروها میرفتند تا در بزرگترین عملیاتی که قرار بود در جبهه انجام شود، شرکت کنند و آنطور که ائمه جمعه در تریبون نماز جمعه اعلام میکردند؛ سرنوشت جنگ را یکسره کنند. قبل از آنکه به سرنوشت عملیات سرنوشت ساز کربلای ۴ بپردازیم، ذکر این نکته ضروری است که در تابستان سال ۱۳۶۵، با همکاری قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای، یکی از بحرانهای تاریخی برای طلای سیاه «نفت» رخ داده بود. در آن تاریخ با افزایش تولید و صادرات برخی از کشورهای عربی نظیر عربستان و قطر و کویت، قیمت نفت به حدود شش دلار سقوط کرد. درآمدهای نفتی ایران بسیار پایین آمد و نگرانیها برای تأمین هزینههای تداوم جنگ در بین برخی از سیاسیون که از ابتدای دفاعمقدس چنین نگرانیهایی را حمل میکردند، بیشتر شد! با شرایط اقتصادی پیش آمده و جرقه امیدی که والفجر ۸ روشن کرده بود، امیدهای بسیاری به کربلای ۴ میرفت تا به صورت یک عملیات ضربتی و قاطع متصرفات فاو را تکمیل کند و جنگ را ظرف چند ماه به اتمام برساند، اما وقتی این عملیات با عدمالفتح روبهرو شد، دلایلی که باعث شده بود کربلای ۴ سرنوشتساز خوانده شود، همچنان پا برجا بودند، بنابراین فرماندهانی، چون هاشمی رفسنجانی و محسن رضایی، اصرار داشتند تا بلافاصله عملیات دیگری با فاصله زمانی کوتاه از عملیات کربلای ۴ انجام گیرد. اصرار آنها در جلسه پادگان گلف اهواز که چند روز پس از عدمالفتح کربلای ۴ انجام گرفت، با وجود مخالفت برخی از فرماندهان لشکر، نتیجه داد و قرار شد عملیات کربلای ۵ در یکی از محورهای نسبتاً موفقیتآمیز کربلای ۴ (منطقه شلمچه) انجام گیرد.