همسایگان و ملاحظات فراموش شده
توجه به یک امر مهم برای نسل جوان ما که چشم باز کرده و خود را محصور در زندگی ماشینی جدید دیده، بسیار ضروری است و آن اینکه گذشتگان ما در دهههای پیشین چه مواردی را درباره همسایگان خود رعایت میکردند که امروزه مورد غفلت و فراموشی قرار گرفتهاند؟
بررسی این موارد مقدم است بر بیان اینکه چرا ما در روابط همسایگى ملاحظات و رعایتهاى لازم را نمیکنیم.
این اقدامات فهرست بلند بالایی را تشکیل میدهند که من تنها به بخش کوچکی از آنها اشاره میکنم.
دوستانی که به دهههای گذشته تعلق دارند، بهخوبی میدانند که اگر همسایه تازهای وارد محلهای میشد، سایر همسایگان با فرستادن سینی چای، ظرف میوه و گاهی با بشقاب غذایی از او استقبال میکردند.
متعارف بود که افراد در مراسم عزا و عروسی و... خانه خود را در اختیار همسایه قرار دهند.
گاهی همسایگان پولی روی هم میگذاشتند و برای سلامتی یکدیگر گوسفندی قربانی میکردند و گوشت آن را میان خود و نیازمندان تقسیم میکردند.
اگر میدان میوه و تره بار میرفتند، برای همسایگان خود نیز خرید میکردند.
گاهی به خاطر صمیمیت و رفاقتی که در میان بود و همچنین رعایت صرفه جویی در رفتوآمدها از یک وسیله نقلیه استفاده میکردند.
اگر همسایهای گرفتار میشد، سایر همسایگان در رفع گرفتاری وی کوشیده، به او کمک میکردند.
گاهی به اقتضای ضرورت فرزند خردسال همسایه را نگه میداشتند تا وی بتواند با خیال آسوده به کارهای خویش رسیدگی کند.
اگر همسایهای مریض میشد، به عیادت او میرفتند. اگر از دنیا میرفت، در کارها و فعالیتهای خانوادهاش شریک میشدند و حتی تا سه روز غذای خانواده عزادار را تأمین میکردند.
هنگام سفر خانههای خویش را به یکدیگر میسپردند تا هم مراقب آن باشند و هم گلدانها را آب دهند.
اگر جلوی در خانه خویش را آب و جارو میکردند، در حق همسایه خویش نیز از این کار دریغ نمیکردند.
این موارد و جز اینها بخشی از آدابی بود که همسایگان نسبت به یکدیگر رعایت میکردند. آدابی که متأسفانه با شرایط زندگی جدید آهستهآهسته از میان ما کوچ کرده و رخت بربسته است.
عوامل بیمبالاتی در روابط همسایگی
اکنون با تأکید بر آیین استوار همسایه داری در اسلام اجازه دهید در کنکاشی مختصر به پنج عامل مشخص اشاره کنم که مبنای بیمبالاتی ما در روابط همسایگی هستند.
عواملی که اگر برطرف شوند، امید میرود همسایگان به دوستانی مبدل شوند که در بسیاری از موارد همچون خویشان و عزیزان نقش ایفا کرده، غم غربت و اندوه از چهره همسایگان پاک کنند.
۱- از توصیههای اولیای دین، در باره همسایگان غافلیم و اگر هم نکاتی اندک میدانیم، حاضر نیستیم به آنها جامه عمل بپوشیم.
از شما میپرسم آیا آنچنان که حضرت صدیقه طاهره (س) در دعای شبانه خود اذعان میفرماید که: «الجار، ثم الدار»؛ ما نیز همسایه را بر خود مقدم میداریم؟
آیا طبق فرمایش رسول خدا (ص) همسایه را چنان به خود نزدیک میدانیم که از ما ارث ببرد؟
آیا براساس فرموده بزرگان دین ساکنان چهل خانه درباره خویش را همسایه میشمریم و حاضریم آداب همسایگی را درباره همه آنان به جا آوریم؟
و یا همچون رسول گرامی اسلام باور داریم که اگر کسی سیر بخوابد و همسایه او گرسنه باشد، از جرگه دین خدا خارج است؟
اذعان میکنید که این ملاحظات را یا نشنیدهایم، یا قلباً باور نداریم؟
۲- اصول و قواعد همسایگی را نمیدانیم و از آداب همسایهداری چندان مطلع نیستیم. آموزش این آداب باید سرلوحه کار ما قرار گرفته، نسل به نسل و سینه به سینه از معلمان به شاگردان و از والدین به فرزندان منتقل شود. متأسفانه امروز در مدارس و خانههای ما جای بحث و گفتگو پیرامون این مباحث جداً خالی است.
همین جا بد نیست به نکته مهمی اشاره کنم که لازم است در کشور ما بیشتر مورد توجه قرار گیرد. یکی از اساتید دانشگاه برای نگارنده تعریف میکرد که در دوره جوانی بنا داشته به عنوان پیک در یک پیتزا فروشی در امریکا مشغول به کار شود. وی میگفت وقتی توافقهای اولیه برای به کارگیری من انجام شد، مدیر رستوران جزوهای ۱۵۰ صفحهای در اختیار من قرار داد و گفت که آن را مطالعه کرده و در آزمون ورودی رستوران شرکت کنم.
من با تعجب گفتم آزمون جزوهای قطور برای یک شغل ساده؟ مدیر رستوران توضیح داد که ما برای همه اتفاقات احتمالی راهکارهایی پیشبینی کردهایم که پیک رستوران باید از آنها مطلع باشد.
دوستان؛ من دارم از ماجرای آموزشی حکایت میکنم که حدود ۳۰ سال پیش در امریکا اتفاق افتاده، اما متأسفانه هنوز هم به این صورت در کشور ما نهادینه نشده است.
۳- گاه و بیگاه از دایره انصاف خارج میشویم و باور نداریم آنچه را که باید درباره خود بپسندیم، درباره همسایه خویش نیز پسندیده و اگر چیزی را برای خود سزاوار نمیدانیم، برای وی نیز سزاوار ندانیم.
مفهومی که در روانشناسی از آن به عنوان «امپاتی» یاد میشود. امپاتی به مفهوم همدلی یا خود را به جای دیگران قرار دادن است؛ نگاهکردن به دنیا از دریچه چشم دیگران، که لازمه درک منطق آنان است.
خود را جای همسر، معلم، شاگرد، فروشنده، خریدار و همسایه خود بگذارید. آیا طرف مقابلتان را دوست دارید؟ اگر پدر یا مادر هستید خود را جای فرزندتان بگذارید. آیا چنین والدینی را میپسندید؟
افزایش توانایی امپاتی ارتباطهای صمیمانهتری را با دیگران رقم میزند و میتواند تا حدود زیادی مشکلات فردی و اجتماعی را که از عدم درک متقابل ناشی میشود، حل و فصل کند.
۴- [با کمال اعتذار و پوزش]اگر رنجیده خاطر نمیشوید، قدری نیز خودخواهیم. نشانه آن همین ضربالمثل معروف «چهاردیواری... اختیاری!» است. تاکنون چند بار باد به غبغب انداخته، این عبارت ناروا را به کار برده و به ناحق بر آن پای فشردهایم؟
از شما میپرسم آیا خودخواه نیست؛ کسی که بالکن خانهاش را مشرف بر خانه همسایه ساخته، در حالی که هیچ محمل شرعی و قانونی برای این کار ندارد. کسی که به بهانه آب دادن باغچه خانه خویش به دیوار همسایه آسیب میرساند. کسی که خانهای را به عنوان محل سکونت اختیار کرده، اما در آن کارگاهی پر سر و صدا دست و پا میکند.
اینها و دهها نمونه دیگر نمایانگر آن است که ما اغلب فقط خودمان را میبینیم و دوست نداریم آزادی ما جایی برای اعمال آزادی دیگران باقی گذارد!
۵- مسئولیت شناس نیستیم. بیتردید مسئولیتشناسی، مراعات حقوق همنوع، شناسایی حریم دیگران و در یک کلمه باور قلبی به قیامت، اتفاقی است که اگر در زندگی هرکسی رخ دهد، آن زندگی را باغ بهشت میکند.
شاگردان علامه طباطبایی به خاطر دارند که وقتی از استاد خود پرسیدند که چرا باران که نشانه رحمت واسعه الهی است، در اروپا بیش از کشورهای اسلامی میبارد؛ ایشان به چه نکته نغز و ارزشمندی اشاره کردند: «به خاطر رعایت حقوق همنوع!»
بگذریم؛ اکنون که شرایط دنیای جدید، خود را به ما تحمیل کرده و پیوند همسایگان را از یکدیگر بریده است، بد نیست ما پیشقراول برخی سنتها در همسایه داری شویم.
سایه همسایه باشیم
همسایگان خود را بشناسیم و در حد ضرورت از اوضاع و احوال آنان باخبر باشیم. حد و حدود یکدیگر را نگه داریم. باب رفتوآمد را با یکدیگر باز نموده و مهرورزی را با هم تجربه کنیم. گاهی برخی ملزومات خانه را بیآنکه احساس ننگ و عار کنیم، از هم قرض بگیریم. شبنشینیهای خانوادگی را به ویژه با همسایگانی که با ما سازگارترند، برقرار کنیم و بسیاری از کارهای دیگری که علاقه و پیوند همسایگان را بیشتر و انس آنان را با یکدیگر فزونتر میکند.
* عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی