کد خبر: 1019977
تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۳:۱۷
سید عبدالله متولیان
عادی‌سازی روابط کشور‌های عربی (محور وهابیت) با رژیم صهیونیستی سابقه‌ای طولانی دارد. پیش از عادی‌سازی و علنی کردن روابط امارات و بحرین با این رژیم سفاک و اشغالگر، شاهد مذاکرات نتانیاهو با رئیس شورای حکومتی سودان، با وساطت امریکا، رژیم سعودی حاکم بر حجاز و امارات بودیم.

بن‌سلمان ولیعهد عربستان سال ۲۰۱۷ با نتانیاهو درباره روابط فی‌مابین دیدار کرده که نتیجه اولیه آن خرید یک محموله سنگین ۲۵۰ میلیون دلاری از مدرن‌ترین ابزار‌های جاسوسی از اسرائیل بود.

مصر نیز در زمان انور سادات در سال ۱۹۷۸ با پیمان ننگین کمپ دیوید به عادی سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی پرداخته و اینک با روی کار آمدن السیسی طرفین آشکارا به تقویت روابط فی‌مابین پرداخته‌اند. اردن نیز از زمان روی کارآمدن شاه عبداله دوم در این کشور به عادی سازی روابط خود با صهیونیست‌ها اقدام کرده است.

حقیقت این است که نظام سلطه (با محوریت انگلستان) با متلاشی کردن امپراتوری عثمانی و استقرار یهودیان صهیونیست در فلسطین برای کنترل شیعیان فرقه بهائیت و برای کنترل اهل سنت فرقه وهابیت را ایجاد کرده و با اطمینان خاطر از عقیم سازی تفکر انقلابی در جهان اسلام، به طرح‌های توسعه طلبانه نیل تا فرات پرداختند، اما پیدایش انقلاب اسلامی، مهندسی نظام سلطه را به کلی نابود ساخته و رشته امور را از دست غرب خارج ساخت. در واقع وهابیت و بهائیت مانند دو بال برای بلند پروازی‌های رژیم صهیونیستی ایفای نقش می‌کردند و این رژیم سفاک با کمک این دو فرقه انگلیسی آتش خشم ملت‌های جهان اسلام را خاموش و به توسعه مرز‌های جغرافیایی و تحقق امیال شیطانی‌اش می‌پرداخت.

رژیم صهیونیستی که تا پیش از ظهور انقلاب اسلامی با کمک دو فرقه انگلیسی و با انتخاب استراتژی «جنگ در بیرون از خانه/امتیازگیری در داخل خانه» به راحتی طعم شکست تلخ را ظرف شش روز به ارتش قوی ۱۱ کشور عربی چشانده بود، اینک با ظهور انقلاب اسلامی مجبور به تغییر استراتژی خود به استراتژی «جنگ در داخل خانه/امتیاز دهی در بیرون از خانه» شده است.

پیدایش انقلاب اسلامی جهان اسلام را به صحنه تقابل دو اسلام «اسلام انقلابی» با «اسلام وهابی انگلیسی» مبدل ساخت. آنچه که امروز از صحنه تقابل دو اسلام مذکور پس از چهار دهه اخیر مشاهده می‌شود گویای این است که:

۱- اسلام وهابی با همه پول پاشی‌ها و به رغم همه حمایت‌های تمام عیار سیاسی، نظامی، امنیتی و اطلاعاتی نظام سلطه غرب، روز به روز ضعیف‌تر شده و رژیم سعودی به‌عنوان مرکز تفکر انگلیسی وهابی، شکل احتضار به خود گرفته است.

۲- رژیم صهیونیستی نیز در بدترین وضعیت ممکن در جنگ داخلی و جنبش مقاومت فلسطین، روز شمار مرگ خود را به نظاره نشسته است.

۳- جبهه مقاومت اسلامی فلسطین که در گذشته نه چندان دور در انتفاضه اول با کلوخ و سنگ به جنگ با متجاوزان صهیونیست مشغول بود اینک از توان دفاعی در تولید و به‌کارگیری جنگ افزار‌های مورد نیاز نظامی برخوردار بوده و نفس صهیونیست‌ها را گرفته است به طوری که رژیم خونریز صهیونیستی هم اینک قدرت مقاومت چند روزه در برابر مبارزان منطقه بسیار کوچک غزه را از دست داده است.

۴- جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان ام‌القرای اسلام انقلابی در بهترین وضعیت ممکن قرار گرفته و ضمن دستیابی به توانمندی‌های فوق‌العاده نظامی به ویژه در صنایع موشکی، هوافضا، رادار و ضدرادار، پهپاد و زیردریایی با توسعه عمق استراتژیک خود، مرز‌های انقلاب اسلامی را از آسیا فراتر و تا عمق امریکای لاتین گسترش داده و موفق به ایجاد و تقویت و سلطه غیرقابل اجتناب محور مقاومت در منطقه غرب آسیا شده و به این ترتیب گلوی صهیونیست‌ها را به شدت تحت فشار قرار داده و خواب آنان را به کابوس مرگ بدل ساخته است.

۵- از سوی دیگر علاوه بر ضعف و ناتوانی اروپا در حمایت مؤثر از رژیم صهیونیستی و رژیم سعودی، امریکا نیز با مشکلات سنگین داخلی و بین‌المللی مواجه بوده و با از دست دادن هژمون خود، فاقد قدرت و اراده لازم برای نقش آفرینی در منطقه غرب آسیا است.

با عنایت به نکات مذکور، امروز مسائل منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) بسیار پیچیده‌تر و بازیگران اصلی در این منطقه بسیار قوی‌تر از آن هستند که یک توافق شکننده و سست بتواند کمکی به مثلث اشرار «غربی، عبری، وهابی» کرده و مشکلات و مسائل آن‌ها را حل و فصل کند، از این رو می‌توان نتیجه گرفت که:

۱ - این توافق برای امارات، بحرین (و به‌طور کلی محور وهابی در جهان اسلام) و رژیم صهیونیستی آورده مثبت و ارزنده‌ای جز شانتاژ تبلیغاتی (آن هم در کوتاه مدت) در پی نخواهد داشت.

۲ - اگرچه این توافق (خیمه شب بازی سیاسی) برای وهابیون و صهیونیست‌ها آورده‌ای نداشته و به اصطلاح اگر حفر این چاه برای آنان آب ندارد، اما برای شخص ترامپ احتمالاً نان داشته و هدف اصلی ترامپ از این بازی، برنده شدن در انتخابات ریاست جمهوری است و حقیقت این است که احمق‌های حاکم بر امارات و بحرین هرینه برنده شدن ترامپ در انتخابات را به ازای هیچ (بلکه به ازای نابودی خود در آینده نزدیک) می‌پردازند.

۳ - واقعیت این است که این توافق هیچ تأثیر مهم و ملموس عملی در روند حل مشکلات غرب و صهیونیست‌ها حتی در کوتاه مدت ندارد.

٤ - امارات و به ویژه بحرین (که حاکمانش غیربحرینی و دزدان دریایی بوده و بحرین را از انگلیس پاداش گرفته‌اند) که از ترس انقلاب اسلامی و غلبه بر انقلاب مردم این دو کشور، به این بازی ننگین تن داده اند، بازندگان اصلی این بازی هستند و زودتر از آنکه تصور شود مزد این خیانت را از سوی مردم دریافت خواهند کرد.

۵ - این توافق نیم بند در واقع مانند بنزین و سوخت انتفاضه فلسطین عمل کرده و به انقلاب مردم فلسطین جان دوباره خواهد بخشید.

۶ - توافق مذکور مرزبندی بین اسلام انقلابی و اسلام وهابی انگلیسی را شفاف‌تر از گذشته نمایان کرده و همین امر سبب شعله ور شدن خشم ملت‌های مسلمان منطقه علیه سازشکاران خواهد شد.

۷ - اگر چه به ظاهر، این توافق در کوتاه مدت مانند تحرک مگس‌ها برای جمهوری اسلامی ایران مزاحمت‌های امنیتی، اطلاعاتی و... تولید خواهد کرد، اما بی‌شک در میان مدت (و نه بلند مدت) این واقعه به نفع انقلاب اسلامی تغییر وضعیت خواهد داد. این حقیقت مهم را هرگز نمی‌توان کتمان کرد که توافقات پیشین محور وهابی و اسلام انگلیسی با رژیم صهیونیستی (مصر، اردن، مراکش، سودان، رژیم سعودی) سبب پیدایش موج اول بیداری اسلامی در منطقه غرب آسیا شده و در آینده نه چندان دور توافقات فعلی و تحرکات مذبوحانه و از سر استیصال محور وهابی، موج دوم بیداری اسلامی را پدیدار خواهد ساخت و در موج دوم رژیم‌های وابسته به غرب در میان شعله‌های خشم ملت‌های مسلمان منطقه خواهند سوخت.

به عنوان نتیجه گیری می‌توان گفت توافقنامه نمایشی واشنگتن، توافق بین بازنده‌ها (محور غربی، عبری، وهابی) در برابر محور برنده‌ها (اسلام انقلابی، جبهه مقاومت اسلامی فلسطین و محور مقاومت اسلامی) بوده و تردیدی نیست که این خیمه شب بازی و تئاتر روحوضی غرب به نفع اسلام انقلابی تمام خواهد شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار