توسعه چیست؟ اول باید به این پرسش پاسخ داد که اصولاً توسعه به چه معناست. میتوان گفت توسعه دگرگونی پیشرفت ازدیاد و بهبود روندها در جهت مثبت در یک سیستم یا پدیده میتواند باشد. مثلاً افزایش تولید یک محصول کشاورزی یا افزایش کیفیت تولید یک محصول دیگر کشاورزی میتواند نمودهای توسعه در کشاورزی باشد.
افزایش تعداد مسکن یا افزایش ایمنی ساختمانها در برابر زلزله میتواند با تعریف ارائهشده از نمودهای توسعه در صنعت ساختمان باشد. یا افزایش پوشش جنگلها و افزایش جمعیت گونههای جانوری میتوانند نمونههای توسعه شاخصهای محیطزیستی باشد. برای توسعه چه باید کرد؟
برای مثال کشور ما سالانه نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار واردات نهادههای دامی و برخی محصولات کشاورزی دارد. برای توسعه در اقتصاد و بخش کشاورزی و تولید غذا قصد دارد این ۱۰ میلیارد دلار را کاهش دهد. مثلاً در خصوص گندم و ذرت و برنج به خودکفایی برسد. برای این کار میتواند با کشت برنج تراریخته باعث افزایش ۲۰ تا ۳۰ درصدی تولید محصول برنج شود. این یعنی بدون مصرف آب بیشتر و نابودی جنگل کمتر میتوان تمام نیاز به برنج را برطرف کرد، اما به دلیل جو روانی حاکم بر محصولات تراریخته نمیتوان با این روش به امنیت غذایی رسید. پس باید به دنبال افزایش مصرف آب و زمین حرکت کرد که در هر دو مشکل منابع دارد.
کشور به سبب توسعه، نیازمند انرژی بیشتر است. مثلاً برنامهریزی شده برای توسعه حمل و نقل و شاخصهای محیطزیست شهری ۲ میلیون تاکسی برقی در کشور تولید و استفاده کند. برای تولید و مصرف این ۲ میلیون خودروی برقی باید توان شبکه تولید برق کشور به میزان ۲ هزار مگاوات افزایش یابد. برای این منظور کشور سراغ انرژی برقابی میرود.
با ساخت و تکمیل سد بختیاری میتوان این رقم انرژی را تولید کرد، اما کنشگران محیطزیستی و عدهای در کشور مقابل این موضوع میایستند. انرژی هستهای مورد توجه نمیتواند باشد، چون مشکل تأمین سوخت دارد. در گام آخر باید به دنبال حل مشکل با انرژی حرارتی برویم که آن هم به سبب تعهد خانم ابتکار در معاهده پاریس برای کاهش گازهای گلخانهای عملاً غیرقابل اجرا است.
در این میان، میماند انرژی بادی و خورشیدی که باید برای تولید انرژی با هر کدام آنها تنها به مدت ۲۰ تا ۳۰ سال ۳۴ میلیارد دلار هزینه کرد. در واقع راهی جز رها کردن پروژههای توسعهای در کشور نمیماند، اما چه شد که ما به اینجا رسیدیم. در کشورهای در حال توسعه امروز با تغییر مفهوم توسعه رو به رو هستیم. این تغییر مفهوم که با تبلیغات بسیار زیاد در خصوص تکنولوژیها همراه بوده باعث فاصله گرفتن کشور از این تکنولوژیها میشود.
این موضوع در نهایت باعث عقبماندگی کشور و افزایش هزینه اداره کشور خواهد شد. یکی از اصلیترین عوامل ایجاد فضای مسموم کنونی در سطح جامعه و مدیریت کلان کنشگری محیطزیست میباشد. مبارزه با نمادهای تکنولوژی و دانش بشری از یک سو و آرایش عقبماندگی و واپسگرایی از سویی دیگر باعث شده مردم کشور قضاوت صحیحی از توسعه نداشتهباشند.
مفهوم توسعه پایدار اولین بار توسط نخست وزیر کشور نفتی نروژ به کار بردهشد؛ واژهای که توسط کنشگران محیطزیست کاملاً تحریفشده و به منجلاب کشیده شدهاست. کمی از نروژ بخوانیم. کشور نروژ ۹۶ درصد از انرژی خویش را از برقابی تأمین میکند. برنامه آینده این کشور نیز دقیقاً براساس همینگونه انرژی پایهگذاری شدهاست. بیش از یک چهارم کل خودروهای موجود در نروژ الکتریکی هستند. در نروژ نه محصولات تراریخته بلکه ماهی تراریخته پرورش داده میشود و استفاده از محصولات تراریخته در این کشور هیچ منعی ندارد.
در کشور ما که به هر طرح بزرگ عمرانی زیرساختی برچسب توهم توسعهزده میشود، در همان کشور نروژ دولت طرحهای پرهزینه عمرانی نظیر اتوبان زیر دریای ساحلی به ارزش ۴۷ میلیارد دلار ایجاد میکند. دقیقاً این کشور را که نمونه واقعی توسعه پایدار است با کشور خودمان مقایسه کنیم. ما با سرعت فزایندهای به سمت عقبماندگی در تمام عرصههای صنعتی و زیرساختی در حال حرکت هستیم. متهم ردیف اول و دوم ایجاد این فضای مسموم کنشگری محیطزیست و کنشگران محیطزیست در کشور هستند که باید نسبت به عملکردشان در تغییر مفهوم توسعه جوابگو باشند.
* فعال اکومدرنیست