کد خبر: 1001724
تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۶:۳۸
بازنشر یادداشت پنج سال پیش سردبیر، به مناسبت درگذشت نجف دریابندری
رمان رگتایم را با توصیفات گیرایی که از شخصیت‌های واقعی تاریخ کارگری امریکا دارد، باید خواند. هر چند آنچه ما از آن می‌آموزیم چه بسا با آموخته‌های دیگرانی که لیبرالیسم را تنها نسخه زندگی بشری می‌دانند، متفاوت باشد.
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: غلامرضا صادقيان، سردبیر روزنامه جوان، به مناسبت درگذشت نجف دریابندری یادداشت پنج سال پیش چاپ شده در روزنامه را در کانال تلگرامی خود بازنشر داد. متن کامل یادداشت به این شرح است:
 
«ادگار لورنس» که بیشتر به نام «ای. ال. دکتروف» شناخته می‌شود، دیروز درگذشت. رمان «رگتایم» که «نجف دریابندری» به فارسی ترجمه کرده است، شاهکار اوست. می‌توان با خواندن این رمان به درک تازه‌ای از تاریخ یک قرن اخیر امریکا و به ویژه زندگی طبقه کارگر رسید. اما آشنایی با «لیبرالیسم» در قالب یک رمان، بهترین پیام رگتایم است. دیروز و پس از انتشار خبر مرگ دکتروف احتمالاً بسیاری از مخاطبان این رمان با خود گفته‌اند: «ما از او چیزی آموختیم که هرگز یادمان نمی‌رود.» اوباما، رئیس‌جمهور امریکا نیز چیزی شبیه همین را گفت.

نگارنده برای کسانی که می‌خواهند بدانند تعریف شعرگونه لیبرالیسم چیست، صفحه ۸۰ این کتاب را پیشنهاد می‌کنم. آنجا که «اما گلدمن» سخنران آنارشیست دهه‌های آغازین قرن بیستم که در سراسر امریکا در دفاع از کارگران سخنرانی‌های پرشوری می‌کند برای «ایولین نسبیت» الهه برهنگی همان دوره نامه‌ای می‌نویسد: «غالباً از من می‌پرسند چگونه می‌شود که توده‌ها اجازه می‌دهند که به دست عده معدودی استعمار شوند. جواب این است: از این راه که آن‌ها را قانع می‌کنند که خودشان را توی جلد آن عده تصور کنند. کارگری که روزنامه‌اش را با عکس «تو» در دست دارد، وقتی که به خانه می‌رود، زنش اسب گاری بی‌رمقی است که رگ‌های پایش از زور کار بیرون جسته است ولی آن کارگر در فکر عدالت نیست، بلکه در فکر ثروتمند شدن است.»

این شاعرانه‌ترین وصف لیبرالیسم است، نظامی که کارگرانش در فکر عدالت نیستند، بلکه می‌خواهند مثل استعمارگرانشان بشوند تا بتوانند به مواهب این فرهنگ که یکی از آن‌ها الهه‌های برهنگی هستند، برسند.

دکتروف در همان صفحه و صفحه قبل در هنگام توصیف شهادت ایولین در دادگاه محاکمه «هری تو» - شوهرش- تابلویی از فرهنگ لیبرالیستی را به نمایش می‌گذارد: «وقتی که محاکمه هری تو شروع شد، عکس ایولین را موقع وارد شدن به دادگاه انداختند. در تالار دادگاه، که عکاسان حق ورود نداشتند، طراحان طرح او را برای مجله‌های مصور می‌کشیدند. ایولین صدای خرخر قلم‌های فولادی را می‌شنید. رفت پشت جایگاه شهادت و خودش را توصیف کرد که در پانزده سالگی یک روز توی یک تاب مخمل قرمز نشسته بوده و پاهایش را تکان می‌داده و یک معمار جوان با دیدن پا‌های برهنه او نفس‌اش در سینه حبس شده. ایولین مصمم بود و سرش را بالا نگه می‌داشت.

با کمال سلیقه لباس پوشیده بود. شهادت او نخستین الهه سکس را در تاریخ امریکا به وجود آورد. دو دسته از مردم جامعه متوجه این نکته شدند. اول بازاری‌ها، مخصوصاً حسابدار‌ها و سازندگان شنل و کت و شلوار، که در نمایش فیلم سینمایی یا به اصطلاح آن روز «تئاتر عکسی» هم وارد شده بودند. بعضی از این آدم‌ها متوجه شدند که عکس صورت ایولین روی صفحه اول روزنامه باعث شد که روزنامه تا نسخه آخر فروش برود. متوجه شدند که شیوه‌ای برای بزرگ کردن خبر‌ها وجود دارد و با این شیوه می‌توان بعضی آدم‌ها را توی ذهن مردم بزرگ‌تر از اندازه طبیعی درج کرد. این آدم‌ها کسانی بودند که یک خصلت مطلوب انسانی را، منهای باقی خصائل، نشان می‌دادند. کاسب‌ها با خودشان گفتند آیا نمی‌شود این آدم‌ها را، به جای آنکه بر اثر حوادث به وجود بیایند، در کارخانه‌های خودشان از روی نقشه بسازند. اگر بشود، عده بیشتری حاضر خواهند شد برای تئاتر عکسی پول بپردازند. به این ترتیب بود که ایولین الهام بخش مفهوم ستاره سینما شد و سرمشق همه الهه‌های سکس، از تدا بارا گرفته تا مریلین مونرو.

دسته دومی که اهمیت ایولین را دریافتند از انواع رهبران اتحادیه‌های کارگری و آنارشیست‌ها و سوسیالیست‌ها تشکیل می‌شد که به درستی پیش‌بینی کردند که وجود او برای منافع طبقه کارگر از وجود صاحبان معادن و کارخانه‌های ذوب آهن خطرناک‌تر است، مثلاً در سیاتل «اما گلدمن» در شعبه حزب «کارگران صنعتی جهان» سخنرانی کرد و گفت که «ایولین نسبیت» کارگرزاده‌ای است که زندگی‌اش به ما درس می‌دهد که سرمایه‌داران چگونه دختران و خواهران مردم فقیر را برای لذت ثروتمندان به کار می‌کشند. مردان توی جمعیت کرکر خندیدند و داد کشیدند و متلک‌های رکیک گفتند و قهقهه زدند. این‌ها کارگران مبارز و اعضای اتحادیه بودند که از وضع خود آگاهی عمیقی داشتند.»

رمان رگتایم را با توصیفات گیرایی که از شخصیت‌های واقعی تاریخ کارگری امریکا دارد، باید خواند. هر چند آنچه ما از آن می‌آموزیم چه بسا با آموخته‌های دیگرانی که لیبرالیسم را تنها نسخه زندگی بشری می‌دانند، متفاوت باشد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار