سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: متن گفت وگوی نجمالدین شریعتی مجری «سمت خدا» با «فرهیختگان» به این شرح است:
اگر دهه 60 را درنظر بگیریم، برنامههای معارفی شکل خاصی داشتند و تنها برنامه ثابت، برنامه آقای قرائتی بود که تقریبا 40 سال است روی آنتن میرود. در دهههای اخیر شکل جالبتری به خود گرفته، بهروزتر شده و داستان دارد. تحلیل شما چیست؟ برنامههای معارفی در دهه 60 با 90 چه تفاوتهایی دارد؟
حتما چندعامل وجود دارد که سبب شده برنامههای معارفی با این سبک و سیاق روی آنتن برود و مخاطب آنها را ببیند. عمدهترین مطلب از دیدگاه من بلوغ فکری مخاطبان ما است. یعنی همانطور که تلویزیون رشد کرد و مردم درواقع با تلویزیون بزرگ شدند، سهم و درک آنها از تلویزیون بیشتر و عمیقتر شده و نحوه تعامل هم اینگونه است. این خیلی نکته مهمی است. یعنی توقعی که مخاطبان از برنامهسازان تلویزیون دارند مخصوصا در حوزه معارف، به رشد قابلتوجهی رسیده است؛ یعنی ذائقه مخاطب ما عوض شده. شاید مخاطب ما چندین سال قبل بهطور مثال درسهایی از قرآن آقای قرائتی که همچنان هم میدرخشد، برای او کافی بود ولی امروز علاوهبر درسهایی از قرآن میخواهد درسهایی از زندگی حضرت امیرالمومنین(ع) نیز بگیرد، با سیره پیشینیان دین هم آشنا شود، میخواهد که معارف عمیقتر به او برسد. الحمدلله این اتفاق میافتد. در برنامه سمت خدا هر سال که پیش رفتیم، مخاطب را با خود بالا کشیدیم، لذا جنس مباحث امروز ما نه با دفعههای قبل که با سالهای قبل متفاوت است. این به نوع نگرش و نگاه مخاطب برنامه و توقعی که او از ما دارد، برمیگردد، یعنی بخشی از حرکت ما مرهون انتظار و توقع مخاطب ماست و این اتفاق بسیار مبارکی از نگاه من است.
برنامههای معارفی بسته به نوع رویکرد و هدفهایی که ترسیم کردهاند، همه رشد میکنند. من درباره برنامه خودمان میتوانم بگویم که در سمت خدا ارتباط و تعامل با مخاطب یکی از نقاط قوت است و آن روایت نورانی حضرت رضا(ع) که «اگر مردم زیباییهای کلام ما را میدانستند، بیشک تبعیت میکردند.» امروز از زیباییهای دین برای مردم میگوییم، زیباییهای دین محسوس و ملموس است و همه احساس میکنند اگر وارد متن زندگی آنها شود، زندگیشان شیرین میشود و مدینه فاضلهای را رقم خواهد زد. در سمت خدا نوعا براساس درخواست و نیاز مخاطب روزها را تعریف کردیم. شنبهها از قرآن که سیره تربیتی انبیاست، روزهای یکشنبه از آثار تربیتی عبادت در زندگی میگوییم که عبادات چه نقش سازندهای در زندگی افراد و اشخاص دارد. دوشنبه از نهجالبلاغه امیرالمومنین(ع) میگوییم که درس زندگی امروز ماست، روز سهشنبه از فضائل امیرالمومنین(ع) میگوییم. روزهای چهارشنبه احادیث اخلاقی را بیان میکنیم. روزهای پنجشنبه از عرفان و معرفت بیشتر صحبت میکنیم. این نگاه من مخاطب را یک سیر هوشمندانهای خواهد داد و او را به یک سمتوسویی هدفمند و جهتدار سوق میدهد. الحمدلله از منابع دینی مستغنی هستیم و هرچه نهجالبلاغه را تورق و آیات و تفاسیر را نگاه میکنید، هرچه روایات حضرات معصومان و سیره علما را نگاه میکنید، میبینید چقدر حرف نگفته و چقدر راه نرفته وجود دارد. باید کسی که برنامه دینی میسازد مخاطب خود را بشناسد و هم به رسانه اشراف کامل داشته باشد و هم دینشناس و رسانهشناس باشد. این تعامل برنامهسازان با مخاطبان و حتی کارشناسان با مخاطبان از طریق فضای مجازی یا سایت و پیامک در رشد برنامهها و ارتقای آنها تاثیر دارد، یعنی اگر تلویزیون روزی برنامهای میساخت و یکسویه برنامهها را طراحی میکرد، امروز در تعامل با مخاطب میتواند خیلی بهتر برنامهها را طراحی کند و روی آنتن ببرد.
نقش مجری یا کارشناس در این برنامهها چقدر پررنگ است؟
در کنار همه اینها جاذبههای تصویری و خود مجری یا کارشناسی که بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند، نکته مهمی است که نباید از آن غافل شد، یعنی کارشناسان ما هم امروز باید نیاز جامعه را بشناسند و به تناسب نیاز جامعه و ذائقه مخاطب مطالب خود را بهروزرسانی و عرضه کنند. شاید مطالبی که دهها سال قبل در دهههای قبل در تلویزیون و رادیو میشنیدیم، پایه آن همین مطالبی است که امروز بیان میکنیم ولی امروز بیان دیگری از مطالب را برای مخاطب عرضه میکنیم که به جان و دل او مینشیند، یعنی زبان و ادبیاتی که انتخاب میکنیم سبک بیان خود را متناسب با ذائقه امروز مخاطب طراحی میکنیم و اینها چندعاملی است که میتواند در پیشرفت برنامههای معارفی و هم در رضایت مخاطب موثر باشد. سمت خدا الان یکی از پرمخاطبترین برنامههای تلویزیون است. در شبکه سه جزء پرمخاطبترینها در همه فصلها بوده و جالب است این برنامه بیش از 97-96 درصد رضایتمندی مخاطب را دارد. این رضایتمندی نکتهای است که نمیتوان از آن غافل شد، یعنی یک نفر باید بنشیند تحلیل و الگوسازی کند و بگوید اگر برنامهای همانند برنامه سمت خدا یا برنامههای دیگر تلویزیون که از درصد بالای رضایتمندی برخوردار هستند، چه کاری کردهاند و چه اتفاقی افتاده که به این جایگاه رسیدهاند و همین را تعمیم دهند تا تلویزیون را همیشه با این برنامههای فاخر و پرمخاطب رصد کنیم. آن زمان است که آن دانشگاه عمومی و ملی که امام به تلویزیون لقب دادند، محقق میشود و همه خانوادهها استفاده میکنند.
یکی از نقدهایی که به برنامههای معارفی صداوسیما در دهههای مختلف شده و هنوز هم میشود این است که مخاطبان سفید هستند یعنی یک قشر مشخص طبقه مذهبی. انگار نگاهی به قشر خاکستری نمیشود و با قشر سیاه هم ظاهرا رابطه دوطرفه وجود ندارد. یکی از ویژگیهای سمت خدا این است که دقت به مخاطبان قشر خاکستری دارد. فکر میکنید این برای برنامههای معارفی صداوسیما چقدر مهم بوده است؟
خیلی زیاد، تلویزیون یک ویژگی و خاصیتی دارد که مثلا قشر سفید معارف خود را از هیاتها و مساجد و حسینیهها میگیرند. چه سمت خدا باشد و چه نباشد، گرچه باشد دریافت معارف آنها سادهتر خواهد بود و راه برایشان هموارتر است ولی تمام هم و نگاه ما این است که از چارچوبهای دینی که دین برای ما تعریف کرده، فاصله نگیریم، لذا وقتی بحث حجاب میشود مخاطب خود را فقط چادری ببینیم، یعنی غیرچادری مخاطب ما نباشد. حجاب حدود و ضوابط شرعی مشخصی دارد، اعم از چادری و غیرچادری است، درمورد آقایان هم همینطور. لذا سیاستی در برنامه سمت خدا وجود دارد، از رهبری تا فضلا و مراجع تقلید و اندیشمندان و حتی خانهدارها و حتی پیرزن بیسوادی که در روستایی برنامه ما را نگاه میکند، به همه توجه و نگاه داریم. بنابراین حرفی میزنیم که خواص جامعه بپسندند و عوام بفهمند. نه سطح خود را بهحدی بالا ببریم که برای مراجع برنامه پخش شود و نه برای سطح پایین جامعه باشد. لذا میبینیم برخی نوجوانان پیام میدهند که یکی از دلخوشیهای ما بعد از درس، این برنامه است. شاید به زور و اجبار مادرمان سر سفره ناهار سمت خدا را میدیدیم ولی کمکم وابسته و مانوس شدیم. این خیلی نکته مهمی است و نباید ساده از کنار آن عبور کرد و این سرمایهای برای ماست. صحبت شخص و برنامه خاصی نیست. اینکه برنامهای چون سمت خدا را بتوان مرجع رسانهای دانست و اگر صحبتی در این برنامه میشود بهعنوان رفرنس از آن یاد کنند و بگویند این مطلب را سمت خدا گفته، نکته مهمی از نگاه من است. در طول برنامهسازی نگاه ما به تمام اقشار مخاطبان است و حتی اقشار سیاه که شاید اتفاقی برنامه را نگاه میکنند. یکبار کسی مطلبی را در اینستاگرام نوشته بود که باتری کنترل تمام شده بود و مجبور شدم تمام این برنامه را از ابتدا تا آخر ببینم و کلی شوخی درست و حسابی یاد گرفتم. یعنی اتفاقی مخاطب برنامه و جذب آن شده. الحمدلله بازخوردی نسبت به اینکه شما وقت ما را میگیرید، نداشتیم و در پیشگاه مردم و خداوند مسئولیم، اگر دقایقی که مخاطب برای تماشای برنامه اختصاص میدهد، نخواهد مطلب و نکته مهمی دستگیر او شود، ثانیهبهثانیه و دقیقهبهدقیقه برنامه ماراتن نفسگیر است تا مطلب به کمال برسد و ناقص نماند. در تلاقی با اخبار مطلبی ناتمام بماند، مخاطبان دنبال اخبار شبکه یک میروند که مخصوصا الان اخبار جایگاه مهمی در خانوادهها دارد، نکند حرف خود را نیمه بیان کرده باشیم. توجه به مخاطب یکی از نکاتی است که باید در تمام برنامهها بدان اهمیت داده شود و امروز برنامههای تلویزیون به برکت فضای مجازی و تعامل با مخاطب به این سمتوسو میروند و ما هم در این مسیر حرکت میکنیم و انشاءالله دعای خیر مردم و مخاطبان بدرقه راه ما باشد و سخت محتاج دعای شما هستیم.