سرویس سیاسی جوان آنلاین: در این میان قبیحتر آن است که یکسال مانده به انتخابات ریاست جمهوری انبوهی از مسئولان و کارگزارانی که امروز مسئولیتهای مهم اجرایی یا قانونگذاری را در کشور در اختیار دارند، مهمترین اولویت خود را پیروزی در آن آوردگاه قرار دهند، درحالیکه میتوانند توان و ظرفیت یا تشکیلات تحتمدیریت خود را در کاهش آسیبهای ناشی از ویروس کرونا متمرکز کنند و تأمین منافع عمومی جامعه را در صدر قرار دهند.
از ماههای قبل اخبار غیررسمی و پنهانی حکایت از آن داشت که برخی از مسئولان کنونی کشور به جای تمرکز روی وظایفی که براساس آن حقوق قابلتوجهی دریافت میکنند، به برگزاری جلسات محرمانه برای شرکت در انتخابات بهعنوان نامزد اقدام کردهاند و امروز در شرایط بحرانی کشور کمافی السابق در حال استمرار شبکهسازی برای تولید آرای انتخاباتی خود در انتخابات ریاست جمهوری هستند. برخیها معتقدند که امروز تلاش برای تولید آرای انتخاباتی در قالب مظلومنمایی همچنان جذابیت فراوانی برای نامزدهای انتخاباتی سال آینده دارد، بهگونهایکه تمارض کرونایی یکی از شگردهای این روزهای برخی از سیاستمداران است
استمرار قدرت مهمترین دغدغه
در شرایطی که امروز کشور بهدلیل اعمال تحریمهای غیرانسانی غرب تحت فشار میباشد و پیامدهای اقتصادی و معیشتی ناشی از شیوع ویروس کرونا نیز باعث شده است که جامعه ایرانی دوران سختی را تجربه کنند، جماعتی که باید پاسخگوی ناکارآمدی و ناتوانی دولت و مجلس متبوع خود باشند، مانند برخی دیگر از سیاستمداران رقیب، هدف اصلی خود را کسب موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ قرار دادهاند.
جماعت غربباور داخلی که بعد از دوران افول خود در عرصه سیاسی طی سالهای ۸۴ به بعد، توانستند با حذف نامزد اختصاصی خود در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، بستر بازگشت دوباره به قدرت را در انتخابات همان سال فراهم کنند، امروز همچنان در تلاش هستند تا با فاصلهگذاری با دولت برآمده از گفتمان اصلاحطلبی، انتخابات سال آینده را با موفقیت پشت سر بگذارند.
۷ سال فرصتسوزی
در این میان مهمترین مانع پیشروی جریان مورد اشاره کارنامه دولت و مجلس تحت حمایت آنها طی شش سال اخیر است، تا جایی که رویکرد مجلس دهم و دولت یازدهم و دوازدهم نهتنها مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را کاهش نداد، بلکه به میزان چندین برابر آنها را افزایش داد.
تا جایی که امروز گرانی و رکورد بیکاری ناشی از سیاستهای این جریان منجر به ایجاد نارضایتیهای فراگیر در سطح کشور شده است و مردم به شدت از سیاستمداران و رهبران این طیف سیاسی گلایهمند هستند و عامل مشکلات امروز خود را اولویتهای تصنعی این جریان در عرصه کشورداری میدانند.
مهمترین اولویت مورد وثوق جریان هواخواه لیبرالیسم در داخل کشور عادیسازی روابط با نظام سلطه و به صورت ویژه کاهش سطح تنش میان ایران و امریکا با اهرم توافق با هر قیمتی بود؛ سیاستی که طی هفت سال اخیر به شدت مورد حمایت رسانهها و جریانات مختلف سیاسی وابسته قرار گرفته است و اکنون با نسبت دادن مشکلات امروز کشور به اصل حاکمیت در تلاش هستند تا زمینه پیروزی مجدد خود را در انتخابات ریاست جمهوری فراهم کنند.
اعتراف تلخ
حسین مرعشی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران به عنوان یکی از احزاب مطرح جریان غربباور در گفتوگویی با اشاره به برخی ناکامیهای دولت، گفت: «بخش دوم که ما لطمه خوردیم از مجلس است. در مجلس دهم واقعیت این بود که نه فراکسیون امید و نه آقای لاریجانی که نماینده اصولگرایان میانهرو بود و در انتخابات هم با آقای دکتر روحانی همراهی کرده بود، هیچکدام اکثریت نداشتیم. اگر این دو با هم توافق کرده بودند که ریاست مجلس یک سال در میان جابهجا بشود، امروز شخص و جریانِ آقای عارف و همچنین شخصِ و جریانِ آقای لاریجانی هم حذف نمیشدند.»
وی در ادامه بیان کرد: «ضعفهای آقای روحانی و دولت، فشارهای اقتصادی ناشی از تشدید تحریمها، بیتدبیریهایی مانند بنزین و حوادث آبان و ضعفهای استراتژیک ما در مجلس تا جایی که مجلس به سه فراکسیون ضعیف تبدیل شد، یا ادامه آن در شورای شهر و شهرداریها، اجماعی را در بدنه اجتماعی اصلاحطلبان و حوزه رأی اصلاحطلبان به وجود آورد که در انتخابات نباید شرکت کرد.»
جالب اینجاست که سخنگوی کارگزاران در ادامه به صورت شفاف شکست در انتخابات سال ۱۴۰۰ را بهدلیل ناکارآمدی دولت و مجلس متبوع خود قطعی دانسته و میگوید: «امروز تشخیص من این است که حتی اگر جبهه اصلاحات در کل هم لیستی را میداد و آقای خاتمی هم بهعنوان رهبر اصلاحات حمایت میکرد، تغییر عمدهای در ترکیب آراء به وجود نمیآمد. براساس پیشبینیای که من دارم اینها (اصولگرایان) هم ریاستجمهوری را خواهند گرفت، هم شوراها و هم مجلس آینده را و تا چهار سال آینده روی این موج هستند. پس، از نظر من این انتخابات بیش از انتخابات مجلس هفتم اصلاحطلبان را در محاق میبرد.»
نامزدتراشی برای پیشگیری از شکست
محمدرضا خباز، از چهرههای وابسته به جریان اصلاحات در مصاحبهای بدون اشاره به هزینهها و پیامدهای گسترده کشور و مردم ناشی از عملکرد محمدجواد ظریف در عرصه دیپلماسی و به ویژه برجام میگوید: «ما باید چهرههای جدیدی را به مردم معرفی کنیم و نگران رأیآوری نباشیم، زیرا اگر برنامه وجود داشته باشد و نامزد معرفی شده خود را متعهد به برنامههای ارائه شده بداند، مردم رأی میدهند؛ خواه آن نامزد آقای ظریف یا یکی از دیگر عزیزان باشد. در عین حال این احتمال کاملاً وجود دارد که آقای ظریف نامزد ریاستجمهوری بشود؛ هر چند او در زمان برجام به دلیل فشارهایی که نیروهای تندرو میآوردند، قسم خورد که در ریاستجمهوری نامزد نشود، اما در عالم سیاست هیچ چیزی غیرمنتظره نیست و ممکن است بیاید، اما به نظرم از حالا روی اسامی تکیه نکنیم، زیرا هر چه اسم افراد را مطرح کنیم، نیروهایی خاص که معمولاً قائل به اخلاق سیاسی نیستند، به آن شخصیت حمله و سعی میکنند او را بسوزانند.»
شهربانو امانی، از فعالان سیاسی این جریان و عضو شورای شهر تهران نیز در گفتگو با روزنامه اصلاحطلب آرمان بیان کرد: «یکی از علل حمله به معاون اول رئیسجمهوری هراس از حضور وی در انتخابات ۱۴۰۰ است که سبب شده رسانههای اصولگرا این روزها شروع به تخریب وی کنند». وی همچنین معتقد است که «نزدیکان روحانی، جهانگیری را از گردونه اجرایی خارج کردهاند. امید اصلاحطلبان به رأیآوری کاندیدای پوششی سال ۹۶ در انتخابات ۱۴۰۰ در نوع خود جالب است و به گمان خود سعی دارند با این هدف دامن جهانگیری را از ناکامیهای دولتهای مدعی تدبیر پاک کنند.» این زن مدعی اصلاحطلبی در ادامه گفت: «همزمان با آغاز دوره دوم دولت روحانی برخی در درون دولت بهگونهای عمل میکنند که گویا آنها رئیسجمهور هستند و به تنهایی قصد دارند حرف خود را به کرسی بنشانند و این افراد نیز با عملکرد و صحبتهای خود در راه دولت مانعتراشی میکنند. حلقه نزدیک به رئیسجمهور در همان سال اول دولت دوازدهم افرادی را که برای دولت تبدیل به سرمایه اجتماعی شده بودند، محدود کرد و عملاً اجازه فعالیت مفید و مؤثر را نداد.»
پوشش ناکارآمدی با نامزدهای سوخته
آنچه طی سالهای بعد از روی کارآمدن دولت اصلاحات بعد از سال ۱۳۸۴ در بین تحولات انتخاباتی جریان غربگرای داخلی مشهود بوده، فقدان نامزدهای کارکردگرا با پتانسیل رأیآوری بالا یا کاریزماتیک در بین جریان مورداشاره بوده است؛ ضعفی که منجر به آن شد که در انتخابات سال ۸۸، آنها به فردی منزوی در عرصه سیاست به نام میرحسین موسوی روی بیاورند و در سال ۹۲ نیز به نامزد مستقل در انتخابات دلخوش کنند و آنگونه که از گمانهها پیداست در انتخابات سال آتی به نامزد مستقل که اخیراً علاقه وافری به تمارض سیاسی- پزشکی نشان میدهد، روی بیاورند تا همچنان در عرصه مدیریت اجرایی کشور نقشآفرینی کنند.