داستان انقلاب

برچسب ها
نگاهی به کتاب «هزار و یک جشن» منتخب جشنواره داستان انقلاب
یکی از تلخ‌ترین صحنه‌های کتاب، افتادن غریب نوکر کدخدا در رودخانه است. او قرار است اسب کدخدا را نجات دهد و سیل او را می‌برد. اسب که دل‌بسته او بوده، مرده غریب را از آب بیرون می‌کشد، اما کرکس‌های کوه که مرگ غریب را از آن بالا شاهد بوده‌اند، از راه می‌رسند. اسب تلاش می‌کند از پیکر غریب مراقبت کند اما.
کد خبر: ۹۷۷۵۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۵