خاطرهای از نحوه شهادت سردار یعقوب براتی در گفتوگوی «جوان» با همرزمش سیدمهدی حسینی
مدت زیادی از آشنایی و رفاقتم با شهید براتی نگذشته بود که حرف عجیبی به من زد. گفت: «سید اگر روزی شهید شدم و کنارم بودی، ببین ریشهایم خونی است یا نه. اگر خونی نبود هر جای بدنم که تیر و ترکش خورده بود، از خونش بردار و ریشهایم را سرخ کن!»
کد خبر: ۹۳۹۴۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۵
خاطره یک روز جنگ با ضدانقلاب در کردستان در گفتوگوی «جوان» با جانباز سیدمهدی حسینی
آن لحظه نمیدانستم کسی را که میبینم دوست دوران مدرسهام سیدمحمد حسینی است. همان رزمندهای که روز قبل اسیر ضدانقلاب شده بود. کسی که از سالها قبل میشناختمش، چنان بلایی سرش آورده بودند که نتوانستم بشناسمش. با دیدن پیکر حالم دگرگون شد
کد خبر: ۹۳۷۱۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۷
خاطرهای از رزمنده سیدمهدی حسینی
کد خبر: ۹۳۶۸۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۴
برگهایی از زندگی یکی از «انسان»های جنگ در گفتوگوی «جوان» با سیدمهدی حسینی
سختیها و مرارتهایی که علی از سن خردسالی کشید، باعث شد انسانی خودساخته و مؤمن بار بیاید. به قولی طلای وجودش در کوران سختیها خالص شده بود. پدرم هم که علی را خوب میشناخت، به من حکم کرد باید با او دوست شوم. میگفت: «اگر میخواهی آدم شوی باید با این علی بروی و بیایی و رفاقت کنی»
کد خبر: ۹۳۴۸۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۸