اینروزها با بالا گرفتن نگرانیهای عمومی درباره گسترش ویروس کرونا، کسب و کار محتکران سلامت مردم گرم گرم است. آنها تا جایی که امکان داشته باشد نانشان را در خون ملت میزنند و به خانه میبرند. این موضوع را با دریافت خبرهایی که درباره گرانفروشی لوازم پیشگیری به گوش میرسد، میشود به صرافت دریافت. قیمتهایی که اعلام آن هوش از سر هر جنبندهای میپراند. اگر وضعیت در پایتخت به این شکل باشد حالا ببینید در شهرهای دوردست چگونه است. وقتی اتفاقهایی از این دست میافتد و بازار محتکران بیش از پیش گرم میشود، ناکارآمدی ساختارهای نظارتی بیشتر خودش را نشان میدهد. ساختارهایی که سالهاست در باور عمومی فقط به شکل نمادین وجود داشتهاند و عملاً کارکردی در ساختار مدنی جامعه ندارند؛ چراکه اگر غیر از این بود چنین بازار مکارهای اصلاً شکل نمیگرفت. در حالت استحاله بودن ساختارهای نظارتی یکی از نگرانیهای عمومی است و پخش برنامههای فرمایشی در برخورد با عوامل این رفتارهای نادرست تأثیری در اصل ماجرا نداشته است. باور عمومی این است که ساختارهای نظارتی به این دلیل کارکرد خود را از دست دادهاند که با دریافت رشوه، چشم خود را به تخلفهای موجود بسته است و با همین شیوه به حیات خود ادامه دادهاست، در حالی که انتظار عمومی همواره برخورد مقتدرانه با متخلفان بوده و هست.
در کنار این بازارهای مکاره شکلگرفته، اما خبرهایی منتشر میشود که میشود در آن رگههایی از امید و انسانیت را دید. آدمهایی که فقط در فکر کسب روزی حلال هستند. مثل آن کاسبی که به جای نوشتن ماسک تمام شد، روی شیشه مغازهاش نوشته بود که ماسک رایگان را در اختیار شهروندان قرار میدهد یا یکی از کارکنان داروخانهای در غرب تهران که با هزینه خودش داروهای ضدعفونی و ماسکهای زیادی را خریداری کرد و به یکی از کمپهای ترک اعتیاد فرستاد تا معتادان برای یک روز هم که شده فکر کنند خارج از دیوارهای بلند کمپ یک نفر به فکر آنان است. جامعه ما در سایه بی تدبیریهای متولیانش با بحرانهای بسیاری مواجه است و مدام از بحرانی به بحران دیگر پهلو میزند. مثل بحران مرغ، تخممرغ، ریزگرد، برف وحالا بحران کرونا که اگر از آن جان سالم به در ببریم براساس تجربههای گذشته بایدمنتظر بحرانی تازه باشیم با این حال انتشار خبرهایی که حکایت از توجه به ابعادی انسانی است و در آموزههای دینیمان هم به آن توصیه شده حالمان را بیش از پیش خوش میکند.