سرویس سیاسی جوان آنلاین: برقراری صلح شاید یکی از قدیمیترین دغدغههای انسانی است که قدمتی به اندازه حضور بشر روی زمین دارد، همان گونه که جنگ هم به دغدغه و دلمشغولی بخش مهمی از اندیشمندان تبدیل شد. نگاهی به بزرگترین نبردها و جنگهای طول تاریخ نشان میدهد ضعف راهبردی همواره عاملی برای آغاز نبردهای بزرگ تاریخی بوده است.
این تجربه شهودی در قالب بحث موازنه قدرت یکی از اصلیترین دغدغههای نظریهپردازان روابط بینالملل بوده است. در تمامی متون کلاسیک روابط بینالملل، منازعه، جنگ، همکاری و ائتلاف همگی جلوههایی از موازنه قدرت بودهاند، از این رو برای حفظ صلح، موازنه یا توازن قدرت بین قدرتهای بینالمللی و منطقهای امری غیرقابل چشمپوشی است. در ساماندهی نظام امنیت بینالمللی نیز کشورهایی که از قابلیتهای ابزاری و ایدئولوژیک بیشتر و مؤثرتری برخوردارند دارای جایگاه تعیین کنندهتری خواهند بود. به این ترتیب هر چقدر قابلیتهای ابزاری و ایدئولوژیک کشوری از توانمندی بالایی برخوردار باشد، موازنه قدرت در سطح بالاتری به نفع آن جریان خواهد یافت.
تجربههایی برای درس گرفتن
در طرف دیگر این معادله نیز کشورهایی که در معرض تهدیدات راهبردی قرار میگیرند، بیشتر از سایر کشورها به توازن قدرت نیازمندند. یکی از نمونههای تاریخی این مسئله توازن راهبردی بین اتحاد جماهیر شوروی و امریکا بوده است. این راهبرد که در نهایت به توازن وحشت با استفاده از تولید انبوه سلاحهای اتمی انجامید، توانست به حفظ صلح در طول تمام درگیریهای تنشآلود بینجامد. در نقطه مقابل امریکا نیز تلاش کرده تا قدرت روسیه را در این حوزه تضعیف کند که جدیدترین نمونه آن کودتای نیروهای غربگرا در اوکراین بود که منجر به تلاش مسکو برای تصرف جزیره کریمه به عنوان پایگاه نیروی دریایی روسیه در دریای سیاه شد.
چرا باید در خاورمیانه قوی بود
واقعیت این است که بنا بر جبر جغرافیایی کشورهای خاورمیانه و خلیج فارس در چنین شرایطی قرار دارند و همیشه نشانهای از بر هم خوردن توازن راهبردی در این حوزه جغرافیایی وجود دارد.
دلایل فراوانی برای این مسئله وجود دارد که شاید مهمترین آن دخالتهای گسترده خارجی در منطقه باشد. از سوی دیگر وجود بزرگترین منابع انرژی فسیلی در منطقه و همچنین گذر کردن مهمترین راههای ارتباطی دنیا در حوزه دریایی و زمینی سبب شده تا تنشها روندی فزاینده پیدا کرده و شرایط دائماً به سمت پیچیدگی حرکت کند. در این میان جمهوری اسلامی ایران بیش از سایر کشورهای منطقه در معرض تهدیدات امنیتی و ژئوپلتیکی قرار دارد. ایران بنا بر ماهیت مرزهای خود و داشتن ویژگیهایی همچون گسترده بودن مرزها و قابلیتهای اقتصادی فراوان با تهدیدات متنوعتری نیز روبهرو است. علاوه بر این هر گونه تحول منطقهای و بینالمللی میتواند آثار و پیامدهای جدی بر امنیت ایران داشته باشد چراکه به دلیل اهمیت منطقه جنوب غرب، قدرتهای خارجی حضوری فزاینده در این منطقه دارند، در این مورد میتوان از تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا در سال ۲۰۱۱ نام برد. این تحولات اگر چه به برکناری برخی دیکتاتورهای تاریخی و تقویت موج اسلامگرایی مردمی انجامید، اما در نهایت ماجرا در لیبی و سوریه نتیجه بسیار متفاوتی پیدا کرد که تبعات گستردهای برای جایگاه راهبردی ایران در منطقه داشت.
همین رویه در مورد سوریه نیز در حال تکرار بود. سوریه به عنوان حلقه واسط نیروهای مقاومت نقشی حیاتی در حفظ توازن منطقه و جلوگیری از حمله احتمالی رژیمصهیونیستی داشت. همان گونه که باراک اوباما رئیسجمهور سابق امریکا در جلسه توجیهی خود با نمایندگان دموکرات سنا به این حقیقت اعتراف کرد که در صورت حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران بلافاصله رژیم صهیونیستی توسط موشکهای میانبرد و کوتاهبرد حزبالله لبنان مورد هدف قرار خواهد گرفت.
بازگشت توازن قوا
از همین رو بود که ایران برای برقراری این توازن بنا به درخواست دولت سوریه وارد عمل شد و تلاش کرد تا ثبات سیاسی در این کشور را بازگرداند. اگرچه جنگ داخلی در سوریه بعد از گذشت هشت سال همچنان در این سرزمین ادامه دارد، اما با قاطعیت میتوان گفت که ایران توانسته جریان نبرد را به نفع سوریه و کشورهای مقاومت عوض کند. ورود نیروی هوایی روسیه به این نبرد نیز کمک مضاعفی بوده که توانسته روابط ایران با همسایه شمالی خود را به سطح جدیدی از سطوح راهبردی برساند.
این اقدام ایران توانسته است توازن راهبردی را بار دیگر برقرار کرده و حتی شرایط را به ضرر کشورهای رقیب تغییر دهد. حمله گسترده رژیم سعودی به یمن و همچنین تهاجمیتر شدن رویکرد امریکا نسبت به ایران از جمله ترور سردار شهید سلیمانی نمونههایی از تلاش امریکا و غرب برای بر همزدن این توازن به ضرر ایران است.
چرا رهبری بر قویشدن تأکید میکنند
با در نظر گرفتن همه موارد میتوان گفت که در شرایط آَشوبناک کنونی که مهمترین قدرتهای دنیا از جمله ایالات متحده امریکا به دنبال زیر پاگذاشتن قواعد بینالمللی است، مهمترین راهکار برای حفظ صلح حفظ توازن قواست. بدیهی است که حفظ توازن قوا جز بر اساس ارتقای ابزارهای قدرت ملی امکانپذیر نخواهد بود. یکی از نمونههای موفق این مورد ارتقای موشکهای بالستیک ایران است که توانسته نوعی توازن نسبی در مقابل توانمندیهای نسبی نظامی غرب و کشورهای عربی ایجاد کند.
تأکید مقام معظم رهبری بر ضرورت قوی شدن از همین مسئله نشئت میگیرد. ایشان در جمع افسران نیروی هوایی با اشاره به پیچیدهتر شدن ابزارها و شیوههای دشمنان خاطرنشان کردند: در مقابل، شیوهها و روشهای جمهوری اسلامی نیز پیچیدهتر از گذشته شده است به گونهای که اکنون در بخشهای گوناگون کشور، روشها و کارهای کاملاً منطقی، پیچیده و پیش روندهای در جریان است که تأمین کننده عمق راهبردی کشور است و دشمن را زمینگیر کرده است. ما به دنبال تهدید هیچ کشور و ملتی نیستیم بلکه به دنبال حفظ امنیت کشور و جلوگیری از تهدید هستیم.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ضعیف بودن، دشمن را تشویق به اقدام خواهد کرد، افزودند: برای آنکه جنگ نشود و برای آنکه تهدید تمام شود، باید قوی شد. این سخنان رهبر معظم انقلاب در حقیقت ترجمه همین تجربه تاریخی گسترده و چندوجهی است. طبیعی است که قوی شدن پارامترهای مختلفی همچون اقتصاد، گسترش نیروهای نظامی و افزایش مشارکتهای مردمی در داخل کشور را میطلبد.
در صورتی که هرگونه خلل و ضعفی در این حوزهها به وجود آید و توازن فعلی قوا به خطر بیفتد نوعی خلأ راهبردی به وجود میآید که تخلیه آن تنها با استفاده از جنگ و درگیری گسترده نظامی قابل انجام بوده و این به معنای بازگشت سایه جنگ به کشور است.