سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، متهم ۳۶ساله که شبنم نام دارد صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. او چهارم دی سال گذشته به اتهام قتل شوهر ۵۴سالهاش که ایمان نام داشت، بازداشت شد. روز حادثه شبنم به پلیس تهران زنگ زد و گفت که شوهرش را به قتل رسانده است. مأموران پلیس آگاهی هم در خانه او حاضر شدند و جسد ایمان را در حالی که با روسری به دور گردنش خفه شدهبود کشف کردند. شبنم در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: شوهرم ۱۸سال از من بزرگتر بود. او قبلاً ازدواج کردهبود و صاحب یک دختر بود که همسرش را طلاق داد و به خواستگاری من آمد و باهم ازدواج کردیم. ما صاحب دو دختر ۸ و ۱۴ساله بودیم. او مردی بداخلاق بود که مدام من و بچهها را کتک میزد. لحظاتی قبل از حادثه هم بچه را کتک زد که به هواخواهی بچه وارد دعوا شدم و ناخواسته مرتکب قتل شدم.
دختر ۱۴ساله هم گفت: پدرم خیلی بداخلاق بود و ما را کتک میزد. لحظاتی قبل از حادثه با مادرم درگیر شد و او را کتک زد. البته خواهر کوچکم را هم کتک زد. وقتی دعوایشان بالا گرفت پدرم دچار تنگی نفس شد و روی مبل افتاد. همان لحظه مادرم که خیلی عصبانی بود روسری را به دور گردن پدرم پیچید و او را خفه کرد.
با کامل شدن تحقیقات پرونده برای بررسی به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. صبح دیروز بعد از اینکه رسمیت جلسه اعلام شد و نماینده دادستان تهران از کیفرخواست دفاع کرد، دو دختر شبنم اعلام کردند که از مادرشان گذشت کردهاند. وکیل دختر مقتول، اما گفت که موکلش حاضر به گذشت نیست و برای مادرخواندهاش درخواست قصاص دارد. سپس شبنم در جایگاه قرار گرفت و اتهامش را پذیرفت. او توضیح داد: شوهرم، مردی بداخلاق و تند مزاج بود و سر موضوعات پیش پا افتاده من یا بچهها را کتک میزد. او بازنشسته شده بود و بیشتر وقتش را در خانه میگذراند و با اوقات تلخی ما را اذیت میکرد. شبنم در توضیح حادثه هم گفت: ساعتی قبل از حادثه شوهرم داشت با دخترکوچکمان درس ریاضی کار میکرد. او حوصله درس دادن به بچه را نداشت و مدام دخترمان را دعوا میکرد تا اینکه او را کتک زد. بعد هم فحشهای خیلی بدی به دخترمان داد که من به هواخواهی بچه وارد دعوا شدم. ایمان به آشپزخانه دوید و چاقو برداشت تا من را بزند که درگیر شدیم و دعوایمان بالا گرفت که همان لحظه حالش بد شد. دچار تنگی نفس شد و روی مبل افتاد. من هم که خیلی عصبانی بودم با روسری به دور گردنش پیچیدم که خفه شد. من قصد کشتن او را نداشتم، اما این اتفاق افتاد و بعد هم به پلیس خبر دادم.
متهم ادامه داد: من از اتفاقی که افتاده ناراحت و پشیمان هستم؛ چراکه قصدی برای کشتن شوهرم نداشتم. دختر بزرگ شوهرم برای من درخواست قصاص کرده است که از او میخواهم من را ببخشد؛ چراکه بچههای من هم فرزندان پدرش هستند. هیئت قضایی بعد از شنیدن آخرین دفاع متهم وارد شور شد.