ناامیدی را این روزها میتوان در چهره بسیاری از ورزشکاران جانباز و معلول دید؛ ورزشکارانی که در پی تلاشی سخت برای کسب سهمیه، حالا آرزوهای خود را برباد رفته میبینند؛ چراکه تلاشهای سختشان ضامن حضور در المپیک۲۰۲۰ نیست و نگاه مدالی مسئولان خستگی ماهها و سالها تمرین و تلاش و تقلا را به جانشان میگذارد.
اعتراضی وارد نیست. این را بارها و بارها طی روزهای گذشته از زبان مسئولان اجرایی کمیته پاراالمپیک شنیدهایم. برخوردی قاطع که نمیتواند دلیل قانعکنندهای برای ناامید کردن امید ورزشکارانی باشد که با کمترین امکانات و در پی تلاش بسیار به موفقیتی دست یافتند که آرزوی هر ورزشکاری حضور در رقابتهای پاراالمپیک است.
بهانهها تکراری است. مسئله مثل همیشه بحث مالی و ادعای کمبود بودجه است. تأکید هم میشود که همه چیز از قبل اعلام شده بود و فدراسیونها در جریان این مسئله بودند که سیاست اعزام کاروان ایران به رقابتهای پاراالمپیک توکیو کیفی است نه کمی. این بهانهها، اما تنها آقایان تصمیمگیرنده را میتواند قانع کند نه جامعه ورزش و حتی مردم را. این در حالی است که مسئولان همواره از ضرورت توجه به ورزش میگویند و در این بین توجه به ورزشکاران جانباز و معلول را حائز اهمیت میخوانند؛ چراکه باعث تشویق جانبازان و معلولان جامعه برای روی آوردن به ورزش میشود. ورزش نه فقط روحیه و انگیزه آنها را بالا میبرد که مشارکت آنها، امید را به جامعه تزریق میکند، اما تنها یک تصمیم کافی است تا ثابت شود هرآنچه در خصوص اهمیت توجه به ورزش جانبازان و معلولان گفته میشود شعاری بیش نیست و صرفاً برای تهییج جامعه است که اگر غیر از این بود، با بهانههای همیشگی که سالیان سال است از ورزش جدا نشده روی نام ورزشکارانی که به سختی و با کمترین امکانات موفق به کسب سهمیه المپیک شدند خط قرمز کشیده نمیشد، اما با نگاه ناعادلانه مسئولان تصمیم گیرنده از حضور در این رقابتها باز میمانند.
مدال تنها چیزی است که آقایان را میتواند برای اعزام قانع کند. این نگاه با روح ورزش منافات دارد. درحالی که همواره گفته میشود اخلاق در ورزش از هر مدال و عنوانی مهمتر است. با تصمیمی که نمیتوان اخلاقی خواند، صراحتاً گفته میشود که تنها شانسهای مدال میتوانند مسافر توکیو باشند. نگاهی که این روزها امید بسیاری از ورزشکاران پاراالمپیکی را ناامید کرده و باعث تخریب روحیه و انگیزههای آنها شدهاست.
مشکلات مالی بحث امروز و دیروز نیست و مسئولان ورزش همواره انتظار دارند تا ورزشکاران بهرغم مشکلات مالی و کمبود امکانات به بهترین شکل ممکن در میادین بینالمللی حاضر شده و با به اهتزاز در آوردن پرچم پرافتخار ایران با دست پر به وطن بازگردند، اما تأکید مسئولان برای اعزام کیفی کاروان پاراالمپیک ایران به توکیو و به میان کشیدن بحث کمبود بودجه برای اتخاذ این تصمیم نشان میدهد این جاده دو طرفه نیست و این تنها ورزشکاران هستند که باید با کمبودها و بیپولیها ساخته و دم نزنند و مسئولان قرار نیست به طور متقابل این بار را به دوش بکشند و هرجایی که مسائل مالی فشاری هر اندازه اندک به آنها وارد کند، این بار را باز هم بر گرده ورزشکاران میگذارند. ورزشکارانی که از قضا این بار جانبازان و معلولان هستند. ورزشکارانی که بدون تردید بیش از سایرین نیازمند توجه و حمایت هستند، نه فقط برای کسب مدال و عنوان که برای داشتن روحیه و انگیزه برای ادامه زندگی که به مراتب سختیهایش برای آنها بیشتر از سایرین است.
جانبازان و معلولان، اما همواره با این نگاه تبعیض آمیز مواجه بودند. پیش از این نیز در پی تصمیماتی که در خصوص استخدام قهرمانان ورزشی گرفته شدهبود، برای ورزشکاران جانباز و معلول استثنا قائل شدند. به طوریکه طبق تصمیمات اتخاذ شده نه آنها، که فرزندانشان میتوانستند به جای پدران و مادران قهرمان خود، به کار گرفته شوند. درحالی که خود آنها بیشتر نیازمند داشتن شغل بودند و رسیدگی به این امر کمترین کاری بود که مسئولان یک جامعه، چه ورزشی و چه غیرورزشی میتوانستند به عنوان سردمداران امور برای جانبازان و معلولان که بیش از سایر اقشار نیازمند حمایت هستند، بکنند، اما هر دم از این باغ بری میرسد و مدام ثابت میشد که تمام حرفهای زیبا و فریبنده آقایان مسئول تنها شعارهایی است که تحت عنوان متنهای سخنرانی و برای فریب اذهان عمومی نوشته و خوانده میشود!