کد خبر: 985104
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۸ - ۰۰:۱۶
در گفت‌وگوی «جوان» با «شاهد پیوند» مدرس و فعال هنر‌های نمایشی درباره چالش‌های تئاتر و دلایل قهر مردم با این هنر مطرح شد
اگر هنر تصویر را مانند یک درخت بدانیم و تئاتر را ریشه‌های آن درخت، قطعاً باید توجه لازم به ریشه شود تا درخت سرپا بماند. ضعف ریشه یا تئاتر ما در نهایت منجر به رشد بی‌کیفیت ساقه و برگ که همان هنر سینما و تلویزیون است می‌شود
ملیکا گل‌محمدی
سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: «در تهران خبری نیست، نیایید. این توصیه را به تئاتری‌هایی می‌کنم که با یک دنیا امید و اشتیاق عزم مهاجرت به پایتخت را می‌کنند تا به خیال خودشان در سایه امکانات و حمایت‌هایی که در این کلانشهر وجود دارد روی صحنه خودی نشان بدهند و در کار خود پیشرفت کنند، اما در نهایت آنچه نصیبشان می‌شود محرومیتی مضاعف است. واقعیت این است که تئاتر حامی دلسوز و پا به کاری ندارد و فرقی نمی‌کند در تهران باشی یا در شهری دیگر...» این‌ها بخشی از واگویه‌های شاهد پیوند، بازیگر، کارگردان، مدرس و فعال سینما، تلویزیون و تئاتر است که به قول خودش گاهی از خرجی خانه زده و هزینه تئاتر کرده است تا به سهم خودش کاری برای سرپا نگهداشتن این «هنر از نفس افتاده» بکند. شاهد پیوند دارای مدرک فوق‌لیسانس کارگردانی است. از جمله فعالیت‌های وی می‌توان به ۴۰ نمایش صحنه‌ای و خیابانی، کارگردانی ۱۰ فیلم کوتاه، اخذ بیش از ۳۰ جایزه از جشنواره‌های مختلف، دو دوره هنرمند برتر از خانه تئاتر، جایزه اول فیلم زیتون سرخ و سال‌ها تدریس در دانشگاه و کانون‌های نمایشی فرهنگسرا‌ها و تربیت صد‌ها نوجوان و جوان علاقه‌مند به هنر نمایش اشاره کرد. «جوان» با وی درباره چالش‌های امروز تئاتر ایران و راهکار‌های انس و آشتی جامعه با محصولات این هنر نمایشی گفتگو کرده است.

آسمان تئاتر در همه جا یک رنگ است
یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های تئاتر از دیرباز تا کنون موضوع کمبود امکانات بوده و خیلی‌ها که شیفته و عاشق تئاتر هستند به هوای اینکه تهران امکانات بهتری دارد رنج‌های زیادی را تجمل می‌کنند تا به پایتخت بیایند و به رؤیا‌های خود جامه عمل بپوشانند، اما من می‌گویم آسمان تئاتر در همه جا یکرنگ است و در تهران هم خبری نیست، نیایید! این توصیه را به تئاتری‌هایی می‌کنم که با یک دنیا امید و اشتیاق عزم مهاجرت به پایتخت را می‌کنند تا به خیال خودشان در سایه امکانات و حمایت‌هایی که در این کلانشهر وجود دارد روی صحنه خودی نشان بدهند و در کار خود پیشرفت می‌کنند، اما در نهایت آنچه نصیبشان می‌شود محرومیتی مضاعف است. واقعیت این است که تئاتر حامی دلسوز و پا به کاری ندارد و فرقی نمی‌کند در تهران باشی یا در شهری دیگر. البته تئاتر در شهرستان‌ها مشکلات زیرساختی بسیاری دارد از جمله امکانات و سالن‌های اجرایی، ولی این بی‌مهری فقط مختص تئاتر شهرستان‌ها نیست! اگر نگاهی کارشناسانه به شرایط، امکانات، حمایت و سایرِ موارد مورد نیاز برای هنرمندان فعال در این حیطه داشته باشیم، هنرمندانی که در تهران هستند تئاترشان چه ویژگی دارد که تئاتر شهرستان از آن برخوردار نیست؟!

طی سال‌های اخیر در تئاتر تهران چه امکاناتی ایجاد شده که با تئاتر شهرستان‌ها متفاوت است؟ از زمانی که بنده دانشجو بوده‌ام چند سالن اصلی مانند تئاتر شهر و تالار وحدت بورس بود. دست یافتن به این سالن‌ها برای یک جوان خلاق و با استعداد که خیلی هم بی‌تجربه نیست بسیار مشکل بود و پس از گذشت این همه سال نیز داستان بر همین منوال است، نه تنها برای یک جوان دانشجو بلکه برای بازیگران و هنرمندان مطرح تئاتر نیز همین شرایط حاکم است. شاید بعد از یک صف طویل انتظار برای این سالن‌ها نوبتی هم به آن‌ها داده نشود. از بین سالن‌های تئاتر موجود در تهران سالن مولوی بیشترین کار تجربی را انجام می‌دهد که این سالن نیز بیشتر مختص دانشجویان دانشگاه تهران است.

برداشت غلطی که بسیاری از هنرمندان شهرستان از وضعیت موجود در تهران دارند این است که اگر به تهران بیایند هر امکاناتی که بخواهند برای آن‌ها فراهم است! در پاسخ به این فکر باید گفت: بله، امکاناتی مثل سالن‌های تئاتر را داریم مخصوصاً در بخش‌های خصوصی ولی یک هنرمند چگونه می‌تواند به آن‌ها ورود کند؟! با یک جیب پر پول. شما حداقل باید شبی یک الی سه میلیون تومان برای اجاره سالن یک بخش خصوصی هزینه کنید که قطع به یقین جوانی که تازه شروع به کار کرده است از پسِ این مخارج برنمی‌آید. اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم آیا به این سؤال کلیشه‌ای نمی‌رسیم که فرق تئاتر شهرستان با تهران چیست؟

تئاتر مادری است که قربانی فرزند خود یعنی سینما شده است
تمامِ این کمبود‌ها و کاستی‌ها به این خاطر است که مسئولان به ضرورت وجود تئاتر پی نبرده‌اند و با قیاس مادام هنر تئاتر و سینما و دودوتا چهار تا کردن به این نتیجه می‌رسند که چرا باید برای اجرای ۲۰ شب یک نمایش هزینه‌ای انجام دهند در حالی که می‌توانند با کمی بیشتر هزینه کردن یک فیلم سینمایی تولید کنند و در تمام کشور به اکران درآید، سرمایه‌گذاری بسیار پرسود‌تر! به این ترتیب تئاتر قربانی فرزند خود که همان سینماست می‌شود. اگر نگاه اینگونه باشد قطعاً تئاتر به گوشه کناری سوق داده می‌شود. قاعدتاً نباید به تمام سرمایه‌گذاری‌ها از دید اقتصادی نگاه کرد، شاید با سرمایه‌گذاری کردن برای یک تئاترِ خوب سودی نصیبِ مسئولان یا سرمایه‌گذاران نشود یا بسیار درصدش کم باشد ولی قطع به یقین سود فرهنگی آن چندین برابر سینماست، پس باید با اعتبارات دولتی از تئاتر حمایت کرد. در این تردیدی نیست که هنر تئاتر مادر تمام هنر‌های تصویری است و بازیگران مطرح سینما، هنرمندانی که شاکله سریال‌های تلویزیونی را تشکیل می‌دهند از دل همین تئاتر به وجود می‌آیند و اگر از این منظر نگاه کنیم آن زمان است که به ضرورت تئاتر پی برده می‌شود. اساساً اگر مسئولان زیر پر و بال تئاتر را بگیرند نتیجه آن بالندگی هنری شایسته در تراز جامعه ارزشی و اسلامی ما خواهد شد.

اگر هنر تصویر را مانند یک درخت بدانیم و تئاتر را ریشه‌های آن درخت، قطعاً باید توجه لازم به ریشه شود تا درخت سرپا بماند. ضعف ریشه یا تئاتر ما در نهایت منجر به رشد بی‌کیفیت ساقه و برگ که همان هنر سینما و تلویزیون است می‌شود. اما متأسفانه مسئولان ما در چند سالِ اخیر به تئاتر به عنوان یک هنرِ نگاه نکرده‌اند! تنها این تفکر را داشته‌اند که ۲۰۰ یا ۳۰۰ مخاطب در هر سانس چه سودی دارد و به این فکر نیفتاده‌اند که این هنر پایه و زیر بنا و اساس هنر‌های تصویری است. تا این معضل، یعنی مقدم و ضروری شناختن هنر نمایشی تئاتر بر سایر هنر‌های تصویری حل نشود، نمی‌توان به معضل و مشکلات تئاتر در شهرستان‌ها پرداخت. در واقع تئاتر قربانی نگاه گیشه‌ای مسئولان شده است و نگاه و مدیریت غلط آنان موجب قهر مردم با تئاتر شده است. البته بخش عمده‌ای از جامعه ما هنوز با تئاتر آشتی نکرده‌اند که قهر کنند و حتم دارم آشتی با تئاتر به قهر منتهی نمی‌شود.

رسانه ملی گوشه چشمی هم به تئاتر داشته باشد
تئاتر نیاز به تبلیغ دارد تا شکوفا شود و اگر در درجه اول نقش هیچ یک از ارگان‌ها در تبلیغات را در نظر نگیریم، رسانه ملی به تنهایی می‌تواند به اندازه تمام ارگان‌ها در بحث تبلیغات مؤثر واقع شود، صدا و سیما سود قابل توجهی از تبلیغ پفک، چیپس و... درمی‌آورد. مگر کار صدا و سیما چیزی جز خبررسانی، تبلیغات برای برند‌های مختلف، پر کردن اوقات فراغت و فرهنگ‌سازی برای مردم است؟ خُب یک بخش کوچکی سوبسید هم به هنرمند تئاتر بدهد، برای مثال بگوید من دو تیزر رایگان برای هر نمایشی که دارای مجوز وزارت ارشاد است و در حال حاضر نمایشش اجرا می‌رود پخش می‌کنم. ما متوقع هم نیستیم و برای تمام نمایش‌ها هم این را نمی‌خواهیم ولی حداقل در هفته یک بار این لطف را انجام دهد. خدا را شکر طی سال‌های اخیر تعداد شبکه‌های صدا و سیما به صورت فزاینده‌ای افزایش پیدا کرده است. قطعاً در طول روز دو تا تبلیغ تئاتر جای «آبمیوه‌اش را بدم؟ قهوه‌اش را بدم؟ دوغش را بدم؟ دلسترش را بدم؟» را تنگ نمی‌کند! تأثیرات به سزای این اقدام در رشد مخاطب، ایجاد فرهنگ تئاتر رفتن و تئاتر دیدن در خانواده‌ها دارد و از همه مهم‌تر هنرمند مجبور نمی‌شود با هزار و یک دوز و کلک و بدبختی تبلیغ تیزر کارش را در شبکه‌های ماهواره‌ای ببرد و بعد پاسخگوی دستگاه‌های اجرایی باشد. بدون شک همانگونه که یک فرزند حمایت شده درجات عالی را می‌پیماید و باعث ارج و قرب خانواده‌اش می‌شود، یک تئاتر حمایت شده هم نه تنها باعث سرافکندگی نیست بلکه سبب سربلندی یک نهاد حمایتی و باعث رشد و شکوفایی جامعه نیز می‌شود.

تئاتر را یک گوشه‌ای از سبد زندگی جا بدهیم
از حمایت تبلیغی و ترویجی رسانه ملی بگذریم همانطور که هر ارگان امکاناتی مثل بن کارت، سبد حمایتی آذوقه، بلیت‌های نیم‌بهای استخر و سینما، سفر‌های زیارتی، امکانات ورزشی و... برای کارمندانش فراهم می‌کند، خوب است در این سفره رنگین که غذای شکم، بدن، روح و.... را ترتیب داده غذای ذهن هم چاشنی‌اش کند و تئاتر را در گوشه‌ای از سبد مصرفی خانوار جا بدهند. قطعاً در بلند مدت شاهد تأثیر شگرف این اقدام در روحیه کارمندان و خانواده‌هایشان خواهیم بود. تئاتر به صورت غیرمستقیم با مخاطبش صحبت می‌کند و پیام‌هایش را می‌دهد. در نتیجه فرهنگ‌سازی غیرمستقیم، اما ماندگار در روحیه خانواده‌ها دارد. من خودم در یک جای دولتی مشغول به کار هستم و به مرورِ زمان فرهنگ تئاتر دیدن را برای همکارانم نهادینه کرده ام. به گونه‌ای همکارانم را متقاعد کردم که حتماً کودکان خودشان را به تئاتر کودک می‌برند. همچنین خودشان هم از دیدن تئاتر با موضوعات گوناگون استقبال می‌کنند. جالب است که هنر نمایش آنچنان تأثیر عمیقی بر آن‌ها گذاشته است که تئاتر دیدن را تنها یک تفریح نمی‌دانند بلکه آن را یک نیاز می‌دانند. بار‌ها از دوستان و همکارانم شنیده‌ایم که فرزندشان برای مثال اصلاً اهلِ رعایت کردن بهداشتِ دهان و دندان نبوده ولی همین کودک بعد از دیدن فلان نمایش مخصوص کودکان که در آن خرگوشی مسواک می‌زده هر شب اصرار دارد که مثل آقا خرگوشه نمایش مسواک بزند! تعجبی ندارد، چون تئاتر یک تجربه زیستن ملموس برای کودک ماست. کودکان خیلی خوب فرق بین رویداد زنده و از قبل ضبط شده را می‌فهمند.

بعضی افراد به صورت خودکار چند روز در هفته ورزش می‌کنند، چون به این علم رسیده‌اند که ورزش برای سلامتی‌شان مفید است ولی برخی دیگر با وجود اینکه به این موضوع واقفند در این راستا اقدامی نمی‌کنند.
به نظر من مدیران می‌ترسند و توانایی ریسک‌پذیری ندارند، ولی باید واقف باشند زمانی که اداره کل هنر‌های نمایشی مجوز اجرای یک کار را صادر کرده است قطعاً این کار تأیید شده است. اگر مدیران یک مقدار جسارت داشته باشند و اداره کل هنر‌های نمایشی هم همگام با آن‌ها باشد و با شناسایی تئاتر مناسب برای آن‌ها یاری‌شان دهد قطعاً به هر دو طرف به نتیجه مطلوب خواهند رسید. اداره کل هنر‌های نمایشی به عنوان یک واسط خوب می‌تواند یک حمایت‌کننده یا تهیه‌کننده تئاتر را به یک کارگردان جوان با استعداد که حمایت‌کننده مالی‌ای ندارد معرفی کند یا می‌توانند بین این دو گروه به عنوان واسطه عمل کند، بلکه حتی باید این افراد را شناسایی هم بکند. تهیه‌کنندگی کار یک جوان با استعداد و جسور که ادعای حرفه‌ای بودن هم نمی‌کند قطعاً هم هزینه کمتری می‌برد هم راحت‌تر است. حتی می‌تواند با نصف بودجه برای یک فرد شناخته شده این کار را انجام دهد.
اگر مسئولان ما به ضرورت تئاتر پی ببرند و این موضوع را در نظر بگیرند که بازیگران توانای سینمای ما از دل تئاتر برمی‌خیزند، قطعاً از تئاتر حمایت خواهند کرد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار