شاید خیلیها معتقد باشند مشکلات اقتصادی موجود موجب کاهش ازدواج جوانان شدهاست، اما به نظر میرسد که بحث آداب فرهنگی شامل باورها و رسم و رسوم غلط نیز تأثیر و نقش بسزایی در بیرغبتی جوانان به تشکیل خانواده دارد.
ازدواج در جامعه ایران اهمیت خاصی دارد. نیازهای عاطفی و جنسی جوانان در چارچوب ازدواج برطرف میشود و همچنین با ازدواج استقلال جوانان و مسئولیتپذیری آنان به تکامل میرسد. آمارهای چندسال اخیر از افزایش سن ازدواجها خبر میدهند.
پرسش اساسی این است که چرا با وجود نیاز ذاتی جوانان به ازدواج، تمایل جوانان به ازدواج کاهش یافته است؟ در وهله اول شاید خیلیها عامل مهم و اصلی کاهش ازدواج را عامل اقتصادی بدانند، ولی مسئله مهمتری از مشکلات اقتصادی وجود دارد.
مشکل فرهنگی، گاهی چنان جلوی مسیر و راه ازدواج جوانان سنگاندازی میکند که چندین برابر مشکلات اقتصادی برای ازدواج باعث مانع تراشی میشود. وقتی فکر و تصمیم ازدواج در ذهن یک جوان میآید، آنقدر شرایط سخت به تبع آن ظاهر میشوند که به تأخیر انداختن ازدواج تنها راهحل او میشود.
طی فرآیند اقدام به ازدواج باورهای نادرست، رسم و رسوم نابهجا برای جوانان مشکلآفرین و باعث تأخیر ازدواج آنان میشود که یکی از این باورهای غلط سختگیری خانوادهها در مسیر ازدواج جوانان است و اگر جوانی هم تصمیم خود را برای ازدواج به خانواده دختر مطرح کند، با عکسالعملهایی مانند اینکه تو هنوز خانه و ماشین نداری و یا آنکه شاغل دائمی نیستی با چالشهای عدیدهای مواجه میشود.
سن بلوغ در افراد پایین آمده و جوانان، زود آماده پذیرش مسئولیت میشوند. این باور غلط و القای آن به جوانان در سطح اجتماعی نیز خطرآفرین است، زیرا موجب پایین آمدن اعتماد بهنفس جوانان میشود و جرئت آنان را در انجام کارهای بزرگ کاهش میدهد. یکی دیگر از باورهای غلطی که چندین سال است در فرهنگ ازدواج وجود دارد، این است که ازدواج مانع تحصیل و شکوفایی دختران میشود.
این باور هنگامی که از سوی خانواده نیز گفته و القا میشود، دختر را تحت فشار قرار میدهد و، چون برای اکثر دختران نیز تحصیلات و یا فعالیت اجتماعی مهم است راه به تأخیر انداختن ازدواج را انتخاب میکنند و به همین دلیل فرصتهای ازدواج خوب را از دست میدهند و در سنین بالا که فرصتهای محدودی دارند مجبور به ازدواج میشوند. در واقعیت این است که ازدواج مانع و یا در تضاد با شکوفایی، تحصیل و فعالیت اجتماعی دختران نیست بلکه حتی حمایتهای همسر و ایضاً خانواده خود دختر باعث پیشرفت بیشتر دختران در عرصه اجتماعی میشود. همچنین در اثر آرامش و برطرفشدن نیازهای عاطفی که با ازدواج برای دختران محقق میشود، بسیار بهتر و پر انرژیتر میتوانند در عرصه اجتماعی ظهور کنند. این باور و سیاهنماییهای غلط باعث میشود جوانان در عین حالی که به ازدواج نیاز و آمادگی دارند از آن بترسند و به همین دلایل افراد ازدواج خود را به تأخیر بیندازند.
مانع فرهنگی دیگری که گریبانگیر ازدواج شدهاست، رسم و رسوم نابهجا و تجملات بیهوده هستند؛ این رسم و رسوم نه تنها دختر و پسر را تحت فشار قرار میدهد بلکه خود خانواده طرفین هم تحت فشار قرار میگیرند. این رسمها بعضاً از همان جلسه اول خواستگاری ظاهر میشوند و هزینههای سنگین و غیرضروری را بر خانوادهها تحمیل میکند. مراسمهای متعددی که با هزینههای بالا برگزار میشوند نه تنها بار مالی برای خانوادهها میآورد بلکه انرژی زیادی را نیز از زوجین میگیرد.
علاوه بر این مراسمها، خریدهای غیرضروری مانند طلا، جواهرات و جهیزیههای سنگین هزینههای اضافی دیگری را به بار میآورد. این رسم و رسوم وقتی با مقایسههای بیجا و چشم و همچشمی همراه شوند، کار را برای زوجین سختتر میکند و هزینهها از حد معمول بسیار بالاتر میروند. همچنین با به وجودآمدن چنین توقعاتی بین خانوادهها اختلاف میافتد و موجب رنجش در همان مراحل ابتدایی کار میشود.
این در حالی است که میتوان به جای این مخارج غیرضروری پول آن را در جهت تأمین نیازهای اولیه و مهمتر زوجین مانند مسکن مصرف کرد. با کنار گذاشتن رسمهای غلط نه تنها خود جوانان با خیال آسودهتری ازدواج میکنند بلکه خود خانوادهها نیز تحت فشار قرار نمیگیرند و فرآیند ازدواج با شیرینی و سادگی طی میشود. این روزها ضرورت ازدواج آسان بسیار بیشتر حس میشود، زیرا این فرهنگ میتواند مشکلات اقتصادی که به وجود آمده است را نیز کنترل کند و موجب ترغیب جوانان به ازدواج کردن شود.
* دبیر کارگروه زنان و خانواده انجمن اسلامی مستقل دانشگاه تهران