سرويس سياسی جوان آنلاين: هر دولتی که در امریکا روی کار آمده و سکان قوه مجریه این کشور را در اختیار گرفته است در وهله نخست به سیاستمداران دو حزب جمهوریخواه و دموکرات و پس از آن افکار عمومی این کشور تعهد داده تا با به کارگیری اهرمهای جدید بتواند ترمز قدرت گفتمانی و منطقهای و دفاعی ایران را کشیده و مسیر تضعیف جمهوری اسلامی ایران را از یک دست نیافتنی و رؤیایی به امری سهلالوصول تبدیل کند.
چنانچه مجموعه موضعگیری مقامات دولت کنونی امریکا را طی سه سالی که صدارت امور در امریکا را در اختیار داشتهاند مرور کنیم به راحتی درک خواهیم کرد که مقامات ارشد این کشور مانند دونالد ترامپ، مایک پمپئو و جان بولتن و برایان هوک در هفتهها و ماههای نخست با هیجان و حرارت فراوان از قریبالوقوع بودن «فروپاشی جمهوری اسلامی ایران» با به کارگیری اهرمهای مختلفی نظیر خروج از برجام و افزایش تحریمها و گسترش تهدیدات بینالمللی سخن به میان آورده و با اتهامافکنی علیه مقامات ایرانی و شخصیتهای نخست کشور تلاش کردند تا دوقطبی
مردم- حاکمیت به وجود بیاورند.
پایان دوره مواضع هیجانی علیه ایران؟
امروز بعد از گذشت ۱۹ ماه از زمان خروج ایالات متحده از برجام و افزایش فشارهای سیاسی- اقتصادی توسط این کشور و همپیمانان اروپایی و منطقهای آنها، شاهد هستیم که مواضع احساسی و هیجانی مقامات ضدایرانی غربی و منطقهای تا حدودی فروکش کرده است که شاید مرور برخی از مواضع اندیشکدههای غربی پاسخ مناسبی برای این مسئله را ابراز کنند. آلترمن، مدیر برنامه خاورمیانه اندیشکده امریکایی «مطالعات راهبردی و بینالمللی» در یادداشتی ضمن تحقیق درباره روند مبارزاتی امریکا در جهان تأکید میکند که «امریکا بازنده همیشگی در منطقه غرب آسیا» است. این اندیشکده با ارائه مجموعه دلایلی بیان میکند که ایالات متحده ۲۰ سال است که در منطقه غربآسیا در حال جنگ است و هیچ وقت پیروز نشده، اما این در حالی است که چین بدون جنگ ۲۰ سال است که پیروز بوده است. همچنین در ادامه این موسسه تحقیقاتی امریکایی مینویسد: «روند صعودی سطح تنش بین جمهوری اسلامی ایران و امریکا، ایالاتمتحده را از متحدان و شرکای خود جدا کرده است، در حالی که نه این امر باعث فروپاشی حاکمیت ایران و نه تغییر در رفتار آن شده است. در عوض، به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران نفوذ خود را در منطقه افزایش داده است، به همین جهت همپیمانان عرب ِ امریکا از ترس قرار گرفتن در تیررس خشم ایران در حال حاضر به دنبال نوعی سازش با جمهوری اسلامی هستند که امریکا را منزوی میکند.»
الگوهای ایران برای غلبه بر غرب
«اورشلیم» نام یک مرکز مطالعات راهبردی و امنیتی صهیونیستی است که ضمن بررسی مؤلفههای ثباتساز و قدرت سخت جمهوری اسلامی ایران آورده است که بر اساس دکترین عملیاتی که تهران تدوین کرده هدف نهایی ایران این است که قدرت بازدارنده خود را در منطقه به واسطه بازوهای عملیاتی خود در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تثبیت کند. این دکترین متشکل از سازمانهای شیعه و سنی است که در راستای ایجاد برتری در منطقه غربآسیا و تقویت جایگاه جمهوری اسلامی ایران در سراسر جهان عمل میکنند تا در هر سناریوی جنگی، امریکا و شرکای آن را به خطر بیندازند. ظاهراً این همان چیزی است که فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفته است: «ما مکلف به فرمولسازی غلبه بر دشمن در همه سناریوها هستیم. امروز قدرت جهانی ما معتبر، شناختهشده و دارای ظرفیت بازدارندگی فوقالعادهای است.»
طی هفته اخیر همچنین اندیشکده مطالعات امنیتملی رژیم صهیونیستی نیز در بررسی گامهای اجرایی معاهده برجام و اقدامات جمهوری اسلامی ایران در مقابله با خروج امریکا از این معاهده آورده است: «برای رسیدن به بیشترین فشار ممکن و مؤثر بودن، نیاز به نفوذ سیاسی [در داخل ایران]برای پشتیبانی از استراتژی فشار حداکثری و کارآمدی فشار اقتصادی است. این امر مستلزم آن است که امریکا و اروپا پروژهای را در مورد تحریمها به اشتراک بگذارند و تعهد خود را برای حفظ فشار بر ایران به اشتراک بگذارند.»
ناامیدی در خفا
اگر چه با بررسی و مرور بسیاری از اندیشکدههای غربی میتوان پی برد که بسیاری از آنها غلبه امریکا و همپیمانان اروپایی و منطقهای بر جمهوری اسلامی ایران را یک امر غیرممکن و خیالی توصیف میکنند، اما بالطبع در مواضع بسیاری از مقامات امریکایی، اروپایی و منطقهای میتوان به سهولت دریافت که ناامیدی از چیرگی بر ایران و دستکم تغییر رفتار ایران در عرصههای مختلف دفاعی و منطقهای عملاً غیرممکن است، اما آنچه مهم میباشد این مسئله است که اقرار به چنین مسئلهای اساساً قابل تحقق در تریبونهای عمومی توسط مقامات این کشورها نیست و برای خالی نبودن عریضه و حفظ روحیه یک جریان سیاسی در داخل کشور باید هر از چند گاهی از لزوم تغییر رفتار ایران در عرصه منطقهای و دفاعی سخن به میان بیاورند.
بر همین اساس باید توجه داشت که تقویت جریان میانهرو (بخوانید غربگرا) همچنان نقطه امید پایدار غرب و متحدان منطقهای آنهاست، کمااینکه اندیشکده امریکایی رند در یکی از گزارشهای هفته گذشته خود، در تحلیل شاکله و ساختار تصمیمسازی در جمهوری اسلامی ایران آورده است: مقامات و کارشناسان حوزه ایران در واشنگتن باید ماهیت واقعی سیاستگذاری در تهران را درک کنند و دو دیدگاه را مورد توجه قرار دهند؛ اردوگاه حامیان آرمانهای جمهوری اسلامی که برای نیل به آن مبارزه میکنند و اردوگاه حامیان روابط ایران با امریکا که برای آینده این روابط فعالیت میکنند، بر اساس این ادراک و توجه، واشنگتن برای مقابله با ایران تنها به راههایی برای تقویت موقعیت میانهروها نیاز خواهد داشت.