سرويس حوادث جوان آنلاين: ناکامی پلیس برای دستگیری مردی که با آتشافروزی، مرگ همسر صیغهای خود و مردی دیگر را رقم زدهاست، سبب شد تا پرونده به صورت غیابی بررسی شود. سه نفر از کارگران کارگاه هم به خاطر صدمات ناشی از آتشسوزی درخواست دیه کردهاند.
به گزارش جوان، پانزدهم فروردینسال۹۶، مأموران پلیس از مرگ مشکوک مرد و زن جوانی در یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند. اجساد متعلق به پری ۳۸ساله و جعفر ۴۰ساله بود که در یک حادثه آتشسوزی عمدی در کارگاه خیاطی در نعمتآباد بر اثر شدت سوختگی به بیمارستان منتقل شده، اما به خاطر شدت جراحات فوت کردهبودند. همچنین سه نفر از کارگران کارگاه نیز به خاطر صدمات ناشی آتشسوزی به بیمارستان منتقل شدند و تحت معالجه قرار داشتند.
با انتقال اجساد به پزشکی قانونی، یکی از کارگران مجروح شده که زمان حادثه در محل حضور داشت مورد تحقیق قرار گرفت و در توضیح به مأموران گفت: «نوید از همکاران ما بود و در کارگاه خیاطی کار میکرد. روز گذشته او با جعفر و زن جوانی درگیر شد و در آن درگیری ظرف بنزین را روی سر جعفر و آن زن ریخت. از آنجائیکه بخاری روشن بود کارگاه آتش گرفت. نوید فرار کرد، اما جعفر، زن جوان، من و دو نفر از کارگران کارگاه به خاطر شدت جراحات به بیمارستان منتقل شدیم که متأسفانه جعفر و آن زن فوت کردند، اما ما سه نفر همچنان تحت درمان هستیم.»
با ثبت این اظهارات، نوید به عنوان اولین مظنون تحت تعقیب قرار گرفت و در روند تحقیقات صاحب کارگاه نیز مورد بازجویی قرار گرفت. او در توضیح به مأموران گفت: «جعفر از کارگران کهنهکار کارگاه بود. کاملاً او را میشناختم. روحیه لوتیگری داشت و در کارهای خیر پیشقدم بود. نوید هم همکار چند ساله جعفر بود که سالها پیش طلاق گرفتهبود، اما وضع مالی خوبی داشت. او قصد ازدواج داشت به همین خاطر جعفر، زن جوانی را که از نظر مالی دچار مشکل بود به او معرفی کرد و قرار شد آنها با هم ازدواج کنند، اما نوید آن زن را صیغه کرد تا بعد از مدتی به عقد خودش درآورد. در این مدت او با آن زن رفت و آمد داشت و برایش طلا خرید و هزینههای دندانپزشکیاش را پرداخت کرد. دو ماه گذشت، اما آن زن گفت پشیمان است و قصد ازدواج ندارد.»
صاحب کارگاه ادامه داد: «روزی با نوید صحبت کردم و به او گفتم بهتر است برای ازدواج رضایت دوطرفه باشد. اگر آن زن راضی به ازدواج نیست اصرار نکن. نوید با شنیدن حرفهایم عصبانی شد و گفت برای پری خیلی هزینه دادهام، اما او بدون هیچ دلیلی میخواهد رابطهاش را با من قطع کند. این شد که روز حادثه از جعفر خواست تا پری را به کارگاه دعوت کند تا آخرین حرفها را با هم بزنند. وقتی جعفر همراه آن زن وارد کارگاه شدند بعد از کمی صحبت، نوید بنزینی که از قبل آماده کردهبود، را روی سر هر دو نفر ریخت و به خاطر روشن بودن بنزین کارگاه آتش گرفت.»
بعد از توضیحات صاحب کارگاه تلاش برای یافتن نوید ادامه داشت، اما بعد از گذشت دوسال از حادثه از آنجائیکه ردی از وی به دست نیامد پرونده با درخواست قصاص از سوی اولیایدم و درخواست دیه از سوی سه کارگر کارگاه به خاطر صدمات وارده در حادثه آتشسوزی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
به این ترتیب پرونده به صورت غیابی در آن دادگاه رسیدگی و حکم لازم صادر خواهد شد.