چشم بستن روی واقعیت و غفلت، سرانجام کار را به جاهای باریک کشید. اتفاقات رخ داده در ورزشگاه یادگار امام تبریز و شعارهایی که از جنس ورزش و فوتبال نبود، بسیاری را برآشفت؛ عدهای را دلخور کرد و برخی را هم درصدد توجیه برآورد، اما آنچه در جریان بازی استقلال و تراکتور رخ داد چیز تازهای نبود. داستان شنیدن شعارهایی بود که کوچکترین ارتباطی به مسائل ورزشی نداشت و تمامیت ارزی ایران را زیر سؤال میبرد که این داستان تازهای نیست. این را خبرنگاران ورزشی که سالهاست در استادیومها رفتوآمد دارند به خوبی میتوانند شهادت دهند. اینکه چند مرتبه و روی سکوی کدام استادیومها شعارهایی شنیدند که حالشان دگرگون شده، از حضور افرادی که نه برای تماشای فوتبال، بلکه برای دنبال کردن هدفی دیگر خود را به ورزشگاه رسانده بودند. افرادی که بدون شک به دنبال استفاده سوء از جو استادیومهای ورزشی، شور و حرارت تماشاگران و ازدحام جمعیت هستند تا به اهداف حقیر خود برسند. اهدافی که آنها را بر آن میدارد تا پرچم کشور دیگری را بر فراز دستان خود بگیرند و شعارهایی بدهند که بیتردید هیچ ایرانی تأییدش نمیکند؛ میخواهد ترک باشد یا کرد، بلوچ یا عرب.
امروز، اما این شعارهای حقیر را تنها در یک شهر و ورزشگاه خاص نمیشنویم. نمونهاش آنچه در جریان بازی پرسپولیس و فولاد در اهواز دیده شد؛ از توهین گرفته تا تخریب و خسارت. بیتوجهیها و لاپوشانیهای بیمورد آقایان و بیمسئولیتیها در این زمینه حالا باعث شده کار بیخ پیدا کند، نه آنکه بگوییم این اندک افراد معلومالحال تعدادشان فراتر از حد تصور رفته، نه. بدون شک هنوز هم تعداد آنهایی که با وقاحت روی خاک کشورشان گام برمیدارند و پرچم بیگانه را بالای سر خود به رقص درمیآوردند اندکتر از آن است که به حساب بیایند، اما عدم مقابله با این افراد شرایط را برای سودجویان فراهم کرده است. سودجویانی که در آزادی سمفونی وقاحت سر میدهند و در ورزشگاههای مختلف بنای ناسازگاری گذاشته و به دنبال حاشیهسازی هستند. افراد معدودی که طی همه این سالها رفتارهای شرارتبارشان لابهلای حاشیههای سکوها گم شده و مورد توجه قرار نگرفته تا به معدود نفرات همفکر خود این فرصت را بدهند تا با رخنه روی سکوهای دیگر ورزشگاهها از شمال گرفته تا جنوب، به دنبال تفرقهافکنی باشند. البته شاید هنوز هم عمده نگاهها به سمت تخریبهای بیرون ورزشگاه باشد تا آنچه گاهی با شیطنتی خاص روی سکوها رخ میدهد. شیطنتهایی که میشد خیلی پیشتر از اینها در نطفه خفهاش کرد، اما به لطف بیتدبیری و بیمسئولیتی آقایان که جز سر دادن شعار هنر دیگری ندارد، کار را به جایی رسانده که امروز صدای جامعه برابر این ناهنجاری درآمده و فریاد اعتراض مردم برخی را به واکنش واداشته تا اقدامی جدی در این راستا انجام دهند.
هرچند که به نظر میرسد عنان کار از دست آقایان به ظاهر مسئول در رفته است. بیتردید کمتر مسئولی است که بخواهد به این مهم اعتراف کند یا برای عذرخواهی از مردم بابت رخ دادن اینگونه اتفاقها روی سکوهای ورزشگاهها سر خم کند، اما اگر غیر از این بود برای چندمین سال متوالی صحنههای بجا مانده از بازی پرسپولیس- فولاد در خوزستان به صحنههای باقی مانده از شورشهای خیابانی نمیماند که ترکشهایش به اتومبیلها و ساختمانهای اطراف میخورد!
عنان کار از دست آقایانی که زمام امور را در دست دارند در رفته، چراکه هر بار در پی اتفاقات ناگواری که در جریان بازیهای فوتبال روی سکوها و حتی بعد از آن رخ داده، درصدد توجیههای غیرمنطقی برآمدهاند و به جای حلوفصل اصولی مشکل، دستآخر هم مدال افتخار نصیبشان شده، به دلایلی که همواره برای همگان نامعلوم بوده تا همچنان شاهد اتفاقات ناگواری باشیم که تماشای عکسها و خبرهای آن به راستی مایه شرمساری فوتبالی است که باید ساعاتی از اوقات فراغت مردم را پر کند.
اما آیا به راستی اینطور است و عکسهای بجا مانده از بازیهای مختلف از جمله آخرین مصاف پرسپولیس با فولاد در آزادی میتواند آن را تصدیق کند یا زبان از بیان واقعیت قاصر است و روسیاهیاش مثل همیشه میماند به آقایانی که به واسطه بیتوجهیهای مکرر، بانیان این رخدادها هستند!