قتل زنان تنها یکی از موضوعاتی است که پروندههای آن مدام در حال شکلگیری است. این دسته از قربانیان پروندههای قتل را دو گروه تشکیل میدهند. بخش نخست و سلامت آن عمدتاً مربوط است به زنان سالخورده که پس از فوت شوهران و ازدواج فرزندانشان به تنهایی روزگار میگذرانند. بیشتر این افراد تحمل جدایی از خانههایی را که خاطرات گذشته بسیاری در آن دارند، ندارند و به جای همزیستی با عروس یا داماد خانواده ترجیح میدهند پایان عمر خود را در آشیانه خالی سپری کنند. این دسته از زنان به دلیل کهولت سن توان مراقبت از خود را ندارند به همین دلیل یکی از مناسبترین سوژههای مرتکبان سرقت و قتل را تشکیل میدهند. افرادی هم که مرتکب جرم علیه این دسته از زنان میشوند را هم چند گروه تشکیل میدهند. یک دسته از مهمترین آنها، بستگان دور یا نزدیک هستند که با اطلاع از نگهداری پول یا طلا با طرح سناریوی از قبل طراحی شده وارد خانه زنان سالخورده میشوند و در حین یا پس از ارتکاب عمل مجرمانه خود مرتکب قتل میشوند. دسته دیگر که عمدتاً با انگیزه سرقت وارد خانه این دسته از زنان میشوند و با ارتکاب قتل محل را ترک میکنند، پرستارهای خانگی هستند. پرستارهای خانگی که وظیفه مراقبت از این زنان را دارند عمدتاً افرادی هستند که با مشکلات معیشتی زیادی مواجه هستند، بنابراین برای سامان دادن به بخشی از معضلات خود با همدستی یک مرد دست به سرقت و قتل زنان تنها میزنند. این دسته از زنان بیش از همه نیازمند حمایت خانواده خود هستند و عدم این حمایت هم منجر به بروز عمل مجرمانه علیه آنها میشود.
دومین بخش از زنان تنهایی که قربانی قتل و خشونت میشوند کسانی هستند که عمدتاً پس از مواجهه با طلاق شوهرانشان زندگی تنهایی را اختیار میکنند. مهم دلیل تنها شدن این دسته از زنان نداشتن ازدواج موفق است. عمده این زنان از طبقات متوسط و پایین جامعه هستند که ناخواسته وارد زندگی مشترک میشوند و به دلایلی، چون اعتیاد، خیانت، اختلاف قومی یا طبقاتی یا بیمهری و خشونت شوهر متارکه میکنند و به تنهایی یا همراه فرزندان خردسال خود به زندگی ادامه میدهند. این دسته از زنان در صورتی که به دلیل فشارهای ناشی از جدایی به زندگی خود پایان ندهند با مشکلات بزرگی، چون مسکن، شغل و تأمین هزینههای سرسامآور زندگی مواجه هستند. نگاه جامعه به این دسته از زنان عمدتاً نگاه بهرهبردار جنسی است و عمده افرادی که در مقام دادن خدمات عمومی به این دسته از زنان قرار میگیرند انتظار دریافت خدمات جنسی دارند. در طبقهبندی این دسته از زنان آنهایی که دارای شغل یا مناصب کاری هستند قادر به وارد شدن به زندگی مشترک دیگری هستند، اما آن دسته از زنان که به آسیبپذیرهای اجتماعی تعبیر میشوند به صورت فردی یا گروهی ناگزیر به وارد شدن به روابط خارج از عرف جامعه میشوند. افرادی که به اتهام قتل این دسته از زنان بازداشت میشوند همان دریافت کنندگان خدمات جنسی هستند که در قبال پرداخت پول وارد این رابطه سیاه میشوند، اما در جریان برقراری رابطه با انگیزههای مختلف از جمله سرقت مرتکب قتل میشوند. پلیس، اما با بررسی تماسهای این دسته از زنان همواره با لیستهای بلندبالایی از مردان عمدتاً متأهل مواجه میشود که نام بسیاری از افراد شاخص جامعه هم در میان آن دیده میشود که چرایی وارد شدن این دسته از مردان به این روابط جای بحث است.
این دسته از زنان از حمایت خانوادگی برخوردار نیستند و دلیل عمده وارد شدنشان به روابط غیراخلاقی هم نداشتن فرد یا خانواده حمایت کنندهاست. حمایت سازمانهای حمایت کننده در این بین مثل کمیته امداد یا بهزیستی هم کفاف هزینه یکماه نان خالی آنها را هم نمیدهد بنابراین در شرایطی که هر روز بر شمار پروندههای طلاق اضافه میشود باید منتظر بروز آسیبهای اجتماعی بیشتری هم باشیم.