سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، پاییز سال۹۴، مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به فرهاد ۳۲ساله بود که بر اثر اصابت چاقو به بیمارستان منتقل شده، اما به خاطر شدت جراحات فوت کردهبود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، همسر مقتول که در محل حاضر بود به مأموران گفت: «مدتی بود شوهرم با مرد میانسالی به نام احمد آشنا شدهبود و به خانه او رفت و آمد داشت. شب گذشته نیز برای تعمیر موتورسیکلت احمد به خانه او رفتهبود، اما آخر شب تماس گرفت و گفت کارشان طول میکشد به همین خاطر قرار شد شب منزل احمد بماند. دم دمای صبح بود که احمد تماس گرفت و گفت شوهرم با پسرش درگیر شده و به خاطر ضربه چاقو به سینهاش به بیمارستان منتقل شده است. بلافاصله خودمان را به بیمارستان رساندیم، اما شوهرم به خاطر شدت خونریزی فوت کرد.»
بعد از این توضیحات، مأموران به منزل احمد رفتند و پسرش به نام سیروس ۳۵ساله را بازداشت کردند. سیروس با اقرار به جرمش و بعد از بازسازی صحنه جرم روانه زندان شد و پرونده نیز با صدور کیفرخواست به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میز هیئت قضایی همان شعبه قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد. سپس اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و برای متهم درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم به دستور ریاست دادگاه در جایگاه ایستاد و با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: «پدرم سالها معتاد بود و خانهمان را پاتوق دوستان معتادش کرده بود. فرهاد به تازگی با پدرم آشنا شده بود و هرازگاهی برای مصرف مواد به خانه ما رفت و آمد داشت. شب حادثه برای انجام کاری از خانه بیرون رفتهبودم و حدود ساعت۳ نیمه شب به خانه برگشتم که متوجه شدم مقتول و پدرم در حیاط خانه نشستهاند و در حال مصرف مواد هستند. فرهاد هم مشغول تعمیر موتورسیکلت پدرم بود به همین دلیل نگران بودم سر و صدای آنها باعث اعتراض همسایهها شود. این شد که از آنها خواستم بساطشان را جمع کنند و کارشان را صبح شروع کنند، اما آنها قبول نکردند.» متهم در خصوص قتل گفت: «از عصبانیت سوار موتور شدم و در خیابان میچرخیدم، اما نگران بودم مبادا همسایهها مأموران را خبر کنند و باعث آبروریزی شود این شد دوباره به خانه برگشتم که دیدم آنها همچنان مشغول تعمیر موتور هستند. از فرهاد خواستم به خانهاش برگردد که عصبانی شد و با چاقو به من حمله کرد. من هم کنترل اعصابم را از دست دادم و برای دفاع از خودم با چاقویی که از وسایل تعمیر موتور پدرم برداشته بودم یک ضربه به او زدم. فرهاد خونین روی زمین افتاد که بلافاصله با اورژانس تماس گرفتیم و او را به بیمارستان رساندیم.»
متهم در آخرین دفاعش گفت: «باور کنید به خاطر آزار همسایهها به مقتول اعتراض کردم، اما او با چاقو حمله کرد.
من هم مجبور شدم از خودم دفاع کنم، اما قصد کشتن او را نداشتم. از اولیایدم درخواست گذشت دارم.»
بعد از آخرین دفاع، هیئت قضایی به اولیایدم پیشنهاد داد تا اعلام گذشت کنند به این ترتیب مقرر شد آنها در مهلت تعیین شده بعد از تصمیم نهایی درخواست قطعی خود را اعلام کنند.
به این ترتیب سرنوشت متهم با درخواست اولیایدم و صدور حکم هیئت قضایی مشخص خواهد شد.