سرویس فرهنگوهنر جوان آنلاین: نخستین شاهنشاه هخامنشی را چه ذوالقرنین بدانیم و چه آنطور که خود مینویسد نواده شاه بزرگ انشان، قابل احترام، اما مظلوم است! چرا مظلوم؟ چون با خباثت پهلویها و حالا پمپئوچیها در کشاکشی واقع شده که مانع از احقاق حق تاریخی او میشود.
پهلویها با ستایشهای بلند بالایی که تلاش میکرد عقبهای برای سلطنت ایجاد کند، با خارج کردن کوروش از بستر تاریخ و جغرافیا، شناخت تاریخی از او را عملاً ناممکن و کوروش را بدل به اسطورهای ساختند که دیگر فانوس راه آینده نیست بلکه آرام خفته است تا «ما» ادامه دهیم! از سر همین نگاه امروز کاربران شیفته کوروش در شبکههای اجتماعی، جز داستانهای افسانهای از او چیزی ندارند و ناچارند برای تفاخر به اسطوره کوروش، جملات شریعتی، زردتشت و حضرت علی (ع) را به نام آن بدبخت دست از دنیا کوتاه، کپی بزنند!
پمپئوچیها هم کوروش را تبدیل به نمادی متعصبانه برای مبارزه با اسلام و به تبع انقلاب اسلامی کردهاند. چوب این نگاه باز کوروش را نشانه رفته و تعصبهای ایجاد شده مانع شناخت صحیح تاریخی او شده است. پافشاری بر این نگاه از سوی خارجیها کار را از منظر هویتی-امنیتی به جایی رسانده که از سویی جوان ایران دوست و از سوی دیگر دستگاه اطلاعی ما تصور دارد انقلاب اسلامی و کوروش جمع شدنی نیست و اسلام به دنبال ریشهکنی کوروش و کوروش به دنبال نابودی اسلامی است!
اینها در حالی است که نباید از پادشاه بزرگ هخامنشی ترسید یا تلاش کنیم جملهای برایش جعل کنیم بلکه باید او را همچون تمام تاریخ به دور از اسطورهای شدن و در بستر جغرافیا کالبدشکافی کرد تا با واکاوی زندگی، عملکرد و دورانش به شناختی تاریخی و چراغی برای ساخت آینده نایل آمد.
فی المثال باید اندیشید آیا چنان که کوروش در بابل، بت پرستی بت پرستان را روا دانست و به آنها اجازه داد به آیین پدری خود ادامه دهند کاری شایسته و آزادیخواهانه بود یا اتفاقاً موجب گمراهی ابدی آنان شد و موجب گردید علقههای جاهلی به فکر و ذهن آنها بماند و هیچگاه به پیشرفت و آزادی تفکر نرسند؟! ببینید اگر پاسخ به این سؤال را با روایات دقیق و به دور از سر هم بافیهای من درآوردی یافتیم تا چه حد در سیاستگذاریهای سیاسی - فرهنگی امروز به کار میآید.