کد خبر: 974656
تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۸ - ۰۴:۴۶
گفت و گوی «جوان» با فرشید طالبی بازیکن سابق ذوب آهن درباره پیاده روی اربعین
این سفر بیشتر یک کلاس درس است. درسی که شما از عاشقان واقعی می‌گیرید. یاد می‌گیرید که همه ۱۲۴ هزار پیغمبر، همه امامان و ائمه آمده‌اند تا ما را هدایت کنند به سوی خدا و انتهای این راه به خدا می‌رسد و این خصلت‌های خداست که در ائمه می‌بینیم.
دنیا حیدری
سرویس ورزش جوان آنلاین: مشغله‌های کــاری وادارش کرده بود امسال قید حضور در پیاده‌روی اربعین را بزند، اما نمی‌دانست که خواست آقا همچون خواسته قلبی اوست. شاید هم به دلیل همین خواست قلبی بود که بعد از لرزیدن دلش با دیدن تصاویر زائران اربعین به فاصله نیم ساعت سفرش مهیا شد تا بار دیگر بتواند در راه امام حسین قدم بردارد و به پابوس آقا برود. سفری که فرشید فوتبالیست سابق ذوب آهن در گفتگو با «جوان» از آن به قدم برداشتن در مسیر بهشت یاد می‌کند.

زیارتتان قبول. برای دومین مرتبه افتخار حضور در پیاده‌روی اربعین نصیبتان شد.
امان از روزی که آقا شما را بطلبد و نامه‌تان را بزند. با توجه به مشغله کاری و اینکه دو سال پیش هم به این سفر رفته بودم امسال قصدی برای رفتن نداشتم، اما تماشای مسیر حسینی از تلویزیون دلم را لرزاند و با وجود آنکه سفرم از چند روز قبل کنسل شده بود، درست زمانی که داشتم مقابل تلویزیون به آقایم امام حسین سلام می‌دادم رجب‌زاده هم تیمی‌ام در ذوب‌آهن برای دومین بار تماس گرفت و در عرض نیم ساعت سفرمان مهیا شد و دو روز بعد در نجف بودیم.

تجربه دومین سفر چطور بود؟
خیلی متفاوت. این بار از راه قدیم رفتیم. از طریق‌العلما. راهی که بیشتر در مستند‌های تلویزیونی دیده بودم. انگار در مسیر بهشت قدم برمی‌داشتیم. از بین روستا‌هایی که شاید کمتر کسی از آنجا عبور می‌کرد. چون مسافت آن دورتر بود و ما هم پنج روز در راه بودیم.

استقبال مردم در این مسیر چطور بود؟
عالی. شاید باورتان نشود شب اول میزبان کسی بودیم که خانه‌اش سرویس بهداشتی نداشت و مجبور بودیم برای استفاده از سرویس بهداشتی به خانه همسایه برویم، چراکه صاحبخانه می‌گفت اگر برای ساخت سرویس بهداشتی هزینه می‌کردم نمی‌توانستم هزینه زوار امام حسین در ایام اربعین را بپردازم و کم می‌آوردم. اشک به چشم آدم می‌آمد وقتی می‌دیدیم آن‌ها از رفاه یک‌سال خود برای خدمت کردن به زائران آقا می‌زنند. باید این سفر را تجربه کنید تا متوجه شوید چه می‌گویم و فکر می‌کنم هر شخصی با هر دیدگاه و نظری و هر عقیده‌ای یک بار هم که شده باید به این سفر بیاید تا بداند چه سال‌هایی را در قدم برداشتن در راه امام حسین از دست داده است.

کجا بیشتر تحت تأثیر قرار گرفتید و دلتان لرزید؟
حال و هوایی که تجربه می‌کنید توصیف کردنی نیست. در تمام این مسیر آدم منقلب می‌شود و دلش می‌لرزد. هرکجا به یک شکل. نمی‌توانم دقیقاً بگویم کجا بیشتر منقلب شدم، اما یک‌جا در بین‌الحرمین، عزاداری یک هیئت هندی بود یا پاکستانی نمی‌دانم، اما خیلی مرا تحت تأثیر قرار داد. حال و هوای بین‌الحرمین انسان را منقلب می‌کند و فقط باید آن فضا را تجربه کنید تا بدانید چه می‌گویم. وقتی دلم لرزید و منقلب شدم، از امام حسین خواستم کمک کند در راه او قدم بگذارم. پیاده رفتن تا پابوس آقا جای خود دارد، اما این طی کردن یک راه است و از آقا خواستم کمک کند تا بتوانم در مسیر باطنی راه او قدم بردارم و زائر خلف او باشم و آبروداری و عزت حسین را یاد بگیرم و در راه واقعی او گام بردارم.

مهم‌ترین چیزی که در این سفر از ائمه خواستید چه بود؟
متأسفانه نتوانستم وارد حرم حضرت ابوالفضل (ع) شوم ولی به زیارت حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) مشرف شدم. ورودی حرم امیرالمؤمنین چشمم که به بارگاهشان افتاد، دلم لرزید و یاد فقرای کشورم افتادم و از آقا خواستم فرجی شود فقرای کشورم و فقرای دنیا کمتر شوند و مسئولانمان و هرکس که ادعا دارد، حب امیرالمؤمنین طوری در وجودشان رخنه کند که گره‌ای از مردم باز کنند و دست نیازمندان و فقرای کشورمان را بگیرند که به خدا حق این مردم این نیست. نمی‌دانم شاید، چون آقا امیرالمؤمنین از دهان فرزندان خود می‌گرفت و به دهان بچه‌های فقرا می‌گذاشت و همواره به فقرا کمک می‌کرد تا چشمم به بارگاه ایشان افتاد دلم برای فقرای کشورم لرزید و از آقا خواستم خودش کاری کند برای آن‌ها و این شاید یکی از عجیب‌ترین حال و هوایی بود که در سفر اربعین تجربه کردم خصوصاً که هیچ چیز از خودم در نگاه به بارگاه امیرالمؤمنین به یادم نمی‌آمد و فقط فقرای کشورم و حتی فقرای عراق و فقرای دنیا بودند که جلوی چشمانم آمدند. از امام حسین عزتش را خواستم. برای خودم و برای مردم شریف کشورم. از حضرت ابوالفضل هم خواستم یکی از امثال خودشان نصیب ما کند که همیشه همراه و تکیه‌گاهمان باشد. مثل برادر مثل یک همراه.

فرشید طالبی از این سفر چه درسی گرفت؟
این سفر بیشتر یک کلاس درس است. درسی که شما از عاشقان واقعی می‌گیرید. یاد می‌گیرید که همه ۱۲۴ هزار پیغمبر، همه امامان و ائمه آمده‌اند تا ما را هدایت کنند به سوی خدا و انتهای این راه به خدا می‌رسد و این خصلت‌های خداست که در ائمه می‌بینیم. اینجا کلاس درس است و در هر قدم می‌توانید درس تازه‌ای از انسانیت بگیرید؛ از معرفت. اینجا گویی همه چیز را بهتر لمس می‌کنید. می‌فهمید چرا وقتی حضرت علی از جنگ بازگشتند و دیدند در خانه طعامی نیست، پول قرض گرفتند، اما همان پول را هم به همرزم خود دادند برای خانواده‌اش غذا تهیه کند تا ما کمک به همنوع را یاد بگیریم.‌ای کاش مسئولانمان هم از ائمه یاد بگیرند و باری از دوش مردم بردارند.‌ای کاش یاد بگیرند دل نگران سفره خالی مردم باشند وقتی سفره‌های خودشان رنگین است.

فکر می‌کنید به عنوان زائر امام حسین چه وظیفه‌ای روی دوشتان است؟
اتفاقاً در این سفر با چند نفر از آن‌هایی که هرسال به این سفر می‌آمدند صحبت کردیم. گفتم بیایید با هم و پیش بارگاه امام حسین با آقا عهد ببندیم. عهد ببندیم که هر سال یک کار بد و اشتباه را انجام ندهیم. هر سال فقط یک اشتباه را ترک کنیم و کنار بگذاریم از هر صد اشتباهی که انجام می‌دهیم. یک خصلت بد را کم کنیم و با امام حسین عهد ببندیم. تا سفر بعدی خواهیم دید که این چقدر در زندگی‌مان به درد می‌خورد و چقدر ما را لایق زائر امام حسین بودن می‌کند. امیدوارم تأثیر این سفر‌ها را در جامعه ببینیم. نباید همه چیز به همین چند روز ختم شود. شما ببینید حداقل سالی ۳۰، ۲۰ میلیون زائر امام حسین داریم که اگر نیمی از آن‌ها خصلت‌های حسینی را در دل خود نگه دارند اینقدر اتفاقات غیر انسانی در کشورمان نخواهیم داشت.

یعنی فکر می‌کنید با پیاده کردن خصلت‌های حسینی می‌توان جامعه‌ای بهتر داشت، درست است؟
بله. وقتی این حجم از جمعیت و این اراده پولادین را دیدم گفتم‌ای کاش یک اربعین حسینی در کشورمان برای فقرا راه می‌انداختند.‌ای کاش همتی به وجود می‌آمد و همه دست به دست هم می‌دادند به نام آقایم امام حسین یک روز در سال هر کس به خانه فقرا برود و مایحتاج مورد نیازش را برای مدت کوتاهی هم که شده تأمین کند. برخی می‌گویند به جای آنکه هر سال به کربلا بروید پول آن را صرف فقرا کنید. می‌توان هم کربلا رفت و هم از فقرا دستگیری کرد. این دو تناقضی با هم ندارند. مگر امام حسین و حضرت علی غیر از این را به ما یاد داده‌اند؟ مگر حضرت علی نبود که شبانه به خانه فقرا می‌رفت و برایشان غذا می‌برد؟ در اربعین انگار یک آدم دیگری می‌شوید. اما این آدم منقلب شده باید در برگشت هم همان زائر امام حسین باشد و فراموش نکند به او به چشم زائر امام حسین نگاه می‌کنند و باید در شأن زائر امام حسین رفتار کند. نمی‌شود با سختی و با پای پیاده به پابوس آقا برویم، اما از خصلت‌های انسانی ایشان درس نگیریم، نمی‌شود.

برای اینکه همه آن اتفاق‌های خوب تنها در پیاده‌روی اربعین خلاصه نشود چه باید کرد؟
امیرمؤمنان می‌گویند سیاست دینی خیلی بهتر از دین سیاسی است. می‌دانید یعنی چه؟ یعنی ما می‌توانیم با دین مردم را به زیبایی به راه راست هدایت کنیم. یعنی شما به عنوان یک انسان دیندار می‌توانید به زیبایی با بدی‌ها مقابله کنید. بله، این خیلی زیباست که میلیون‌ها نفر روز اربعین خود را به پابوس آقا می‌رسانند. تصاویری که در پیاده‌روی اربعین به ثبت می‌رسد هیچ کجای دنیا نخواهید دید. این اتحاد شیعه را به تصویر می‌کشد. این همبستگی را فقط عزت حسینی می‌تواند رقم بزند، اما این همبستگی را در کربلا جا نگذاریم. این انسانیت را با خود برگردانیم. این عزت را می‌توانیم در طول سال در زندگی خود خرج و استفاده کنیم. یادمان نرود هدف از قدم برداشتن در این راه چیست. یادمان نرود چرا به پابوس آقا می‌رویم. این برمی‌گردد به فرهنگ‌سازی ما. اینکه فقط به دنبال به تصویر کشیدن پیاده‌روی اربعین و نشان دادن انبوه عاشقان حسین نباشیم. این عاشقان می‌توانند در طول سال هم شگفتی، چون اربعین را رقم بزنند، اما در جامعه و بین مردم. باید نتیجه این پیاده‌روی را به جامعه بیاوریم. نباید این همبستگی شیعه و کنار هم بودنمان در پیاده‌روی اربعین خلاصه شود. می‌توانیم همبستگی شیعه را به رخ دنیا بکشیم، اما نه فقط در پیاده‌روی اربعین. این بستگی به نوع نگاه ما دارد که چه می‌خواهیم. تنها می‌خواهیم این جمعیت را به رخ دنیا بکشانیم یا می‌خواهیم جمعیتی حسینی داشته باشیم که لایق شیعه و زائر امام حسین باشند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار