سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، شامگاه پنجشنبه ۱۸مهرماه به مأموران کلانتری ۱۰۳گاندی خبر رسید، مردی افغان در محل زندگیاش که اتاقی سرایداری همان حوالی بود فوت شدهاست. با حضور مأموران پلیس و تأیید حادثه، قاضی غلامی، بازپرس شعبهسوم دادسرای امور جنایی به همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی در محل حاضر شد. در اولین گام، کارشناسان پزشکی قانونی پس از معاینه جسد تأیید کردند که مرد ۴۲ساله با فشار بر عناصر حیاتی گردنش فوت شدهاست. فریبا همسر وی گفت: من روز گذشته برای سرکشی به مادرم راهی خانهشان در شهر ری شدم. ساعتی قبل وقتی به خانه برگشتم متوجه شدم شوهرم جمال خوابیده است. خواستم بیدارش کنم که فهمیدم نفس نمیکشد. نگران شدم و با اورژانس تماس گرفتم. امدادگران پس از اینکه از راه رسیدند و او را معاینه کردند، گفتند که شوهرم فوت شدهاست. من احتمال میدهم او در خواب سکته کرده و جانش را از دست داده است.
در جریان بررسیهای بعدی کارآگاهان با بررسی تماسهای فریبا متوجه شدند که او از مدتها قبل با پسرداییاش رحیم ارتباط دارد. بنابراین فریبا به عنوان مظنون بازداشت شد. او در توضیح ارتباط خود با رحیم گفت: یکسال قبل بود که دخترداییام فوت شد. بعد از آن برادرش رحیم که پسری ۱۹ساله است دچار افسردگی شد. من چندبار با او تماس گرفتم تا دلداریاش بدهم. در مدتی که با او حرف میزدم از مشکلات زندگی خودم حرف زدم. همین موضوع سبب شد تا من و رحیم به هم وابسته شویم تا اینکه رحیم به من ابراز علاقه کرد و گفت که دوست دارد با من ازدواج کند. او پیشنهاد داد تا از شوهرم جدا شوم و با هم ازدواج کنیم، اما شوهرم حاضر به طلاق دادن من نبود. متهم ادامه داد: به هر حال ما در این باره با هم حرف میزدیم و دنبال راه حلی بودیم که رحیم پیشنهاد قتل شوهرم را مطرح کرد. من با پیشنهادش مخالفت کردم و گفتم که حاضر به مرگ شوهرم نیستم. رحیم هم گفت که حاضر نیست رنج کشیدن من را ببیند. فریبا در شرح حادثه گفت: مطابق نقشه من یک شب قبل از حادثه به بهانه دیدار با مادرم راهی خانهاش در شهرری شدم و صبح روز بعد وقتی به خانه برگشتم با جسد شوهرم مواجه شدم.
بعد از به دست آمدن این اطلاعات بود که رحیم هم بازداشت شد. متهم ۱۹ساله در اولین بازجوییها جرمش را انکار کرد. او گفت: من نقشی در قتل شوهر فریبا نداشتم. متهم، اما در تحقیقات فنی به قتل اعتراف کرد. او گفت: در مدتی که با فریبا حرف میزدم به او علاقه پیدا کردم. فریبا مدام از مشکلات زندگیاش حرف میزد و من به خاطر دلسوزی تصمیم به قتل شوهرش گرفتم. شب حادثه وقتی فریبا به خانه مادرش رفت، من یک جعبه شیرینی خریدم و به خانهشان رفتم. جمال از من استقبال کرد و شروع به حرف زدن کردیم. در فرصتی مناسب روسری را که کنار مبل افتاده بود، برداشتم و به دور گردنش انداختم و آن قدر فشار دادم که خفه شد.
سرهنگ کارآگاه علی گودرزی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیسآگاهی پایتخت گفت: تحقیقات بیشتر از دو متهم در اداره دهم پلیس آگاهی تهران جریان دارد.