سرویس فرهنگوهنر جوان آنلاین: ریشه بسیاری از کج اندیشیها که موجبات انحطاط، رنجش خاطر و شکست را فراهم میآورند و بر سبک زندگی ما اثر سوء مینهند، باورها و انگارههای ذهنی است که بر بستر حکایات و ضربالمثلهای رایج در جامعه ایرانی رشد یافتهاند؛ این ضرب المثلها شاید در زمان شکلگیری نهتنها مرادی برای کاشتن انگارههای منفی در ذهن جامعه نداشتند بلکه با نیت خیر شکل گرفتند اما نگاه انتقادی به آنها نشان میدهد تأثیرات مخربی بر سبک فکری و رفتاری جامعه دارند؛ به عنوان گواه به چند مصداق ذیل که در کتاب «و در این ۲۳ سال-تألیف احمد علی ساعتنیا» بدانها اشاره گردیده است، توجه بفرمایید:
باسیلی صورت خودش رو سرخ نگه میداره!
اگر عادت به قضاوت براساس ظاهر یکدیگر نداشتیم و کوچکی و بزرگی و شأن را براساس ظاهر آنها تعیین نمیکردیم، چه نیاز به رواج این تمثیل که مروج پنهانکاری، ریاکاری، دروغگویی و حقیقت گریزیست، بود؟
آب که از سر گذشت، چه یک وجب، چه صد وجب!
این تمثیل جز آن که به ما بیاموزد که در برابر مصائب ناامید و مسئولیتناپذیر باشیم و در مواجهه با اندک سختی در زندگی، تلاش و خلاقیت را رها و نق زدن را آغاز کرده و خود را بدشانس بخوانیم، چه دستاورد دیگری دارد؟ چرا به خود این باور غلط را القا میکنیم که اگر چند سختی پی در پی بر ما حاصل شد، دیگر کار ما از این حرفها گذشته است؟
آشپز که دوتا شد، آش یا شور میشه یا بینمک!
با وجود چنین ضربالمثلی طبیعیست که ما ایرانیها کار گروهی را بلد نباشیم و بیشتر به خودمحوری، دیکتاتوری و انجام انفرادی کارها متمایل باشیم. این ضربالمثل و نمونههایی از این دست را در حالی به کار میبریم که بایستی برای پیشرفت، گفتمان لازم برای کار گروهی را آموخت و جایگزین گفتههای امروز کرد.
اگر بیل زنی باغچه خودت را بیل بزن!
این دست ضربالمثلها که کم هم نیستند به راحتی این خلق را در ما مینهد که هیچ توانایی را برای دیگران به رسمیت نشناسیم و خودمان را دانای کل بدانیم و به خود حق دهیم که دیگران را تحقیر کنیم و اگر خود چیزی داریم به رخشان بکشیم؛ نتیجه آن میشود که حس کارگروهی در ما از بین رفته و روحیه برتری جویی، قدرت طلبی و عدم نوع دوستی جایش را پر کرده است!
برای کسی بمیر که برات تب کنه
در حالی دم از نوع دوستی میزنیم که این تمثیل در فرهنگ ما موجود و در جامعه ما رایج است. در واقع با کاربرد این تمثیل نشان میدهیم اعتقادمان بر این است که اگر میخواهیم برای کسی کاری انجام دهیم، به طور قطع طرف مقابل هم میبایست کاری برای ما انجام داده باشد و یا انجام دهد؛ به همین راحتی ایثار و فداکاری را از بین خود پر میدهیم.
آنچه آمد تنها چند مصداق کوچک بود، امیدوارم مورد توجه واقع شده و باعث شود کمی بیشتر به گفتههایمان بیندیشیم و قدرت زبان را در پدید آوردن و شکل دادن به باورها، قدرتها و سبک زندگی جدی بگیریم.