کد خبر: 960442
تاریخ انتشار: ۱۲ تير ۱۳۹۸ - ۰۴:۳۰
معرفی کتاب «یادت باشد»
کتاب مملو از ماجرا‌هایی از عشق و دلدادگی دو جوان است که مقام معظم رهبری از آن‌ها با عنوان جوانان دهه هفتادی یاد می‌کند. کسانی که به قول ایشان نذر می‌کنند سه روز روزه بگیرند تا مبادا در مراسم عروسی‌شان گناهی انجام بگیرد
علیرضا محمدی
سرويس ايثار و مقاومت جوان آنلاين: «یادت باشد» روایت سه سال زندگی مشترک شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی‌مرادی و همسرش فرزانه سیاهکالی‌مرادی است که با بیش از ۴۰ بار تجدید چاپ، به یکی از شناخته‌شده‌ترین کتاب‌ها در خصوص شهدای مدافع حرم تبدیل شده است. این کتاب که مورد تحسین مقام معظم رهبری نیز واقع شده، حاوی مطالب و نکات ارزشمندی است که خواندنش می‌تواند برای قشر جوان و خصوصاً زوج‌های جوان مفید واقع شود. با هم نگاهی به داشته‌های این کتاب ارزشمند می‌اندازیم.

حمید و فرزانه، پسرعمه و دختردایی از یک خانواده بسیار مذهبی هستند که حد و حدود محرم و نامحرمی باعث شده تقریباً از دوران نوجوانی هیچ رابطه‌ای با هم نداشته باشند، اما در این بین مهر و علاقه‌ای از فرزانه در دل حمید ریشه دوانده که باعث می‌شود چند روز مانده به عید سال ۱۳۹۱، مادرش که عمه فرزانه است، برای خواستگاری به خانه برادرش برود و این موضوع شروعی بر وقایع جالبی می‌شود که کتاب یادت باشد را پدید می‌آورد.
«نصف حواسم به اتاق پیش مهمان‌ها بود و نصف دیگرش به تست و جزوه‌هایم. عمه آمنه و شوهرعمه به خانه ما آمده بودند... توقعش را نداشتم مخصوصاً در چنین موقعیتی که همه می‌دانستند تا چند ماه دیگر کنکور دارم و چقدر این موضوع برایم مهم است. جالب بود که خود حمید هم نیامده بود.»

اولین بار جواب فرزانه به خواستگاری حمید و خانواده‌اش منفی است. قصد ازدواج ندارد و حمید یا غیر او برایش فرقی ندارد، اما بعد از قبولی در دانشگاه که خواستگار‌ها پشت سر هم به خانه‌شان می‌آیند، فرزانه به تأسی از همسر شهید همت، تصمیم می‌گیرد ۴۰ روز دعای توسل بخواند و پایان این مدت، آن کسی که به خواستگاری‌اش آمد را بپذیرد، اما حمید پیش‌دستی می‌کند و روز بیست و پنجم دوباره به خواستگاری می‌آید. «آن روز (روز خواستگاری) نمی‌دانستم مرام حمید همین است: می‌آید نیامده جواب می‌گیرد و بعد هم خیلی زود می‌رود. حالا همه آن چیزی که دنبالش بود را گرفته بود. من ماندم و یک دنیا رؤیا‌هایی که از بچگی با آن‌ها زندگی کرده بودم.»

لطف کتاب یادت باشد، بیان جزئیاتی از آشنایی، عقد و ازدواج دو جوان مذهبی و خجالتی است که خود را مقید به رعایت اصولی می‌دانند. آن‌ها حتی تا یک ماه بعد از عقد فاصله را رعایت می‌کنند و تا مدتی همدیگر را شما خطاب می‌کنند! اما هر دو پر از مهر و محبتی هستند که ساعت به ساعت زیاد می‌شود و خیلی زود به عشقی عمیق منتهی می‌شود. «همین که از چارچوب در رفت بیرون، قبل از اینکه در را ببندم، برای اولین بار گفتم: «حمید دوستت دارم» بعد هم در را محکم بستم و به در تکیه دادم. قلبم تند و تند می‌زند. چشم‌هایم را بسته بودم. از پشت در شنیدم که حمید گفت: فرزانه من هم دوستت دارم. از خجالت دویدم داخل خانه.»

در میان عشقی که روز به روز بیشتر می‌شود، گویا حمید دل در گرو عشقی دیگر دارد! او عاشق شهادت است و حتی پای سفره عقد نیز همین را از خدا خواسته است. وقتی فرزانه از خواب عجیبی که دیده بود برای حمید تعریف می‌کند و تعبیرش به شهادت حمید برمی‌گردد، حمید می‌گوید: «یعنی میشه؟ من آرزومه که شهید بشم. ولی ما کجا و شهادت کجا.»

کتاب مملو از ماجرا‌هایی از عشق و دلدادگی دو جوان است که مقام معظم رهبری از آن‌ها با عنوان جوانان دهه هفتادی یاد می‌کند. کسانی که به قول ایشان نذر می‌کنند سه روز روزه بگیرند تا مبادا در مراسم عروسی‌شان گناهی انجام بگیرد. با چنین تقید و تقوایی است که حمید تصمیم می‌گیرد مدافع حرم شود. او در حالی به این آوردگاه می‌رود که تنها دو سال قبل در پاییز سال ۹۲ جشن ازدواجش را با فرزانه آغاز کرده است. روز خداحافظی نیز به همسرش می‌گوید که اگر هنگام تماس از سوریه کنار همرزمانش خجالت کشید جمله «دوستت دارم» را به او بگوید، تنها به گفتن یادت باشد اکتفا می‌کند. موقع خداحافظی نیز چند بار می‌گوید: «یادت باشد» و در جواب از زبان فرزانه می‌شنود که یادم است.
حمید می‌رود و خیلی زود در پنجم آذرماه ۱۳۹۴ به شهادت می‌رسد. در حالی که نه تنها فرزانه بلکه همه ما به خوبی می‌دانیم امثال حمید از عشق و زندگی‌شان گذشتند تا ما «یادمان بماند» امنیت و عزت و سربلندیمان را از چه کسانی به امانت داریم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار