سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، بیست و هشتم شهریور سال۸۵، مأموران پلیس از قتل جوان ۳۳ساله به نام بهروز در مغازهاش در خیابان ابوذر اسلامشهر باخبر و راهی محل شدند. در اولین بررسیها مشخص شد آن مرد در درگیری با وحید ۲۵ساله بر اثر اصابت چاقو کشته شده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تلاش برای دستگیری عامل قتل آغاز شد تا اینکه بعد از گذشت ششماه از حادثه پلیس او را در خودرویاش حین حمل مقدار زیادی مواد مخدر دستگیر کرد. آن مرد بعد از انتقال به پلیس آگاهی به قتل اعتراف کرد و گفت: «مغازه برنج فروشی داشتم. چند روزی بیشتر به ماه رمضان نمانده بود به همین دلیل مشغول بستهبندی کیسههای برنج بودم که بهروز به مغازهام آمد و با قلدری چند گونی برنج خواست. هنوز اتحادیه نرخ برنج را اعلام نکرده بود به همین دلیل از او خواستم مغازه را ترک کند و بعد از چند روز برای خرید بیاید، اما او با شنیدن این حرف عصبانی شد و مغازه را ترک کرد.» متهم ادامه داد: «دقایقی نگذشته بود و من مشغول جارو کردن مغازه بودم که بهروز با برادرش به مغازه آمدند. او دو شیشه نوشابه شکسته همراهش بود که با آنها به من حمله کرد و مرا زخمی کرد. با هم درگیر بودیم که ناگهان هر دو روی زمین افتادیم و در آن بین ناخواسته شیشه نوشابه به شکم و پای او فرو رفت.» متهم بعد از بازسازی صحنه جرم روانه زندان شد و پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم در اولین جلسه محاکمه با درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد، اما با اعتراض متهم این بار پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد.
به این ترتیب متهم برای دومین بار در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت. ابتدای جلسه برادر مقتول به عنوان شاهد در جایگاه قرار گرفت و گفت: «آن روز همراه برادرم برای خرید برنج کویتی به مغازه رفتیم. متهم با تمسخر از برادرم خواست مغازه را ترک کند و فردا به مغازه برود. بهروز ناراحت شد و سپس وحید به برادرم ناسزا گفت. همین باعث شد با هم درگیر شویم و در آن درگیر متهم با شیشه شکسته نوشابه به شکم بهروز زد.» در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و با انکار جرمش گفت: «تحت فشارهای بازجویی قتل را قبول کردم، اما حالا حقیقت را میگویم. آن روز فقط با جارویی که دسته آن آهنی بود از خودم دفاع کردم و یک ضربه به کتف مقتول زدم. باور کنید جسم نوک تیزی دستم نبود و در قتل نقشی نداشتم.»
بعد از آخرین دفاع متهم، چند شاهد نیز در جایگاه قرار گرفتند، اما هر کدام اظهارات ضد نقیضی را ارائه دادند و گفتند لحظه درگیری را ندیدهاند.
در پایان هیئت قضایی با توجه به مدارک موجود در پرونده متهم را بار دیگر به قصاص محکوم کرد و این حکم این بار در دیوان عالی کشور تأیید شد. به این ترتیب در صورتیکه متهم نتواند رضایت اولیایدم را جلب کند در یک قدمی چوبهدار قرار خواهد گرفت.