شامگاه روز دو شنبه ششم اسفند ماه آنگاه که سیمای جمهوری اسلامی ایران تصاویر دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی با آقای بشار اسد رئیسجمهور سوریه را به نمایش گذاشت، میلیونها نفر از عاشقان عزت و اعتلای اسلام در جهان اشک شوق ریختند، زیرا این دیدار نماد شکست یکی از بزرگترین توطئهها علیه جهان اسلام بود که طی آن جبهه مقاومت توانست یکی از پیچیدهترین سناریوهای استکبار جهانی و قارونهای منطقهای که حرکت اصیل اسلامی در منطقه را با عاملیت کوردلان تکفیری هدف گرفته بود، خنثی کند. چرا که اگر این مقاومت نبود منطقه اکنون وضعیت دیگری داشت و افراطیونی که در مدت تسلط خود بر عراق و سوریه بینظیرترین جنایات را مرتکب شده بودند، اکنون نهتنها در منطقه غرب آسیا، بلکه بسیاری از نقاط دیگر جهان را درگیر جنایات خود به نام اسلام کرده بودند، همانگونه که بخش محدودی از آن را کشورهای اروپایی تجربه کردند.
اگرچه مقاومت در این میدان شهدای زیادی را تقدیم کرد، ولی محصول این ایستادگی در عین شکست و از صحنه خارج کردن تفکر تکفیری، زمینهساز ترسیم نقشه راه آینده منطقه، آنهم با محوریت مسلمانان انقلابی شده است و علت اصلی فشارهای اخیر امریکا بر ایران و اصرار آنها بر خروج ایران از سوریه و... به همین دلیل است و استکبار جهانی و صهیونیستها تصمیم دارند این بار با محوریت همان تکفیریها در عربستان، امارات و... و البته این بار در لباس مدعیان اسلام میانهرو اهدافشان را در منطقه پیش ببرند. شاید به همین دلیل بود که این دیدار پیروزمندان به همان میزان که خوشایند مسلمانان و مستضعفان جهان و دوستداران تجلی اقتدار اسلام ناب در جهان بود، عصبانیت سران استکبار و مرتجعان منطقه و صهیونیستها و بقایای گروههای تکفیری را در پی داشت که در رسانههای خود نتوانستند آن را کتمان کنند.
به دیگر سخن این دیدار را میتوان نقطه آغازی برای گام دوم حرکت انقلابی در منطقه دانست، چرا که روند تحولات سالهای اخیر در جهان اسلام و سرکوب حرکتهای بیداری اسلامی توسط استکبار و مرتجعین منطقه اگرچه بسیاری از نیروهای انقلابی را مأیوس و سرخورده کرده بود، اما ماجرای شکست داعش و استکبار در منطقه که با محوریت ایران اسلامی و حضور در میدان رزمندگان مسلمان از ملیتهای مختلف اتفاق افتاد، برای مسلمانان جهان و منطقه این باور را ایجاد کرده است که با اتکا به ستون انقلاب اسلامی و رهبری معظم آن قادر خواهند بود تا شکستهای گذشته را جبران کنند و این نکتهای است که این روزها رسانهها و کارشناسان غربی را واداشته تا با کنار زدن ابرهای تیره تبلیغات منفی دستگاه رسانهای استکبار، به آن اعتراف کنند. در یکی از آخرین نمونه این اعترافها به مطلب خبرگزاری امریکایی بلومبرگ میتوان استناد کرد که در مقایسه دو جبهه مقاومت و جبهه متحدان امریکا و صهیونیستها و حکام مرتجع عرب، جبهه انقلاب اسلامی منسجمتر و متحدتر در ذیل ستون عمودی خیمه انقلاب ایران تعریف کرده و جبهه مقابل را متکثر و متشتت نامیده است که در میانشان اختلافات جدی وجود دارد.
این خبرگزاری در توضیح وضعیت جبهه مقاومت و چرایی برتری آن نوشته است که همگرایی و انسجام عمودی و سلسله مراتبی در ائتلاف ایران ریشه در باورها و تمکین فرهنگی و مذهبی در میان شیعیان دارد که باعث شده است ائتلاف ایران بهرغم کوچک بودنش قدرت زیادی به دست آورد.
اما طبیعی است که حرکت جبهه مقاومت در این گام دوم شاید با توطئههای سختتری هم مواجه باشد که فشارهای امریکا بر مردم ایران و یا توطئههای دیگری برای عراق، سوریه و یمن که مقام معظم رهبری در این دیدار به بخشی از آن اشاره کردند گوشهای از آن است و به همین دلیل است که ادامه راه آینده، باید هوشمندانهتر و توجه به توطئههای جدیدی باشد که در پیش پایش گستردهاند.
مقام معظم رهبری در دیدار با آقای بشار اسد به این توطئهها هشدار داده و بر نکاتی تأکید کردند:
۱- اینکه ایران و سوریه عمق راهبردی یکدیگر هستند و قدرت جریان مقاومت وابسته به این ارتباط مستمر و راهبردی است و در صورت استحکام دشمنان نخواهند توانست نقشههای خود را عملیاتی کنند.
۲- امریکاییها و مرتجعان منطقه و صهیونیستها برای جلوگیری از تحکیم وحدت و انسجام در منطقه توطئههای متعددی را طراحی کردهاند که تلاش برای ایجاد منطقه حائل یکی از آنهاست که رهبری به آن اشاره کردند. حملات متعدد صهیونیستها به مراکزی در سوریه با ادعای مقابله با نفوذ ایران تلاش برخی از کشورهای عربی برای نزدیکی به سوریه و با هدف دور کردن آن کشور از ایران و یا دعوت از سوریه برای شرکت در جلسات اتحادیه عرب مشروط بر کاهش تعامل با ایران و... از جمله آنهاست. هوشیاری نسبت به این توطئهها و تلاش برای خنثیسازی آن از الزامات جبهه مقاومت است.
۳- با توجه به تبعات جنگ چندساله و لطماتی که جامعه سوریه به لحاظ مذهبی، فرهنگی و اجتماعی متحمل شده است، ضرورت تقویت ارتباطات مذهبی میان علمای سوریه و ایران را بیش از پیش کرده است. تحکیم این ارتباطات و تعاملات فرهنگی و مذهبی در آرایش سوریه آینده نقشی اساسی دارد.
۴- غفلت از حضور فعال ایران در عرصه بازسازی سوریه، میدان را برای کسانی فراهم کرده که بعضاً خود در لطمه به زیرساختها و جنگآفرینی در این کشور نقش اساسی داشتهاند. در این زمینه اگرچه با این دیدار و سفر قبلی معاون اول رئیسجمهور ایران به سوریه مقدمات کار فراهم شده، اما نیازمند تشویق و اهتمام بیشتر فعالان اقتصادی و صنعتی ایران برای حضور فعالتر در سوریه است.
۵- مقاومت در منطقه ظرفیت گستردهای را برای دستگاه دیپلماسی برای حضور فعالتر ایران در صحنه فراهم کرده است. به نظر میآید ساختار بروکراتیک دستگاه دیپلماسی هنوز نتوانسته خود را با این واقعیت و الزامات آن تطبیق دهد، لزوم بازنگری در راهبردهای سنتی گذشته و ضرورت بهرهگیری از نیروهای انقلابیتر در این عرصه میتواند کاستیهای گذشته را جبران کند. نکتهای را که آقای ظریف پس از استعفای ناگهانی مطرح و ابراز امیدواری کرده است که این اقدامش تلنگری باشد که وزارت خارجه را به جایگاه قانونیاش بازگرداند، لازمهاش این تحول است که البته زمینه آن از قبل وجود داشته، اما دستگاه دیپلماسی نتوانسته خود را با آن تطبیق دهد.