سرویس بینالملل جوان آنلاین: مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا، روز جمعه یازدهم ژانویه مصاحبهای با شبکه خبری فاکس نیوز در قاهره داشت و در این مصاحبه اعلام کرد که لهستان در روزهای سیزدهم و چهاردهم ماه آینده میزبان کنفرانسی علیه ایران خواهد بود. او مدعی شد که ما دهها کشور از مناطق مختلف جهان را برای شرکت در این کنفرانس دور هم جمع خواهیم کرد تا برای «ارتقای ثبات، امنیت و آزادی در منطقه غرب آسیا و با هدف کاهش نفوذ منطقهای ایران» بحث و گفتوگو کنند. این ادعاهای پمپئو باب تازهای از تنش ایجاد کرده که جدا از اعتراض شدید ایران به لهستان، فراخوانی کاردار سفارت لهستان در ایران به وزارت خارجه و آمدن ماچیای لانگ، معاون وزارت خارجه لهستان به تهران، معلوم نیست که موضع دیگر کشورها و به خصوص کشورهای اروپایی نسبت به برگزاری این کنفرانس چه خواهد بود. در هر صورت، سخنان پمپئو آشکارا به معنای رویارویی جدید دولتش با امریکاست که برخی آن را به اسم رویارویی غیرآتشین خواندهاند که باید دید انگیزه و جهتگیری این رویارویی به چه نحو است.
ناکامی دیپلماتیک امریکا
به طور کلی باید گفت که اصل مصاحبه پمپئو و پروپاگاندای او از جهتی محصول شکست دیپلماتیکی بود که قبل از او و در سفر جان بولتون، مشاور امنیت ملی امریکا به منطقه ایجاد شده بود. انگیزه اصلی از سفر بولتون به منطقه در اوایل ماه ژانویه چیزی نبود جز تصمیم ناگهانی دونالد ترامپ برای خروج نیروهای امریکایی از سوریه. این تصمیم آنقدر غیرمنتظره و شوکبرانگیز بود که جیمز ماتیس در مخالفت با آن از مقام وزارت دفاع امریکا استعفا داد و حتی متحدان داخلی و خارجی امریکا از جمله رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی را شوکزده کرد. بولتون برای تخفیف نگرانیها بابت این تصمیم به منطقه آمد و دو مأموریت داشت. اولین مأموریت او اطمینان دادن به رژیم صهیونیستی بود تا بابت خروج نیروهای امریکایی از سوریه نگرانی نداشته باشد. دومین مأموریت بولتون به ترکیه بود تا به کردهای سوریه اطمینان خاطر بدهد که امریکا آنها را فراموش نکرده و اجازه هجوم همهجانبه نیروهای ترکیه به شرق رود فرات و قلع و قمع آنها را نمیدهد. باید گفت که بولتون در هر دو مأموریت خود ناکام ماند. مصاحبه مطبوعاتی مشترک بولتون با نتانیاهو بدون اجازه طرح پرسشی از خبرنگاران برگزار و معلوم شد که بولتون حاضر نشده درخواست نتانیاهو در مورد جولان اشغالی را قبول کند. نتانیاهو قبلاً از امریکا خواسته بود تا الحاق جولان اشغالی به رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد و حتی در این مصاحبه مشترک نیز با گفتن سفر به جولان اشارهای به این موضوع کرد که پاسخ بولتون فقط سکوت بود. به این ترتیب، مأموریت بولتون به سرزمین اشغالی و اطمینان خاطر دادن به صهیونیستها جز کلیگوییهای همیشگی نتیجهای دیگر نداشت، اما مأموریت دوم او نتیجهای بغرنجتر به بار آورد. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، نه تنها حاضر به دیدار با او نشد و برنامه ملاقاتشان را لغو کرد بلکه به تندی تمام گفت: «بولتون مرتکب اشتباهی بزرگ شده است. ما نمیتوانیم به کسانی که در داخل کریدور تروریستی سوریه قرار گرفتهاند خوشباور باشیم.» به این ترتیب، بولتون با شکست در دو مأموریتش و حتی سرشکستگی ترکیه را ترک کرد تا نوبت به سفر دورهای پمپئو به منطقه رسید تا این بار دیپلماسی شکست خورده پمپئو را از زاویه دیگری و با نگاه به کشورهای عربی منطقه به اجرا درآورد.
مأموریت نیمهتمام
پمپئو سفر دورهای هشت روزه خود به منطقه را با همان انگیزه و دلیل انجام داد. سخنرانی او در قاهره به خوبی نشان داد که برخلاف بولتون، محور مأموریت خود را بر مبنای تحولات سوریه قرار نداده و تنها تکیه بر وجهه ضدایرانی امریکا دارد. در واقع امریکا با شکست در سفر بولتون محور مأموریت پمپئو را تغییر داد تا نگرانی متحدین خود را دست کم بر مبنای این محور برطرف کند. باید گفت که نکته کلیدی این محور همان سخنانی بود که پمپئو در مصاحبه گفت و خبر از برگزاری کنفرانس ورشو داد و بعد هم در دوحه قطر سعی کرد تا در این مورد بزرگنمایی کند و در مقابل خبرنگاران گفت: «کشورهایی از آسیا، آفریقا و سرتاسر جهان حضور خواهند داشت و تنها محدود به امریکا، اروپا و خاورمیانه نخواهد بود.» شاید او تصور میکرد که با طرح این موضوع توانسته میزبانان عرب خود را راضی کرده باشد، اما سخنان تند و به شدت انتقادی ترکی الفیصل نشان داد که او به این هدف نرسانده و لفاظیهای تندش علیه ایران برای افرادی مثل او چیزی تازه و قابل توجه نیست. این شاهزاده کهنهکار خاندان آلسعود که سخنانش از نظر رسانهها و تحلیلگران به نوعی موضع غیررسمی رژیم عربستان است، در مصاحبه با شبکه بیبیسی به شدت تصمیم ترامپ را مورد انتقاد قرار داد و گفت: «از نظر من این اقدامات امریکا اوضاع را پیچیدهتر و دستیابی به راهحل را نیز سختتر میکند، همچنین نه تنها باعث تقویت نفوذ ایران بلکه باعث تقویت روسیه و بشار اسد نیز خواهد شد. از این منظر این تصمیم بسیار منفی است.» ادوارد وونگ، تحلیلگر روزنامه نیویورک تایمز در مقاله روز ۱۴ ژانویه انتقاد ترکی فیصل از تصمیم ترامپ را به این نحو بیان کرد: «ترامپ با خروج نیروهای امریکایی از سوریه هر گونه اهرمی برای کنترل ایران و نیروهای مورد حمایتش را کنار گذاشته و حالا پمپئو از شرکای عرب امریکا انتظار دارد تا به دنبال کنترل ایران و نیروهای منطقهای آن باشند!» باید گفت که تناقض در سیاست منطقهای امریکا در حدی است که کسی را در منطقه راضی نکرد و انتقادهای الفیصل نماد آشکار این عدم رضایت است و به همین دلیل بود که پمپئو مجبور شد به بهانه فوت یکی از بستگان، مأموریت خود را ناتمام بگذارد و به امریکا بازگردد.
روایت سوم
به نظر میرسد که کنفرانس ضد ایرانی در ورشو روایت سوم امریکا بعد از شکست در دو روایت بولتون و پمپئو است. امریکا همانند دو روایت قبلی آنقدر در تدوین این روایت عجول بوده که معلوم نیست دستاوردی بهتر از دو روایت قبلی داشته باشد. در واقع امریکا در حالی سرگرم مقدمهچینی این روایت است که در دو روایت قبلی نتوانست حتی از نزدیکترین متحدان خود مثل رژیم صهیونیستی یا آلسعود دستاورد قابل قبولی داشته باشد و به این دلیل هم معلوم نیست که روایت سوم او چه سرانجامی خواهد داشت. نشانههای اولیه از نتیجهای مشابه برای این روایت در همان سفر پمپئو به منطقه مشاهده شد زیرا به غیر از نتانیاهو چندان مورد استقبال میزبانان عرب پمپئو قرار نگرفت. روشن است که نتانیاهو برای مصرف داخلی و به خصوص انتخابات ۹ آوریل نیاز به مشارکت پررنگ و لعاب در این روایت و کنفرانس ضدایرانی ورشو دارد تا رأی بیشتری در آن انتخابات به دست بیاورد، اما شرکای عرب امریکا متوجه هستند که از این نمایش نتیجهای مشخص و عملی به دست نخواهند آورد. علاوه بر این، فدریکا موگرینی به عنوان وزیر خارجه اتحادیه اروپا به صراحت گفته که در این کنفرانس شرکت نخواهد کرد و روسیه هم عدم حضور خود را در این کنفرانس اعلام کرده است و متحدان اروپایی امریکا هم دست کم استقبال گرمی از این برنامه امریکا نداشتهاند.
با توجه به این نشانههاست که تارنمای المانیتور در روز ۲۳ ژانویه یادداشتی به قلم لورا رزن منتشر کرد تا بگوید که متحدان امریکایی قصد تضعیف برنامه امریکا در کنفرانس ورشو را دارند، بنا بر این یادداشت، دیپلماتهای اروپایی از یک سو قصد دارند تا با فرستادن هیئتهای دیپلماتیک سطح پایین به ورشو وزن سیاسی این کنفرانس را کاهش بدهند و از سوی دیگر تلاش میکنند تا با تأکید بر ابعاد مختلف خاورمیانه بر محور ضدایرانی امریکا تأثیر گذاشته و آن را تضعیف کنند. روزنامه والاستریت ژورنال در روز ۲۳ ژانویه به نقل از دیپلماتهای اروپایی خبر از احتمال لغو این کنفرانس داد و انتشار این خبر نشان میدهد تحلیل المانیتور چندان بیوجه نیست. در این بین، سخنان جاناتان کوهن، سفیر موقت امریکا در سازمان ملل، نگاه رسانهها را به خود جلب کرده که در جلسه ۲۲ ژانویه شورای امنیت سازمان ملل گفته بود: «هدف از کنفرانس ورشو نه تنها برای حمله به برجام نیست بلکه حتی برای بدنام کردن ایران یا حمله به آن کشور نیز نیست.» هر چند که برخی این موضعگیری کوهن را به مثابه عقبنشینی امریکا تفسیر کردهاند، اما نمیتوان نسبت به این عقبنشینی اطمینانی داشت. در واقع، مبنای رویارویی غیرآتشین اصل سفرهای متعدد مقامهای امریکایی به منطقه و برگزاری کنفرانس ورشو است که امریکا بر این مبنا سعی میکند تا رویارویی خود با ایران را تا آنجا که میتواند در عرصههای اقتصادی و سیاسی افزایش بدهد، اما در عین حال مراقب است تا افزایش رویارویی به عرصه نظامی کشیده نشود. باید به یاد داشت که ترامپ سپتامبر گذشته و در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل درخواست انزوای ایران از سوی کشورهای جهان را داشت که البته نه در آن اجلاس و نه در جلسه شورای امنیت به ریاست خودش پاسخ مثبتی نشنید. حالا هم پمپئو و دستگاه دیپلماسی او بر همین مبنا قصد برگزاری کنفرانس ورشو را دارد و به همین دلیل است که برایان هوک، نماینده ویژه امریکا در امور ایران را مأمور برگزاری این کنفرانس کرده است، بنابراین پمپئو همان کاری را میکند که ترامپ پیش از او در مجمع عمومی سازمان ملل کرد و نشانههای اولیه حاکی از تکرار همان نتیجه قبلی است و نمایش سیاسی واشنگتن در رویارویی غیرآتشین با ایران نتیجه عملی و مشخصی را در پی نخواهد داشت.